به گزارشايلام بيدار، آثاری در قالب کتاب، فیلم، فیلمنامه، مستند و... که به مرور زوایای بیشتری از زندگی این مرد بزرگ را روشن خواهند ساخت. اخیراً که کتاب «پرواز بغداد- بهشت» به قلم محمد جان نثار منتشر شده است، ما را برآن داشت تا با نویسنده این کتاب گفتوگوی کوتاهی انجام دهیم.
چطور شد به نویسندگی در حوزه شهدا و دفاع مقدس پرداختید؟
سال ۱۳۸۴ در حال گذراندن دوران دانشجویی در پادگان غدیر اصفهان بودم که دیدم دو تن از دوستانم کتابهای دفاع مقدس در دست دارند و با شوق و علاقه، خودشان را آماده میکنند تا در راهیان نور به عنوان راوی شرکت کنند. همین مسئله جرقهای در ذهنم ایجاد کرد تا من هم از قافله عقب نمانم و بتوانم قدمی هرچند کوچک در زمینه اشاعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بردارم. بنابراین در اولین دوره آموزش راویان ثبتنام کردم و موفق شدم در ایام عید نوروز سال ۱۳۸۵ روایتگری کنم. هر سال ایام نوروز رهسپار جنوب میشدم تا اینکه با راهنمایی یکی از دوستانم دست به قلم شدم و در مورد رشادتهای رزمندگان تیپ ۴۴ حضرت قمربنیهاشم (ع) خاطراتی را به نگارش درآوردم. کمی بعد با عنایت شهدا و دعای مادرم موفق شدم در سال ۱۳۹۳ اولین کتاب خود را در زمینه سیره عملی شهدا بنویسم که این کتاب در همایش پاسداران اهل قلم سال ۱۳۹۵ در حوزه جنگ نرم حائز رتبه سوم شد.
در کل چند کتاب منتشر کردهاید؟
غیر از کتاب پرواز بغداد- بهشت، تقریباً ۱۵ عنوان کتاب منتشر کردهام. نوای عرشیان؛ زندگینامه شهدای مداح استان چهارمحال و بختیاری، خادمان عرشی؛ زندگینامه شهدای کارمند استان چهارمحال و بختیاری، جانباز خدا؛ مروری بر زندگی و خاطرات سرلشکر شهید احمد سوداگر، تب مجنون؛ کارنامه عملیاتی تیپ ۴۴ قمربنیهاشم (ع) در عملیات خیبر، مهراب؛ خاطرات رزمندگان طاقانک (جلد دوم) در حال نگارش، عشق رؤیایی؛ تاریخ درخشان بدعهدی ها، مداخلات و جنایات امریکا در ایران و جهان (جلد دوم) در حال نگارش، فصل شیدایی؛ هنر عشقورزی، آوای سرخ؛ زندگینامه و خاطرات سرداران مداح شهید استان چهارمحال و بختیاری و... از جمله این کتابها هستند.
فکرش را میکردید یک روز کتاب خاطرات شهید سلیمانی را بنویسید؟ هدف شما از نوشتن این کتاب چه بود و خاطرات آن چطور جمع آوری شده است؟
راستش را بخواهید هرگز به ذهنم خطور نمیکرد روزی حاج قاسم سلیمانی در بین ما نباشد و من در وصف او کتابی بنویسم. هرگاه یکی از فرزندان انقلاب و دوستان و همرزمان حاج قاسم، بانگ رحیل سر میداد و پرواز میکرد، این حاج قاسم بود که در تب عشق و دوری یارانش میسوخت، آنگاه که حاج احمد کاظمی همرزم و دوست دیرینهاش در سانحه هوایی بال گشود و به معبود خویش رسید، در غم فراقش اشکباران بود و از خدا میخواست او نیز بال پرواز بگشاید. یا وقتی بادپا، حاج حیدر و حاج عمار نیز در جبهه مقاومت آسمانی شدند، بیش از پیش بیقراری میکرد و به هرکس میرسید به مادر شهید و به فرزند شهید، تنها تمنای او آرزوی شهادت بود. عاقبت خدا آرزویش را محقق کرد و حاجی ما هم آسمانی شد. این کتاب برگرفته از یادداشتهای دوستانش تهیه شده است. هرچند دسترسی به همرزمانش برایم بسی مشکل بود، ولی با تَورقی در خاطراتی که از آنها به یادگار مانده بود، توانستم سطوری را تا خردادماه ۱۳۶۱ و خاطرات گرانبهایش را در این جلد به نگارش دربیاورم تا به حول و قوه الهی در مجلدهای دیگر به زندگی سراسر اخلاص، پرنور، پرخیر و برکتش بپردازم. هدف از نگارش این کتاب هم ادای دین به مقام شامخ این شهید بزرگوار و معرفی سیره و مکتب این شهید والامقام به مردم و به خصوص جوانان و نوجوانان برای الگوگیری از ایشان است.
خود شما چه تعریفی از شخصیت کتابتان یعنی حاج قاسم سلیمانی دارید؟
خیلیها بودنشان با داشتههایشان معنا مییابد. هویت آنها در مناسباتشان شکل میگیرد و تعریف میشود. بدون داشتن ثروت، قدرت و شهرت محملی ندارند، اما بعضیها بودنشان خود ارزش است؛ حاج قاسم یکی از اینها بود. با بودن او و دیدن تصاویرش یاد خطبه امیرالمؤمنین علی (ع) در مورد متقین میافتادیم که در چهره او نیز مُشعشع بود و به همگان راه را نشان میداد. به همین خاطر است که حالا با نبودش احساس غربت میکنیم و سینههایمان مجروح است و مالامال از درد و غصه و غم فراق. آری حاج قاسم یک فرد نیست یک مکتب است که برای شناخت او باید دهها فیلم و صدها کتاب نوشت. حاج قاسم نماد مکتب امام بزرگوار ماست که تمام زیباییها و خوبیها در او تبلور داشت و یک معلم اخلاق برای همگان بود.
بخشی از کتاب مربوط به توصیههای شهید حاج قاسم سلیمانی:
•مهدی جان! تمام کسانی که به کمالی رسیدند خصوصاً کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم میتواند باشد، منشأ همه آنها سحر است. سحر را دریاب. نماز شب در سن شما تأثیری شگرف دارد. اگر چند بار آن را با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب میشود به آن تمسک یابی.
•زیربنای تمام بدیها و زشتیها دروغ است.
•احترام و خضوع در مقابل بزرگترها خصوصاً پدر و مادر؛ به خودت عادت بده بدون شرم دست پدر و مادرت را ببوسی، هم آنها را شاد میکنی و هم اثر وضعی بر خودت دارد.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد