به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، حجتالاسلام نبی سبحانی، عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه ایلام در یادداشتی نوشت: تاریخ بشر، عرصهٔ رویارویی مداوم حق و باطل است؛ از مواجهه ابراهیم با نمرود و موسی با فرعون گرفته تا تقابلهای بنیادین عصر اسلام. اما در میان همه این مصافها، عاشورا جایگاهی بیمانند دارد؛ رخدادی که نهتنها از منظر الهیاتی و اخلاقی، بلکه از زاویه نبرد روایتها و جنگ رسانهای نیز، واجد ویژگیهای ممتازی است.
در عاشورا، جبهه باطل به رهبری امویان، با بهرهگیری از ابزارهای تبلیغاتی آن زمان، کوشید امام حسین علیهالسلام را فردی معرفی کند که از دین خارج شده و بر ضد حکومت اسلامی قیام کرده است. این تحریف، تا اندازهای موفق شد افکار عمومی را دچار شبهه سازد. در کنار این فضای آلوده به دروغ، عقبنشینی برخی خواص و نخبگان از حمایت از جبهه حق نیز مزید بر علت شد. آنان با توجیهاتی همچون «بیفرجام بودن قیام» و «حفظ مصلحت»، وظیفه تاریخی خویش را وانهادند.
اما در این میان، گروهی اندک، ولی مؤمن و بصیر، راه دیگری را برگزیدند. آنها تن به ذلت ندادند، جان بر کف گرفتند و از امام زمان خود حمایت کردند. همانها بودند که عاشورا را به الگویی جاودان برای مقاومت، آزادیخواهی و کرامت انسانی بدل ساختند.
امام حسین علیهالسلام در آن روز سرنوشتساز فرمود: «هان! این حرامزاده فرزند حرامزاده، مرا میان دو چیز مخیّر کرده است: میان شمشیر و پذیرش خواری. اما هیهات که ما تن به ذلت دهیم...»
این کلام، نه تنها عصاره مکتب عاشورا، بلکه شالوده فکری تمامی حرکتهای مقاومت در طول تاریخ است. قیام امام، بر مبنای یک اصل بنیادین شکل گرفت: «مرگ با عزت، برتر از زندگی با ذلت است». در شرایطی که حکومت اموی با دستگاه عظیم تبلیغاتی خود، قیام علیه خلیفه را برابر با خروج از دین میدانست، حسین بن علی علیهالسلام این روایت را باطل کرد و بنای یک تفکر تازه را گذاشت؛ تفکری که بعدها در مکتب تشیع نهادینه شد و نقشی کلیدی در جنبشهای ضداستکباری ایفا کرد.
از دل همین مکتب، انقلاب اسلامی ایران سر برآورد. انقلابی که برخاسته از فرهنگ عاشورا بود و در ادامه، در برابر جنگی نابرابر ایستاد؛ جنگی هشتساله که همه معادلات مادی را در هم شکست. ملت ایران، همانند یاران کربلا، هزینه ایستادگی را پذیرفت؛ اما تن به سازش نداد.
اکنون، پس از گذشت سالها از دفاع مقدس، جبهه استکبار در شکلی نوین وارد میدان شده است؛ این بار نه با تانک و توپ که با رسانه، تحریم، جنگ روانی و عملیات ادراکی. در آخرین نمونه، در جریان جنگ ۱۲ روزه رسانهای - دیپلماتیک، رئیسجمهور آمریکا صراحتاً ایران را میان دو گزینه قرار داد: یا پذیرش خواستههای غرب، یا جنگ.
این تهدید آشکار، بازخوانی همان گزارهای است که ابن زیاد به امام حسین علیهالسلام تحمیل کرد: «بیعت کن یا کشته شو!» و پاسخ تاریخساز امام، همان است که امروز ملت ایران نیز تکرار میکند: «هیهات منّا الذلة.»
شباهت عاشورا با جنگ ۱۲ روزه اخیر، تنها در ادبیات تهدید خلاصه نمیشود. بلکه دو عنصر محوری در هر دو واقعه بهروشنی دیده میشود:
۱. جنگ روایتها و تبلیغات تحریفگرانه
در عاشورا، حکومت اموی با بهرهگیری از خطیبان درباری و روایتسازی دروغ، تلاش کرد چهرهای وارونه از امام حسین علیهالسلام و یارانش ترسیم کند. امروز نیز جریان استکبار با دروغپردازی رسانهای، ایران را کشوری قانونگریز، ماجراجو و تهدیدکننده امنیت جهانی جلوه میدهد.
۲. گزینهسازی دوگانه: تسلیم یا نابودی
در هر دو عرصه، تلاش بر این است که جبهه مقاومت در برابر یک انتخاب سخت و ساختگی قرار گیرد: یا تسلیم مطلق، یا مواجهه با جنگ. در عاشورا، بیعت با یزید یا شمشیر؛ امروز، تسلیم در برابر خواستههای سلطهطلبانه غرب یا تهدید نظامی و انزوای بینالمللی.
اما ملت ایران، با تکیه بر آموزههای عاشورایی، راه سوم را انتخاب کرده است؛ راه ایستادگی، راه مقاومت، راه عزت. ملتی که به تعبیر شهید سلیمانی، «ملت امام حسین» است، نمیتواند ذلت را بپذیرد. عاشورا، اگرچه در ظاهر شکست بود، اما در حقیقت پیروزی گفتمان حق بر باطل بود؛ گفتمانی که هرجا درک شود، خیزشی تازه در راه آزادی و عدالت شکل میگیرد.
امروز نیز، همانگونه که حضرت زینب سلاماللهعلیها و امام سجاد علیهالسلام پس از عاشورا، روایت حق را زنده نگه داشتند و جبهه تحریف را رسوا کردند، رسالت فعالان رسانهای، فرهنگی و دانشگاهی این است که در برابر دروغهای نظام سلطه، صدای حقیقت را بلند کنند.
پیروی از راه حسین علیهالسلام، تنها با اشک و ماتم ممکن نیست؛ باید با روشنگری، تبیین، روایتسازی و ایستادگی در میدان نبرد نرم، از میراث عاشورا پاسداری کرد. چرا که عاشورا، صرفاً یک حادثه تاریخی نیست؛ یک راه است، یک مکتب است، و امروز بیش از همیشه، چراغ راه ماست.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد