به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، خلیل کمر بیگی، پژوهشگر اجتماعی در یادداشتی نوشت: ما نسلِ دائمالحربینایم؛ نسلی که جنگ، نه حادثهای گذرا، بلکه شیوه زیستن ماست.
غرش میگها، آژیرهای اعلام وضعیت قرمز، صدای بمب، راکت و انفجار، لالایی شبهای کودکیمان شدند. روزگارمان در سنگرهای حاشیه شهر و روستا، یا در پناه چادرهایی بیپناه در دل جنگلهای بلوط گذشت. ما به نسل «فرار فرار» شهرت یافتیم، نسلی که صلح را تجربه نکرد.
اکنون، در سالهای میانسالی، هنوز همان صداها در گوش جانمان. زخمهای دیروز تنها در خاطره نماندهاند، با ما زندگی میکنند و ما در حال انتقال آنها به نسلهای پس از خود هستیم. ما حاملان حافظهای زخمی هستیم و زخم، روایت زندگی ماست.
جنگ از ما عبور نکرد، با ما زیست و دردناکتر آنکه، این زخم را نگشودیم، مرهمی ننهادیم و به پایان چرخهٔ تکرارش نیندیشیدیم. نسل ما قرار نبود در سایه صلح بیاساید؛ جنگ، سایهای بر چشمانداز هزارسالهمان افکند.
هر بار هم خواستیم فراموشش کنیم یا از آن دوری بجوییم تا به سرمنزل آرامش برسیم، هیولای جنگ، از راهی تازه و در لباسی نو، و از سوی جنگطلب دیگری، سر برآورد و بر ما تحمیل شد.
تاریخ به ما میگوید که ما آغازگر جنگ نبودیم؛ جنگ بر ما تحمیل شد، و ما ناگزیر، برای بقا، برای دفاع از خانه و خاک، ایستادیم. این ایستادگی، نه از سر عطش جنگ که از سر عشق به وطن بود.
اکنون، ما ماندهایم با گوهری به نام وطن؛ وطن هویت ما، حافظه جمعی ما، و شناسنامه تاریخی ماست.
از هزارگان پیشین تاکنون در گوشمان خواندهاند: وطن مادر است، وطن ناموس مشترک ماست، وطن یعنی زندگی و هرچه نیکوست، با آن معنا مییابد: آزادی، امنیت، رفاه، عدالت، فرهنگ و توسعه.
وطندوستی، امروز فقط یک احساس نیست؛ یک ضرورت عقلانی، تاریخی و اخلاقی است. در روزگار دشواری که بر ما گذشته و میگذرد، پاسداری از وطن، جای برترین ارزشها را گرفته است.
وطن را باید با چشم خرد دید، نه تعصب، و از آن باید چون جان مراقبت کرد، نه با فریادهای هیجانی، بلکه بافهم و تعهد. وطن باید بماند، تا برایمان آزادی، امنیت و امید بماند.
اینک باید با صدایی روشن، قامتی استوار و دلهایی امیدوار گفت: ایران، تو بمان؛ تا ما بمانیم؛ تا کودکان ما، لالاییشان نه صدای آژیر که صدای صلح باشد.
انتهای خبر/م
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد