به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، محمد رستمی همیار طبیعت در یادداشتی نوشت: وقتی از پی اندک غفلتی آتش بر جان جنگل و مرتع میافتد فقط این درختان نیستند که در میان شعلههای آتش آهشان همچون دودشان بالا میرود و به گوش فلک میرسد؛ بلکه چرندگان و پرندگان هم در میان شعلههای آتش با داغ و درد میسوزند.
وقتی آتشسوزی میشود باید خود را در قامت مادری تصور کرد که بر روی بچههایش ایستاده است تا خود بسوزد نه جگرگوشههایش!
کبکی که روی تخمهایش مانده است و دلخوشیاش آن میشود چند جوجهای را پر و بال پرواز بیاموزد با دیدن آتش دلش نمیآید جوجههایش را تنها بگذارد و با آنان میسوزد را چه کسی توان بیان آلام و دردهایش دارد به تماشا سوگند و به آغاز کلام من که واژگانم را عاجز و درمانده میبینم از سوگنامه او. گویی کلماتم هم پر و بال پرواز ندارند همچون او.
چه کسی میتواند خرگوشی، روباهی و شغالی را تصور کند که آتش گرفته و میدود تا آنسوی کوه و نیمههای راه دیگر با پاهای سوخته یارای دویدن ندارد. تصورش هم بسی سخت است تا آن دلی که به عمد میخواهد کاشانهشان را بسوزاند.
گاهی در میان شعلههای آتش چنان صخره و سنگ داغ میشود که یک سوراخ و یک راه فرار هم برای مار و مارمولک پیدا نمیشود.
راستی با آن سرعت باد و آن شعلههای آتش یک آفتابپرست چند متر میتواند راه برود و سرانجام در میان شعلههای آتشگیر میافتد. آیا رواست پی اندک تفریحی و روشنکردن آتشی درد و رنجهای برای دیگران اعم از گیاه و درخت و چرندگان و پرندگان ایجاد کنیم که خود در خوشی باشیم و برای آنان به سختی و غمناکی سوختن.
و چه قهرمان و بزرگاند انسانهای پر مهری که در این گرمای طاقتفرسا به دل کوه میزنند تا بلوطها زنده نسوزند. کبکها دگرباره به خرامند به ناز، قناریها دلتنگی خود را روایت کنند. خلوت گرم کبوترهای مست به هم نخورد.
به گمانم هر آنکس زنده سوزی یک کبک و خوابیدن بر روی تخمهایش و جوجههایش را دیده باشد و آن را با کودکان خود تجسم خیالی کرده باشد آتش نمیزند مرتع و چمنزار و جنگل را.
یادمان باشد که در این جهان پر راز و رمز هر چیزی پی هدفی آمده است قرار نیست فقط انسان زنده بماند دیگران هم حق حیات دارند و هم حرمت حیات به قول شاعر ما چه دانیم راز گل سرخ را.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد