سرویس: جهاد و مقاومت
کد خبر: 15818
|
07:57 - 1394/05/26
نسخه چاپی

در گفتگو با آزاده و جانباز سرافراز ایلامی عنوان شد:

ماجرای تونل مرگ اسرای ایرانی در اردوگاه رمادیه/ هشت ماه اول اسارت خبری از صلیب سرخ نبود

ماجرای تونل مرگ اسرای ایرانی در اردوگاه رمادیه/ هشت ماه اول اسارت خبری از صلیب سرخ نبود
دکتر مجتبی قنبری در سال 65 پس از رشادت و جانبازی در عملیات والفجر 4 به اسارت دشمن بعثی درآمد.

به گزارشایلام بیداربه نقل ازایلام رصد،  26 مرداد سال 69 يك سال پس از ترك مخاصمه ايران و عراق و پس از پذيرش قطعنامه 598شوراي امنيت سازمان ملل متحد توسط ايران، اسيران دوران مقاومت و ازخودگذشتگي پاي در خاك پاك ميهن نهادند و آزادگان سرافرازي شدند كه امروز، لحظه لحظه زندگي آنان الگوي نسل جوان كشور است. روز 26 مرداد سال 1369 ستاد رسيدگي به امور آزادگان به تبادل اسرا پرداخت و با مساعدت و همراهي ديگر دستگاه ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همين تعداد اسير عراقي انجام داد.

سيم هاي خاردار،  ميدان هاي مين و ارتفاعات صعب العبور در بانه و مريوان، درياچه نمك، خرمشهر، آبادان، شلمچه، نفت شهر، جزاير مجنون، سه راه جفير، نهر جاسم، سوسنگرد، دهلاويه، بستان،تنگه چزابه، مهران ، دهلران و هويزه  واژه هاي آشنايي هستند كه زماني بهترين و خالص ترين انسان ها با آنها زندگي مي كردند.

آنها كه فارغ از دنيا در جبهه هاي  جنوب و غرب، در سنگرها، آرپي چي به دست و بي سيم بر دوش بر روي سيم هاي خاردار و ميدان هاي مين لغزيدند، شهادت آرزويشان بود، جانبازي را مي آموختند و طعم تلخ اسارت را تجربه كردند.

با ايمان راسخ خود در برابر همه فشارهاو شكنجه هاي جسمي و روحي دشمن پايداري كرده و روابط اجتماعي در اردوگاه را بر پايه اخلاق بنا نهاده  و از آزار مزدوران بعثي، هراسي به دل راه ندادند.
آزادگان در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، پيام آوران انقلاب بودند و غريبانه و مظلومانه در ميان كينه توزي دشمنان و تلخ كامي دوران اسارت، صداي آزادي و استقلال وطن را سر دادند و در راه استقرار و تداوم نظام جمهوري اسلامي ايران تا پاي جان ايستادند.

اين غيور مردان همان طور كه در عرصه ميدان جنگ دليرانه از كيان خود دفاع كردند، در هنگامه اسارت نيز صبورانه مقاومت ورزيدند. آن چه در اردوگاه هاي رژيم بعث عراق بر اسيران سرفراز ايران گذشت و صبر و استقامت مظلومانه كه مبتني بر آموزه هاي اسلامي بود، جلوه عظيمي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي در تثبيت ارزش هاي متعالي ديني و ملي در ميان جوانان است و نمادي از درك و شعور ملتي بپا خاسته دربرابر تجاوز و استكبار .

همه دوران اسارت و لحظه لحظه آن، سرشار از خاطرات و هر كدام سند افتخار دوران دفاع مقدس است. حال كه اين اسوه هاي صبر و استقامت در ميان ما هستند، بياييد به آنان عشق بورزيم و صبوري آنان را ارج نهيم.

سخن گفتن از انسان‌هايي كه شخصيتي با ابعاد گسترده‌ و متنوعي دارند، مشكل است. به ويژه افرادي كه بر اثر اخلاص در نيت و عمل، بخش پنهان زندگي‌شان بسيار گسترده‌تر از ظاهر آن است.
رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار با هزاران تن از اقشار مختلف مردم در تاريخ 27 مرداد ماه 1377 در بخشي از سخنان خود كه به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى ايراد شد، فرمودند: ايستادگى و مقاومت آزادگان سرافراز ما در طول سالهاى سخت اسارت، ملت ايران را روسفيد و سربلند كرد و ما بازگشت پيروزمندانه آنان به ميهن اسلامى را حادثه‏ اى مى‏ دانيم كه دست قدرت الهى آن را رقم زد.

بنا بر اين يكايك ملت ايران بايد اين خاطره و خاطرات شبيه آن را زنده نگهدارند و آنها را قدر بدانند.
فراموش نكنيم با اخلاص ‏ترين و ارزشمندترين فرزندان يك ملت، كسانى هستند كه در مواقع سختى، ايثار كرده و از آبروى كشور، استقلال و هويت ملى خويش دفاع مى ‏كنند و اينها در ايران اسلامى، همان جوانان فداكارى هستند كه با ايستادگى در مقابل دشمن، براى ملت خود افتخار و سربلندى به ارمغان آوردند.
هر كشور و ملتى كه چنين جوانانى داشته باشد، كشور و ملتى سرافراز خواهد بود؛ زيرا هيچ قدرت جهانى نمى‏ تواند به او زور بگويد و يا سرنوشت او را به دست گيرد.

در ادامه به مناسبت ورود این عزیزان، گفتگوی را با دکتر "مجتبی قنبری" آزاده و جانباز دفاع مقدس داشتیم که شرح این گفتگو را در زیر می خوانید:

زندگینامه

"مجتبی قنبری" متولد 1345 در شهرستان ایوان متولد شد، وي دوره تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش به پايان رساند و براي ادامه تحصيل به ایلام آمد و بعد از گذراندن دوران تخصیل و اخذ دیپلم در کنکور سراسری در دانشگاه تربیت معلم شهید اشرفی اصفهانی کرمانشاه  قبول شد.

وی دانشجوی ترم دوم دانشگاه تربیت معلم کرمانشاه بود که رفتن به میدان پیکار و مبارزه با دشمن تجاوزگر را بر درس و دانشگاه اولویت داد و یکی از هزاران  آزاده‌ای است که برای دفاع از استقلال وطنش، در سال  65پس از رشادت و جانبازی در عملیات والفجر 4 به اسارت دشمن بعثی درآمد.

او در حالی4 سال و 6 ماه را در اردوگاه‌های عراق می‌گذراند که پدر و مادرش روزها را در انتظار دیدار او بی‌تاب می‌گذراندند.

 

دوران اسارت

دانشجوی آن سال های دانشگاه تربیت معلم و استاد امروزدانشگاه آزاددر توصیف دوران اسارت خود چنین می گوید:

زمانی که نیروهای ایرانی فاو عراق را تصرف کردند و توانستند قسمت هایی که عراق گرفته بود را پس بگیرند بعضی از اعزام ها مثل راهیان کربلا، لبیک یا خمینی(ره) در میان شور و شعف دانشجویان چه در مراکز علمی و چه دانشگاهی وجود داشت و همه با شور و شوق وصف ناشدنی ثبت نام می کردند و برای رفتن به جبهه اعلام آمادگی می نمودند. که بنده هم با وجود علاقه ای که به درس و دانشگاه داشتم، برای دفاع از کشور داوطلبانه در این مسیر قدم نهادم و با ثبت نام در این کاروان ها عازم جبهه شدم.

دانشگاه را ترک کردیم تا جبهه دفاع خالی نماند 

در تاریخ 8/1/65 در عملیات والفجر(4)در منطقه عمومی سلیمانیه عراق در محاصره دشمن قرار گرفته و به مدت 4 سال و 6 ماه در زندان های رژیم بعث عراق روزگار می گذراندیم.

اردوگاه رماديه 10 در شهرروماديه استان الانبار در 120كيلومتري ضلع غربي شهر بغداد پايتخت عراق قرار دارد. شهر روماديه كه يك شهر نظامي بود پادگانهاي نظامي زيادي از جمله ،اردوگاههاي اسراء ايراني 6،7،8،9،10و13 در شهر روماديه قرار داشت.اردوگاه 10 رومادي كه به كمپ 10 شهرت داشت در تاريخ 3/1/1365 با اسراي عمليات والفجر 8 كه در مناطق عملياتي فاو و جزيره ام رساس به اسارت گرفته شده بودند افتتاح شد.

اردوگاه دو درب دژبانی داشت اولی به بیرون اردوگاه باز می شد و دومی درب داخلی اردوگاه و بعد وارد اردوگاه می شدیم . ستاد به همراه چهار بلوک ( یا قاطع ) در فضای بسته قرار داشت.

 سیم خاردارها دور تا دور اردوگاه را تا ارتفاع ۳ متر و عرض۱۵ متر احاطه کرده بودند و برجک های نگهبانی چهار گوشه منطقه قرار داشت که بعدها با دیوار سیمانی احاطه شد.

 

خوش آمد گویی عراقی ها به اسرای ایرانی با عبور از تونل مرگ

تعداد کابل هایی که تا آن روز خورده بودم در دو سه ماه گذشته بالای ۵۰۰ ، ۶۰۰ تا بود. خدا می داند که چطور تحمّل کرده بودیم . ما را پیاده کردند، هوا خیلی گرم بود. هنوز فکر می کردیم دیگر دوران زجر و شکنجه تمام شد و از دست دژخیمان بعثی در استخبارات راحت شدیم.

از درب اردوگاه که وارد شدیم عراقی های از خدا بی خبر تونلی از دژبان های کابل بدست درست کرده بودند جهت میزبانی ما. گفتیم دیگر اینها آدمند و حداقل به قوانین ژنو و احترام به اسراء و رعایت حقوقشان پایبندند و اسیر را به رسمیّت می شناسند .

وارد دالان موجود در محوطه بیرون و داخل اردوگاه شدیم . قبل از پیاده شدن دیدیم که بعثی ها  تونل مرگ را در محوطه برای اسرای جدید تشکیل دادند و با یک کابل در دستشان ، به ما گفتند که بدویم ، تازه فهمیدیم که چه خبر است.

با ورود به تونل مرگ خدا می داند این ضربات پی درپی کابل که عمدتا از روی قصد و غرض به بدن می خوردندچه زجرآور بود و بدتر آنکه حرارت شن های روی زمین و پاهای عریان ما که داشت تاول میزد بر این درد می افزود.

وای به حال کسی که این وسط زمین می خورد که خدا باید بدادش میرسید حسابی کابل خوردیم تا رسیدیم آن طرف تونل مرگ ناگفته نماند ضربات کابل در داخل تونل مرگ از راست و چپ به ما می خورد و نیروعای عراقی رو به رو همم ایستاده بودند و ضربه می زدند. از اولی فرار میکردی بعدی حتما تلافی آن را در می آورد.

شیوه برخورد عراقی ها با اسرای ایرانی در هر دوره ای از اسارت متناسب با وضعیت آن اردوگاه تعریف می شد 8 ماه اول در کمپ رمادیه از صلیب سرخ خبری نبود و 1600 نفری که در این اردوگاه بودند از نظر ایران مفقودالاثر معرفی شده بودند و کسی هیچ اطلاعی از آنان نداشت و این مدت بدترین و وحشیانه ترین شکنجه ها را تحمل می کردند.

تابستان ما را بدون لباس و کفش رو شن های داغ ساعت ها نگه می داشتند که دراز بکشیم و در زمستانم ما را تو گل و لای و سرما با لباس و گاه بدون لباس، می غلطاندند.

اسامي اسراي ايراني كمپ 10 رومادي در تاريخ 2/8/1365 ،توسط صليب سرخ به ثبت رسيد ه بودند وخانواده هاي آنها بعداز 8ماه از زنده بودن آنها اطلاع يافتند.

ورود به ایران و پایان اسارت

در روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ اولین گروه آزادگان ایرانی پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق با ورود به کشور به جمع خانواده‌های خود بازگشتند.

این رویداد دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام و ۲ روز پس از آن صورت گرفت که صدام در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران بار دیگر عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره را پذیرفت و به شرایط ایران برای پایان جنگ تسلیم شد و از جمله قول عقب‌نشینی از مرزهای ایران و آزادسازی اسیران ایرانی را داد.

هنگامی که رزمندگان ایرانی در زمستان سال ۶۵ پشت دیوارهای بصره رسیدند قطعنامه ۵۹۸ مطرح و در سال ۱۳۶۶ به تصویب سازمان ملل متحد رسید. ایران در محتوای قطعنامه نکات مثبت و منفی آن را مورد تأمل قرار داد بنابراین در اولین موضع‌گیری نه آن را رد کرد، نه پذیرفت.

بنده نیز به همراه اسرای سرافراز ایرانی که از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند به ایران بازگشتیم و نخستین واکنش اسرای ایرانی که متفاوت از اسرای عراقی بود بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. زیارت حرم امام خمینی و همچنین دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای از نخستین برنامه‌ها و اقدامات مشترک آزادگان ایرانی بود.

 

انتهای پیام/س 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

تازه ترین مطالب