به گزارشايلام بيدار، ۳۸ سال پیش در چنین روزهایی بود که ارتش بعث عراق پس از شکست مفتضحانه در خرمشهر، مشغول بیرون رفتن از بخشهایی از خاک کشورمان بود. صدام اواخر خردادماه ۶۱ اعلام کرد قصد دارد ارتش خود را از ایران بیرون بکشد و این وعده را اواخر خرداد و اوایل تیر عملی کرد، اما همچنان بخشهایی از خاک کشورمان را در اشغال نگه داشت.
آن روزها در کشورمان بحث روی استراتژی تعقیب و تنبیه متجاوز بود و بر همین اساس، صدام سعی میکرد چهرهای صلحطلب از خود نشان دهد. با هم مروری بر وقایع آن روزها میاندازیم. جنگ که به شکل رسمی در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد، ارتش عراق توانست به سرعت خودش را به نزدیکیهای اهواز برساند. دو لشکر زرهی از نیروهای بعثی در ۱۵ کیلومتری مرکز خوزستان خیمه زدند و تا مدتها در همین منطقه ماندند.
در همین زمان روز ششم جنگ، شورای امنیت قطعنامه ۴۷۹ را به تصویب رساند. شاهبیت این قطعنامه ترک مخاصمه دو طرف بود. عراق آن را پذیرفت، اما ایران که میدید نیروهای متخاصم تا عمق ۱۲۰ کیلومتریاش نفوذ کردهاند، نمیتوانست ترک مخاصمه را در این شرایط بپذیرد بنابراین جنگ ادامه یافت و صدام همان زمان نیز سعی کرد از خود یک چهره صلحطلب نشان بدهد در حالی که نیروهایش خرمشهر و آبادان را تهدید میکردند و سوسنگرد، هویزه و بستان را به اشغال درآورده و از شمال تا رود کرخه پیش رفته بودند.
سال اول جنگ غیر از قطعنامه ۴۷۹، تحول سیاسی خاصی در سطح بینالملل اتفاق نیفتاد. همانطور که در صحنه جنگ نیز اتفاق خاصی نیفتاده بود. اما درست در پنجمین روز از شروع سال دوم جنگ، ایران طی عملیات ثامنالائمه (ع) حصر یکساله آبادان را شکست و جبههها را از رکود خارج کرد. شکست بعثیها در آبادان یک شروع بود چراکه نشان داد ارتش آنها شکستناپذیر نیست و قابلیت شکست در مقیاس بزرگ را دارد. طریقالقدس عملیات بعدی بود هرچند به تلفات بالای نیروهای ایرانی انجامید، ولی عراق را از بستان خارج کرد. این شهر و تنگه چزابه، حد فاصل جبهه شمالی و جنوبی خوزستان بود و با آزاد شدن بستان، شمار معکوس برای دیگر عملیات بزرگ ایران نواخته شد طوری که در فروردین سال ۶۱ شمال خوزستان در عملیات فتحالمبین آزاد شد و در سوم خردادماه همین سال هم خرمشهر و چیزی حدود ۵ هزار کیلومتر از خاک کشورمان از لوث وجود بعثیها پاکسازی شد.
تا اینجای کار عراق از بخش اعظم متصرفاتش بیرون رانده شده بود اماً تقریبا یک سوم متصرفاتش را حفظ کرده بود. پس از فتح خرمشهر، ایران که در مناطقی از شلمچه به مرز رسیده بود، شعار تعقیب و تنبیه متجاوز را سر داد. از این منطقه (شلمچه، پاسگاه زید و در کل جنوب خوزستان) ایران کمترین راه را تا بصره و تصرف این شهر داشت. بصره دومین شهر بزرگ عراق بود و از بسیاری جهات حائز اهمیت بنابراین ایران که روی نوار پیروزیها افتاده بود، میخواست در یک گام تعیینکننده، حداقل خود را به شطالعرب برساند و خط پدافندی را از عمق خاک عراق ایجاد کند. در طرف دیگر، صدام که تمامی دستاوردهای خود را برباد رفته میدید، سعی کرد دوباره به حربه صلح متوسل شود. از اواخر خردادماه ۱۳۶۱، عراق اعلام کرد میخواهد به صورت داوطلبانه از باقیمانده متصرفاتش در ایران عقبنشینی کند. این موضوع تا تیرماه و چنین روزهایی ادامه یافت، اما با وجود سر و صداهایی که حزب بعث در خصوص صلح به راه انداخته بود، عراق همچنان بخشهایی از خاک کشورمان را در اختیار نگه داشت! کمی بعد در ۲۱ تیرماه شورای امنیت پس از سکوتی ۱۵ ماهه از بیم ورود ایران به خاک عراق و شکست صدام دومین قطعنامه خود را در خصوص جنگ ایران و عراق به تصویب رساند و خواستار احترام گذاشتن طرفین به مرزهای بینالمللی شد، اما ایران که به انفعال شورای امنیت در مقطع اشغال خاکش توسط عراق معترض بود، این قطعنامه را نپذیرفت و عملیات رمضان ۲۲ تیرماه ۱۳۶۱ آغاز شد.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد