به گزارش ایلام بیدار ، خاقانی، شاعر صاحب سبک و قصیدهپرداز مشهور سده ششم هجری بود. او به عنوان یکی از بزرگان ادبیات فارسی شناخته میشود از بزرگترین شاعران ایران در قرن ششم است.
وی بهخصوص در قصیده، صاحب سبک و از قوت اندیشه و مهارت کمنظیری در ترکیبسازی و مضمونپردازی برخوردار است . خاقانی در طول زندگی خود با مشکلاتی روبرو شد، اما آثار او همچنان در بسیاری از موضوعات ادبی برجسته و محبوب هستند. در این مقاله، به بررسی زندگی و آثار خاقانی و همچنین نقش وی در ادبیات فارسی خواهیم پرداخت.
زندگینامهٔ خاقانی
خاقانی (با نام کامل افضلالدین بدیل بن علی خاقانی شروانی)، یکی از بزرگترین شاعران و قصیده سرایان تاریخ شعر و ادب فارسی است. او در سال ۵۲۰ قمری در شهر شروان به دنیا آمد. پدر او نجیبالدین علی مروی درودگر بود و مادرش از تبار مسیحی نسطوری بود که بعداً به اسلام گروید. خاقانی در طول سالهای جوانی خود تحت تأثیر عمویش کافیالدین عمر، طبیب و فیلسوف، قرار گرفت و از او در زمینهٔ ادبیات و علوم مختلف آموخت.
او همچنین در خدمت ابوالعلاء گنجهای، شاعر بزرگ معاصر خود بود و تحت تأثیر وی در شعر و ادبیات توسعه یافت. پس از آشنایی با شروانشاه منوچهر، وی به خدمت او در دوران حکومت در شروان پیوست و لقب "خاقانی" به وی داده شد. در این دوره، خاقانی نزدیک به چهل سال در خدمت شروانشاهان بود و همچنین در جایگاه پسر و جانشین منوچهر شروانشاه، اخستان شروانشاه، فعالیت میکرد.
در حدود سال ۵۵۰، خاقانی به امید دیدار استادان خراسان و دربارهای مشرق به سمت عراق سفر کرد. اما به دلیل بیماری در ری بازداشت شد و مجبور به بازگشت به شروان شد. پس از آن، اجازهٔ سفر به حج و دیدن امرای عراق را از شروانشاه گرفت و در زیارت مکه و مدینه قصیدههایی سرود. سپس در حدود سال ۵۵۱ یا ۵۵۲، او به سرودن مثنوی تحفةالعراقین مشغول شد و در این مسیر از ایوان مدائن گذر کرد و قصیدهای را دربارهٔ آنجا سرود.
با بازگشت به شروان، خاقانی به دربار شروانشاه برگشت، اما اختلافاتی با شروانشاه به وجود آمد و او برای مدتی در حبس بود. سپس در سال ۵۶۹ قمری به سفر حج رفت و بعد از بازگشت به شروان، فرزند بیستسالهٔ خود را از دست داد و مصائب دیگری نیز بر او افتاد. به علت این مشکلات، خاقانی تمایل به عزلت پیدا کرد و از خدمت دربار شروانشاهان کناره گرفت. در اواخر عمر، وی در شهر تبریز زندگی میکرد و در همانجا درگذشت. آرامگاه وی در تبریز واقع شده است. سال وفات خاقانی مورد بحث است و برخی آن را ۵۹۵ و برخی دیگر آن را ۵۸۲ قمری ذکر کردهاند.

آثار خاقانی
در سال ۱۳۹۰، دیوان شامل قصاید، ترجیعات، مقطعات، غزلها و رباعیات خاقانی با تصحیح عزیزالله علیزاده در نشر فردوس تهران منتشر شد. این اثر شامل ۹۴۴۷ بیت قصیده و ۳۸۵۳ بیت غزل است و به آن کشف الابیات و واژهنامه نیز پیوست شده است. همچنین، دیوان خاقانی به تصحیح سید ضیاءالدین سجادی در سال ۱۳۳۸ در تهران به چاپ رسیده بود.
تحفةالعراقین، مثنوی در سه هزار و دویست بیت است که در سال ۵۵۱ قمری تألیف شده است. این مثنوی در شرح نخستین سفر خاقانی به مکه و "عراقین" است و در ذکر هر شهر از رجال و معاریف آن نیز یاد کرده و در آخر هم ابیاتی در حسب حال خود آورده است. تحفةالعراقین به تصحیح یحیی قریب در سال ۱۳۳۰ در تهران به چاپ رسید و پس از آن، چندین نسخه معتبر از آن شناسایی شد که در این میان نسخه وین (با عنوان ختمالغرایب) تاریخ ۵۹۳ هجری را دارد.
منشآت خاقانی، چند نامه از خاقانی است که به بزرگان زمان خود نوشته و غالباً مشحون از کلمات و جملات عربی دشوار و مترادف و گاهی از اشعار خود خاقانی در آنها هست.
قصاید خاقانی در مرتبه ای بالا قرار دارد و از او قطعات بسیار خوبی نیز در دست است. اما غزلیاتش در سطح قصاید او نیستند. شعر خاقانی سبکی دیریاب و بغرنج دارد و بیشتر، نظمی است هنرمندانه با گرایشهای سخنوری و دقایق لفظی است.
مهارت خاقانی در دو صنعت نظم و نثر
خاقانی یک ادیب در هر دو زبان پارسی و عربی و در هر دو صنعت نظم و نثر استاد بوده است. او در قصاید و قطعات بینظیری دارد و قسمت بزرگی از اشعار وی هم رباعی و هم مثنوی است. خاقانی قصاید بلندی در وصف اصفهان، خراسان، بغداد و دربند گفته و در شرح منازل حج و وصف کعبه نیز قصاید بلندی ساخته است که «باکورة الاشجار» و «تحفة العراقین» از جمله آنهاست. قصاید «صفیرة الضمیر» و «منطق الطیر» و «سوگندنامه» نیز از امتیازات قصاید اوست. قصیدهای که خاقانی در مقابل ایوان کسری و وصف خرابه مداین گفته نخبه آثار اوست.
زبده قصاید وی در وصف حضرت رسول و مدح سلاطین شروان و قزلارسلان سلجوقی است و تخلص خاقانی هم منسوب به خاقان اکبر منوچهر بن کسران از سلاطین شروان است که به هر قصیده هزار دینار صله و جایزه از وی میگرفته است. خاقانی دو مرتبه به زیارت خانه کعبه رفته و مثنوی تحفة العراقین را در طول راه به نظم کشیده است.
برخی از استادان معرفت شرحها و تفسیرهایی در چگونگی کلمات و حواشی و تعلیقاتی بر اشعار مشکله خاقانی نوشتهاند؛ از جمله خواجه حسن دهلوی که شرحی بر دیوان وی نوشته و کمال تتبع و شعرشناسی خود را در آن ظاهر کرده است.

رویدادهای تلخ در زندگی خاقانی
که خاقانی حدود هفت ماه تا یک سال در زندان به سر برده بود و این اتفاق به دستور اخستان بن منوچهر و در سال ۵۶۹ هجری قمری رخ داد. در این سال، خاقانی به زیارت حج رفته بود و به دستور اخستان بن منوچهر به زندان افتاد. پنج قصیده از قصاید خاقانی حبسیه است که در آنها از رنج و تعب زندان حکایت و شکایت میکند. اگرچه خاقانی در این دوران نوشتن ادامه داد، اما دیدن رنج و تعب زندان بر روی او تاثیرگذار بوده است و در بعضی از قصاید خود به این موضوع اشاره کرده است.
به علاوه، رنج و مشقت زندان همچنین بر سلامتی خاقانی تاثیر گذاشت و ممکن است به علت شرایط نامساعد زندان، او را در برابر بیماریها و بیماریهای مختلف آسیب رسانده باشد. همچنین، خاقانی تلخی و نومیدی خود را در قصایدی که در دوران حبسی خود نوشته بود، بیان کرده و از خداوند خواسته بود که او را از این زندان رهایی دهد و به آزادی برساند.
در ضمن، از دیگر حوادث ناگوار در زندگی خاقانی، میتوان به مرگ زن و فرزند و خویشان او اشاره کرد. مرگ عموی خاقانی، کافیالدین عمر عثمان، او را به شدت اندوهگین کرد و در مرثیههایی که برای او سرود، از درد و غم خود سخن گفت. همچنین، مرگ فرزند بزرگ خاقانی در سال ۵۷۱ هجری قمری، سوگواری او را بیشتر کرد و او را به شدت آزرده خاطر ساخت. به همین دلیل، در بسیاری از قصاید خود، خاقانی به این موضوع اشاره کرده و درد و غم خود را بیان کرده است.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد