به گزارشايلام بيدار، پخش مجموعه «ترور خاموش» به تهیهکنندگی ابوالفضل صفری و کارگردانی احمد معظمی به تازگی از شبکه یک سیما به پایان رسید. این سریال با پرداختن به موضوع مواد مخدر و اعتیاد توانست لایههای جدیدی از درگیری خانوادههای امروزی را با موضوع اعتیاد به تصویر بکشد و همین موضوع مخاطبان بسیاری را جذب این اثر کرد. به همین بهانه گفتوگویی با ابوالفضل صفری (تهیهکننده)، احمد معظمی (کارگردان)، سپیده خداوردی، آوا دارویت، حمید عطایی و حمید شریفزاده (بازیگران سریال) در خبرگزاری فارس داشتهایم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
**آقای صفری مجموعه تلویزیونی «ترور خاموش» بعد از سریال «گاندو» روی آنتن رفت. سریالی که داستانی واقعی داشت و روایت آن توقع مخاطب را تا حدی بالا برده که دیگر دنبال سریال های عاشقانه روزمره و تکراری نباشد. موضوع ترور خاموش هم مواد مخدر و اعتیاد است. سوژه ای که کاملا به روز است اما تا به حال آثار بیشماری در این باره ساخته شده که اتفاقا آثار خوبی نبوده اند. چقدر تلاش کرده اید در این سریال روایتی واقعی، عینی و متفاوت را درباره باندهای مواد مخدر و بحث اعتیاد به تصویر بکشید؟
صفری: فرمایش شما درباره سریال گاندو کاملا درست است اما نکته مهمی که وجود دارد، این است که سازمان صداوسیما پس از سریال سارق روح بود که به این نتیجه رسید ما می توانیم گونههایی از آثار نمایشی را روی آنتن ببریم و واقعا جذاب هم باشد. در سارق روح ما به فرقه ها می پرداختیم، سریال گاندو موضوعش جاسوسی بود و سازمان دید که این سریال ها قابل گسترش است. ماموریتی هم که به ما دادند مشخصا از بعد از سارق روح بود. پکیجی که الان هم بسته شده در این موضوع است که قرار شد ما در بحث آسیب های اجتماعی کار کنیم و دوم اینکه به صورت تخصصی روی بحث کاهش آسیب های اجتماعی کار کنیم. چند سرفصل هم در بحث حوزه های امنیتی داشتیم که یکی از آنها مواد مخدر بود که اولویت به شمار می رود. از طرفی دیگر پرونده ای از سوی مرتضی اصفهانی به عنوان قصه اولیه ارائه شد که پایه پرونده و قصه مواد مخدر بود. ما هم گفتیم چه خوب و یک تیر با دو نشان شد و هم بحث مواد مخدر را ساختیم و هم به بحث فیلم پلیسی رسیده ایم. در نهایت همان طرح را با همکاری حسین تراب نژاد جلو بردیم.
**چرا نام ترور خاموش را برای آن انتخاب کردید؟
صفری: از ابتدای کار ما نام «مرگ خاموش» را برای سریال انتخاب کرده بودیم. وقتی جلو رفتیم دیدیم عنوان ترور خاموش خیلی بهتر است چون مرگ اتفاقی نیست که عامل بیرونی داشته باشد و ممکن است توسط خود فرد اتفاق بیافتد ولی در ترور حتما یک دسیسه پشت آن قرار دارد و یک برنامه ریزی قرار دارد و مواد مخدر با شکل امروزی آن حتما از آن جنس است و طراحی شکل گرفته که تک تک این بچه های ما را در معرض شلیک آن قرار داده است. این حجم از مواد مخدر با این تنوع در کشور ما قطعا نمیتواند طبیعی باشد. قبلا هم مواد مخدر به شکل سنتی بود و مصرف میشد و سالیان سال هم به همین شکل مصرف میشد ولی این شکلی که الان مانند سیل در جامعه ریخته است، گوش ها را تیز کرد که این موضوع طبیعی نیست و یک شبکه ای آن را مدیریت می کند. همین هم بود و وقتی تشکیلات امنیتی کشور جلوتر رفتند متوجه شدند که بله گره خیلی از این مسائل جای دیگری بسته شده است و با طراحی اتفاق افتاده است و وقتی قتلی با طراحی صورت میگیرد تبدیل به ترور میشود که حالا در بحث اعتیاد تبدیل به یک نسل یا چند نسل می شود.
**این بحث همان طور هم که خودتان به آن اشاره کردید موضوع بسیار گستردهای است و پرداختن به آن پشتوانه اطلاعاتی و پژوهشی میخواهد، برای رسیدن به این نقطه چه مطالعاتی داشتید؟
صفری: ما فرقی بین درام و نمایشی گذاشته ایم و معتقدیم اساس کارهای ما پژوهش است و وقتی این بخش تمام شد تازه به سراغ فیلمنامه میرویم. یعنی یک بدنه کارشناسی و پژوهشگر همراه این کار هستند که حالا لزوما اسمشان نمی آید و حتی کارشناسان امنیتی. این دوستان هستند که مسئولیت پژوهش این کار را بر عهده دارند و وقتی واو به واو و کلمه به کلمه از این کار می شنوید درباره آن فکر شده و فقط بحث دیالوگ نیست و ایدئولوژی دارد و حرف ماست. چرا ما باید هزینه مواد مخدر را بدهیم، تحریم هم بشویم و شهید هم بدهیم تا اروپا تمیز بماند؟ حرف جدی است و اگر برگردید به عقب، آقای عراقچی هم این حرف را مطرح کرد که ما روزی 1.7 شهید فقط برای مواد مخدر داریم. ضمن اینکه این همه از مردم ما هم به خاطر اعتیاد ترور می شوند. این همه قتل و جنایت و تجاوز و جرایمی که به خاطر مواد مخدر اتفاق میافتد که همه لزوما اقتصادی نیست، بخشی از آن از همین اتفاقات است و بدنه پژوهشی ما بسیار قوی است و بدنه کار ما پژوهش محور است و آنگاه تبدیل به فیلمنامه می شود. این را قبول دارم که برخی کارها گل درشت می شوند اما باید این حرف ها زده بشود.
روزی که ما بحث سارق روح را مطرح کردیم، 4 سال پیش بود و موضوع فرقه ها هنوز تا این حد رو نیامده بود ولی الان می بینید که از سطح عارضه گذشته است و به واسطه فضای مجازی مانند قارچ رشد می کنند و می گویند خدا منم!
**نقش نهادهای امنیتی و نیروی انتظامی در تصویر درست این ماجرا چقدر بود؟
صفری: ببینید! نیروی انتظامی در حد همان همکاری متداول و پشتیبانی لجستیک از یکسری اتفاقات است. نهادهای امنیتی هم در نقش مشاور هستند. این حوزه، حوزه تخصصی تشکیلات امنیتی کشور و شفاف به معنای وزارت اطلاعات است. در سریالهای این چنینی تشکیلات امنیتی حتما مشاور دارد و طراحی قصه با همکاری و همراهی دوستان انجام میشود و از آن طرف تولیدش هم همین است چون کار پر از جزئیات فنی است که ما به عنوان فیلمساز و برنامه ساز اشرافی به آن نداریم. ضمن اینکه ما سیاست های کلانی را پیگیری می کنیم که طرح آن مشخصا حاکمیتی و کلان است و لازم است که حتما نهاد و تشکیلات امنیتی کشور ارتباط نزدیکی داشته باشند تا کار تخیلی و دور نباشد.
**اشاره کردید که مبنای کار یک پرونده بوده اما در ابتدای سریال می بینیم که اشاره می شود این داستان واقعی نیست.
صفری: به نکته خوبی اشاره کردید. ما در تلویزیون مشکلات عجیب و غریبی داریم. مثلا در سریال گفته می شود که حسین عباسی مواد فروش! همین باعث می شود که 4 نفر با همین نام از تلویزیون شکایت می کنند و 5 تای دیگر میایند جلوی در سازمان صداوسیما و تحصن می کنند.
یک بخش زیادی از داستان واقعی است اما در درام کار جاهایی به آن اضافه شده است. بحث هایی که ما در سریال مطرح می کنیم نمیشود به تخیل نویسنده سپرد و در حد متعالی فنی است.
**آقای معظمی شما در قالب کاری، تجربه آثار مشابه ترور خاموش را داشتهاید، چه شد که دوباره به ساخت اثری با مضمونی که قبلا آن را تجربه کرده بودید روی آوردید؟
معظمی: طبق چیزی که آقای صفری گفتند ما سریال سارق روح را داشتیم و از آن زمان هم درباره فیلمنامه همین کار صحبت کردیم و تحقیقات بسیاری درباره آن انجام شده بود. خود مواد مخدر دغدغه همه ماست و کسی نیست که این موضوع را رد کند و ما هم تلاش کردیم که صحنه به صحنه کار را با همراهی تیم نویسنده خیلی خوبی پیش ببریم و در این باره اتاق فکری تشکیل شد و در ادامه وارد تولید شدیم.
این مدل سریال ساختن کار سختی است. حداقل من بلد نیستم و ابوالفضل صفری هم بلد نیست سریال ارزان و ساده بسازد. تلاش می کنیم که همه فکرمان را بکنیم و از نظر همه بهره ببریم. چرا یک اثر، اثر موفقی می شود؟ چون از نظر تک تک افراد اتاق فکر بهره می بریم و اشخاصی که وارد پروژه می شوند، ناظر بر هوش تهیه کننده هستند و بر مبنای آن وارد پروژه می شوند. تهیه کننده باهوش چیدمان خود را جوری می چیند که نتیجه کار موفق باشد و آن چه که شما الان می بینید نتیجه همان هوش است. هیچی بهتر از این نیست که یک تهیه کننده نسبت به کار تسلط داشته باشد و دغدغه اش باشد. پیشنهادات خوبی می دهد و معتقد است چیزهایی که لازم است باید استفاده شود و چیزهایی که لازم نیست، استفاده نشود. پیشنهادش را می دهد و وقتی من کارگردان با چنین تهیه کننده ای مواجه می شوم، موظف هستم که کار با کیفیتی ارائه بدهم. فکر می کنم که با توجه به بازخوردهایی هم که داشته ایم، مردم از نتیجه کار راضی باشند و امیدوارم که نظیر این سریالها بیشتر ساخته شود هرچند که کار بسیار سختی است.
**تفاوت ترور خاموش با سایر سریالهایی که در این ژانر ساخته شده اند و داستانی مشابه داشته اند را به عنوان کارگردان اثر در چه میبینید؟
معظمی: تفاوت ها از نگاه کارگردان یا نویسنده می آید. همین فیلمنامه را اگر به کارگردان های دیگری بدهیم قطعا سریال دیگری تولید خواهد شد و هرکسی نگاه خود را در این باره دارد.
**نکته ای که درباره سریالهایی شبیه به ترور خاموش دیده شده این است که معمولا در آثار مربوط به باندهای مواد مخدر، شخصیت های گل درشتی حضور دارند که بدمن ماجرا به حساب می آیند که قرار است قهرمانان گل درشتی هم آنها را از پای درآورند. ماجرایی که در بسیاری از سریالهای ما دیده شده است. این نگاه نویی که شما در بحث مواد مخدر و آموزش و پیشگیری که نسبت به آن داشته اید به کجا می رسد؟
معظمی:در ارتباط با شخصیت های منفی ما تلاش کردیم تا آنها را خاکستری نشان بدهیم. تفاوت در واقع در شخصیت سازی و قبل از شخصیت پردازی است. ما بناست به چیزی که نویسنده خلق می کند روح بدهیم و آن را اجرا کنیم و از انتخاب درست بازیگر برای آن نقشش گرفته تا مراحل بعدی همه چیز در نگاه فیلمساز تاثیر دارد و مسیر را مشخص می کند.
فیلمنامه ترور خاموش به لحاظ اجرا کار سختی است چون پر از لوکیشن است، پر از بازیگر، شخصیت های اصلی، فرعی و مهمان است که ورود و خروج اینها به سریال کار مشکلی است و تمام تلاش تیم سازنده ترور خاموش بر این بوده که کاری باشد که کمتر نقاط ضعف داشته باشد. هیچ کاری بینقص نیست ولی ما تلاش کردهایم که به حداقل برسد.ما هیچ صحنهای نداریم که دکوپاژ آن تکراری باشد و میزانسن در کار وجود دارد. در بسیاری از آثار دوربین به جای بازیگر حرکت میکند که این اشتباه است و بازیگر باید حرکت کند و زندگی در کار جریان وجود داشته باشد.
**یکی از خط شکنیهایی هم که کردهاید استفاده از سعید راد در نقش مثبت است درحالی که عقبه ذهنی مخاطب بر مبنای نقشهای منفی او شکل گرفته و انتظار میرفت در ترور خاموش دوباره تکرار شده باشد.
معظمی: درست است و عقبه کارهایی که داشته اکثر کارگردان ها را به همین انتخاب می رساند. اما خود او یک مثال جالبی می زند و می گوید فیلمهایی که من بازی کرده ام به اندازه دور کره زمین است و بیشتر نقش هایی را بازی کرده که عصیانگری در آن وود دارد و وقتی شما آن قالب را میشکنی و از سعید راد یک شخصیت دیگر میسازی، میتواند برای بازیگر جذابیت ایجاد کند و دیگر از حالت کلیشهای بیرون می آید. این خیلی مهم است و تا به حال خیلی از این ریسک ها داشتهام که برای یک شخصیت خاکستری از بازیگری استفاده کردهام که مخاطب نمیدانسته او منفی است ولی وقتی جلو میروید تازه آن لایههای درونی بیرون میزند و جذابیت و تفاوت بیرون میآید.
نکتهای هم که گفتید درباره همه بازیگران ما صدق می کند. از لحاظ انتخاب بازیگر باید بگویم که تمام بازیگران ما موضوع اعتیاد برایشان دغدغه بود و ضمن اینکه همفکری در طول ساخت اثر بسیار بود. خروجی کار هم کاملا به تیمی برمیگردد که انتخاب شده است.
**خانم خداوردی شما هم بنا به گفته آقای معظمی همان دغدغه پرداختن به موضع اعتیاد را داشتید؟
خداوردی: موضوع اعتیاد برای هر فردی دغدغه است و برایش مهم است. من سالهاست که کار می کنم و اصولا آدمی نیستم که خیلی تعریف و تمجید کنم و سالهاست که قرار بود با آقای معظمی همکاری داشته باشم ولی قسمت نمیشد ولی در ترور خاموش این اتفاق افتاد. نقش کوتاهی که به شدت برایم دوست داشتنی بود و احساس میکنم ژانر بسیار متفاوتی بود و کاراکتری بود که به آن فکر کردم و دوستش داشتم و احساس میکنم بعد از مدتها یک رنگ دیگری از جنس بازی ام را توانستم انجام بدهم.
خوشبختانه گروه خوبی بودیم و همه چیز سر جای خود قرار داشت و لحظه ای درپروژه نبود که احساس کنم بلاتکلیف هستم و ندانم که در کجای کار هستم. تبریک هم میگویم که به آقای مظمی که با بازیگران بده بستان داشتند و تعامل خوبی برقرار بود.
**نقش پونه چطور بود؟
خداوردی: نقش خاکستری خوبی بود که کاملا به خوبی پرداخته شده بود و در یک خط صاف حرکت نمی کرد. من حتی لحظاتی در شخصیت پونه می دیدم که منفی بود و دارای پیچیدگی هایی بود و لحظاتی را به ناچاری مجبور می شود که کارهایی کند که آنها را دوست ندارد.
معظمی: خانم خداوردی به شدت روی نقشهایش کار میکند و برایش دغدغه است که به نقشش نزدیک شود.
**اتفاقا خانم خداوردی شما هم از جمله بازیگرانی هستید که مخاطب از شما پیشینه مثبتی در ذهن دارد ولی در مجموعه ترور خاموش می بینیم که این شخصیت تضادهایی دارد و خیلی هم مثبت نیست.
خداوردی: بله. کاملا درست است. من اصولا نقشهای مثبت را بازی کرده ام و برایم سخت بود پذیرفتن لحظاتی از پونه و سکانسهایی بود که بازی کردن آنها برایم دغدغه بود و من عادت به بازی در نقش های منفی ندارم.
**میتوان گفت که سریال ترور خاموش برای شما فتح بابی شد که باز هم ایفای نقش های منفی را ادامه بدهید؟
خداوردی: بله. چرا که نه. کلا ایفای نقش های منفی بسیار جذاب است. هرقدر کار سختی است اما باید به یک بخش هایی از آن فکر کنی و یک بخش هایی از آن هم از خود بازیگر می آید. من اعتقادی به نقش منفی و مثبت ندارم و فکر میکنم که یک بازیگر باید بتواند که هردوی این نقش ها را ایفا کند.
**شما در حوزه موسیقی هم سالها سابقه فعالیت دارید، پیوند میان موسیقی وبازیگری چقدر عمیق است؟
خداوردی: من سالها موسیقی کار کرده ام و بعد از آن تئاتر و تصویر. همیشه هم گفته ام که سعی کرده ام که بهترین انتخاب ها را داشته باشم تا مجبور به انتخاب نشوم. اگر هم شرایط طوری رقم خورد که نتوانستم حال خوبی در حوزه بازیگری داشته باشم بتوانم با موسیقی حالم را خوب کنم و همین هم اتفاقا باعث شده تا در بحث تصویر گزیده تر عمل کنم.
**نکته قابل تامل در انتخابهایتان خانواده محور بودن آثاری است که انتخاب می کنید. تا به حال فکر کرده اید که در مسیر چه کسانی بیشتر مخاطب کارهای شما هستند؟
خداوردی: امیدوارم همانطور که گفتید واقعا همینطور باشد و خانوادهها بازی من را دوست داشته باشند.
**خانم آوا دارویت شما از حضورتان در سریال «ترور خاموش» بگویید و مسیری که از سینما تا اینجا طی کردهاید؟
دارویت: خوب من کارم را از سینما آغاز کردم و بعد هم در چند سریال و امروز هم در ترور خاموش. خوشبختانه الان که کار را میبینم با یک کار با کیفیت روبرو هستم و چیزی را میبینم که مخاطب آن را دوست دارد. در حالی که شاید مردم برخی سریالهای قبلی من را تا این حد دوست نداشتند. تفاوت مدیوم تلویزیون با سینما و تئاتر در این است که طیف گستردهتری مخاطب آن هستند و قشر ضعیفتری که نمیتواند به سینما و تئاتر برود، میتواند در تلویزیون چنین آثاری را ببیند و این خیلی مهم میشود که بناست چه خوراکی به مخاطب ارائه داده شود. لذت میبرم از اینکه سریالی کار شده که غذایی برای تفکر مخاطب است. تحصیلات من در رشته روانشناسی بالینی است و در «ترور خاموش» میبینیم که اقشار مختلف با میزان تحصیلات مختلف دچار اعتیاد میشوند. واقعا چه اتفاقی میافتد که اعتیاد گریبان این افراد را میگیرد و درگیر میشوند. این خیلی مهم است که چند قصه خوب با گروه قوی کنار هم جع شوند و روایتی جذب کننده را بسازند که هرکس سریال را میبیند از زاویه دید خودش با آن ارتباط برقرار کند. اگر فقط به یک قشر پرداخته میشد، یک قشر دیگر همذات پنداری نمیکردند. اما الان میبینم که یک پزشک ، آنکه شیمی خوانده، یک استاد دانشگاه، یک کارمند و ... همه خود را درگیر این ماجرا میبینند و میدانند که اعتیاد چیزی نیست که فقط مختص یک قشر باشد.
نکته بعدی نیز این است که بعد از افسردگی مهمترین علتی که باعث خودکشی و مرگ موفق میشود، اعتیاد است و یکی از دلایل اصلی که آدمها به سمت اعتیاد میروند، افسردگی است و این دو لازم و ملزوم هم هستند که در سریال به خوبی به آن پرداخته شده بود.
نقش من گرهای داشت که آن گره را خیلی دوست داشتم و فکر میکنم نقش متفاوتی در کارنامه من به حساب میآمد هرچند که از نظر اندازه کوتاهتر از سایر نقشهایم بود ولی به قدری همهچیز درست اتفاق افتاد که از حضور در آن لذت بردم.
**پس در کل حضور در سریال ترور خاموش برای شما نقطه قوت محسوب میشود.
دارویت: بله. در حقیقت آقای معظمی به عنوان کارگردان کار، به شدت آرامش به پشت صحنه تزریق میکنند و خیلی دقیق همه چیز را سر جای خودش قرار میدهند و بازیگر بدون هیچ استرسی میتواند بهترین همکاری را داشته باشد. نکتهای که خیلی از کارگردانهای دیگر این ویژگیها را ندارند.
**به نظر میرسد که در «ترور خاموش» به زنان نیز بیشتر بها داده شده است. از این حیث که این سریال جنبه پلیسی و امنیتی داشت و معمولا زنان در سریالهای این چنینی ایرانی کارکرد کمتری دارند. اما ما حضور زنان را پررنگ و اثرگذار میبینیم.
خداوردی: کاملا درست است و با اینکه زنان نقشهای کوتاهی دارند اما تاثیرگذار هستند و خیلی خوب پرداخت شده است. همه آنها از خانهدار گرفته تا زنان دیگر همه شخصیتپردازی شدهاند و دقیق به آنها پرداخته شده است.
صفری: کارکرد کاراکترهای خانم برای این جدی است که در زندگی واقعی هم همینطور است و زنان در کنار مردان با هم زندگی میکنند. و نمیتوان که نقش اینها را از هم جدا کرد و یا یکی را کمتر و دیگری را بیشتر دید. ضمن اینکه زمانی که ما کار قصه را جلو میبردیم یک روانشناس به طور ثابت کنار گروه بود و دائم حتی دیالوگها را میخواند و نسبت به آنها نظر میداد. از همه آنها مهمتر دکتر الستی هم در این سریال بازی کردهاند که خودشان جامعهشناسی قدر هستند و حضوری افتخاری در این اثر داشتند.
**یکی دیگر از موضوعاتی که در آثار مربوط به مواد مخدر دیدهایم، وجه طنزی است که به ماجرا میدهند و معتاد را کارکتری برای خنداندن نشان میدهند. اثری که در نهایت هیچ اثرگذاری جدی بر مخاطب ندارد.
صفری: دقیقا. و بیشتر سریالهای ما در این حوزه خندهدار بودهاند. درحالی که واقعیتهایی درباره مواد مخدر و اعتیاد وجود دارد که ما میخواستیم آنها را تصویر کنیم و نشد. مثلا میگویند باستی هیلز و یا ویلاهای لواسان. تمام جاهایی که شاخصهای زندگی از حد نرمال بالاتر است، پای مواد مخدر هم باز شده است.فقط پول مواد مخدر است که بیحساب و کتاب بالا میرود و حتی دزدها هم اینطور درآمدزادیی ندارند.
معظمی: نباید خانمها را منفعل ببینیم. همانطور که آقای صفری گفت زنان و مردان کنار هم زندگی میکنند.
**شما در این سریال بیشتر به وجه مردمی پرداختید یا وجه پلیسی و معمایی آن برایتان جذابیت داشت؟
معظمی: وجه مردمی دقیقا برای ما خیلی بیشتر اهمیت دارد و امیدوارم که به نتیجه رسیده باشیم.
**فکر میکنید که مردم خودشان را در این بخش دیدهاند؟
معظمی: بله. صد در صد.
**این بستر برای شما فراهم شد که بتوانید دگردیسی که اعتیاد در یک خانواده ایجاد میکند را به تصویر بکشید؟ به عنوان مثال در فیلم سینمایی متری شیش و نیم، بیشتر مخاطبان حواسشان به پلیس ماجراست و کسی به تغییر شخصیت ناصر توجهی ندارد. او فرد مرفهی است که به ثروت زیادی از طریق مواد مخدر دست پیدا کرده اما ولع مانع از رهایی او از این شغل است و در طول فیلم مخاطب کاملا این استیصال و درماندگی را در او میبیند وخصوصا جایی که در زندان به برادرش التماس میکند که راهی را که او رفته دیگر نرود.
معظمی: بله. خوشبختانه در سریال به ما این اجازه داده شد و ما خیلی مینیاتوری و ظریف آن را به تصور کشیدیم.
صفری: کشور در حال حاضر با چند آسیب اجتماعی مواجه است و مواد مخدر در کشورمان یک موضوع بحرانی به حساب میآید و اگر 5 میلیون نفر معتاد داشته باشیم، غیر مستقیم 25 میلیون نفر درگیر این ماجرا میشوند. ما در سریال با اجازه معاون سیما و همچنین دکتر کرمی، اعلام کردیم که الان شرایط بازگویی قصههای تلخ فراهم نیست ولی واقعیت مواد مخدر را ببینیم. این سریال چون سریال تخصصی مواد مخدر است، مجوز را گرفتیم که واقعا فیلم مواد مخدر را بسازیم.
مواد مخدر در کف خیابان است و مخاطب باید عوارض آن را ببیند. خودکشی، کودکهمسری، فرزند فروشی و ... همه از عوارض اعتیاد است. همه اینها را می بینیم و اینکه پول حرامی که از مواد مخدر بیرون میآید خرج چه میشود؟ خرج معضلات و مشکلاتی که عاقبت بخیری ندارد.
**کار کردن درباره مواد مخدر راه رفتن روی لبه تیغ به حساب میآید و اگر کمی دقت نداشته باشید، به سیاه نمایی و یا بزرگنمایی متهم میشوید.
صفری: خیلی از فیلمهایی که درباره مواد مخدر کار شده، به کشور زخم زدهاند. این مرز خیلی باریک است. ما اثری ساختهایم که به شدت پیام اقتدار در آن پررنگ است و از سوی دیگر بسیار امیدبخش است. این مرز بسیار باریک است و اگر آنی اشتباه کنی مرز را عبور کردهای. حالا یکسری برای اینکه زهر این تلخی را بگیرند آخر ماجرا را شیرین میکردند و معتاد ته سریال ترک میکرد. و همین موضوع این اشکال را داشت که بسیاری از کسانی که معتاد نبودند ترغیب می شدند که حالا ما هم برویم تجربه کنیم آخرش ترک میکنیم و اتفاقی نمیافتد. درحالی که درصد کسانی که برمیگردند به شدت کم است.
ما در سریال همه لایهها را داریم. نخبه، کف خیابانی، کاسب، ثروتمند، فقیر و ... همه را داریم و وقتی در مسیر قرار میگیرند پایانی واقعی دارند.
**جرقه ساخت سریال از کجا خورد؟ در حقیقت ماجرا یا داستانی شما را به این سمت سوق داد یا اتفاقی تصمیم به ساخت سریال گرفتید؟
صفری: زمانی جرقه ساخت این سریال زده شد و آقای میرباقری با ساخت این سریال موافقت کرد که من یک مستند درباره اعتیاد ساختم که البته پخش نشد. مستندی برای لایه حاکمیت و الیت و خاص بود که ببینند. واقعیت تند مواد مخدر را ما در این اثر نشان دادیم. چیز عجیب و غریبی بود. مثلا من یکی از همکلاسیهای دوره دانشگاهم را در آن زمان دیدم که یک پا نداشت. نخبه هم بود. به قدری مصرف کرده بود که پایش داخل آتش افتاده بود و سوخته بود ولی متوجه نشده بود. اینها خیلی دردناک است. یک کسانی گرفتار اعتیاد میشوند که قابل باور نیست. من کارخانهدار و یا پزشکی را دیدهام که بر اثر اعتیاد به هیچی تبدیل شده است.
**آقای عطایی شما در سریال نقش پلیس را ایفا میکنید، ایفای این نقشها کلیشهای به حساب نمیآید؟
عطایی: این یک موضوع است که باید حل بشود. یک بخشی از مخاطبان هنوز به این سطح از آگاهی نرسیدهاند که چیزی که میبینند فقط یک نقش است و بازیگر آن را ایفا کرده است. مثلا سر کار مختار که بودیم، برخی از دوستان نقشهای منفی داشتند و در کوچه و خیابان به خاطر نقشهای منفیشان کتک خورده بودند. من به دلیل پیشینهای که داشتم انتخاب نقشم برایم اهمیت داشت. تماشاچی در سریال من را به عنوان قهرمان پذیرفته است.
**خود شما دوست دارید که این وجه قهرمانی در شما باقی بماند؟
عطایی: اصلا همه در وجودمان یک یا چندین قهرمان داریم. من مخالفتی با طنز و کمدی ندارم ولی این بخش ضعیف شده است. خنداندن کمک میکند که شما برخی مسائل را فراموش کنید اما آن مساله گم نمیشود، نابود نمیشود و از بین نمیرود. کمدی شما را برای چند ساعت از آن دور میکند ولی این قهرمان درون شماست که این مشکل را حل میکند. آیا در جامعه کسی هست که بگوید من مشکلی ندارم؟ هرکسی به طریقی با موضوعی درگیر است. چه چیزی باعث میشود که بتواند مشکل خود را حل کند؟ قهرمان درون. همه ما در وجودمان هست و با این جنس کارها قهرمان را بیرون میکشیم تا یادمان نرود که به مخاطب بگوییم من میتوانم. میتوانم اعتیادم را ترک کنم. میتوانم مشکلم را حل کنم. اگر امروز عاشق این کار هستم به خاطر این است که به قهرمان درون میپردازد و کمک میکند آدمها از طریق فیلمها و سریالها و قهرمانهایی که تصویر میشوند برای حل مشکلاتشان گام بردارند.
خود من دوران جوانیام با قهرمانها گذشت. مثلا فیلم سینمایی دبیرستان با بازی بیژن امکانیان برای من یک کلاس درس بود یا فیلمهای کیارستمی همه قهرمان دارند. الان سینمای مدرن دنیا هم فیلمنامههایی مبنی بر قهرمان و ضدقهرمان دارند و اگر من فیلمهای امروز را دوست ندارم به خاطر این است که این مبنا را از دست دادهایم. من به همین دلیل کم کار شدهام. ولی کار آقای معظمی دکوپاژهای بسیار قوی دارد و میزانسنهای دقیقی دارد. این روش داستانگویی را خیلی دوست دارم که موجز و مختصر و مفید است.
گمشده سینمای امروز ما همان قهرمان است که زندگی ما را شکل میدهد.
**هالیوود هنوز قهرمان پرور است.
عطایی: بیشترین اثرگذاری در جامعه سینما و تلویزیون است. الان فیلمهایی ساخته میشود که تاثیراتی بر یک قشر دارد ولی سریالی نظیر ترور خاموش جمعیت عظیمی را در بر میگیرد. در این سریال من هم نقش خوبی گرفتهام و هم خدمت کردهام. صلا از مقطعی که فکر کردم که میخواهم خدمت کنم، روند بازیگریام نیز بهتر شده است.
مدتها کار نکرده بودم و پیشنهادهای بسیاری بوده که رد نکردم چون فکر میکردم که بازخورد لازم را ندارد اما در نظر گرفتم که این سویه همیشه متاسفانه موجود در جامعه است. همچنین ما ذهن مخاطب را با یکسری کار تنبل کردهایم. اصلا چرا یکسری فکر میکنند که چون سرمایهای دارند باید در کار تولید فیلم و سریال هم حضور پیدا کنند. مثلا خود من یک جایی میشناسم که عکس همه بازیگران را زیر میز خود دارد و سرمایهگذاری میکند و اصلا تخصصی هم ندارد و تازه مدعی است که من میخواهم سرمایهام برگردد. این جنس کارها یک نوع خیانت است. بعد از مختارنامه بسیاری از جوانان در خانوادههای ایرانی عاشق نقش من شده بودند چون رگ و ریشههای قهرمانی داشت.
شریفزاده: من وقتی فهمیدم که این سریال مخاطب خاص هم دارد که یکسری میگفتند ما متوجه نمیشویم. اکثر اوقات به قدری رو بازی شده که همه محتوا را میفهمند و قصه لو می رود. ولی وقتی یک ژانر معمایی ساخته می شود که مخاطب نمیتواند آن را حدس بزند، بیشتر هم جذب کار میشود و اتفاقا سریال میگیرد. چه بهتر که ما کارهایی بسازیم که ذائقه مخاطب را درستتر کنیم. او را به چالش بکشیم و قصههای متفاوتتر به تصویر بکشیم. به نظرم جاهایی که ما نزدیک به خطوط قرمز شدهایم، مخاطب کار متفاوتتری دیده و اثر هم موفقتر بوده است.
این روزها به قدری سریالهای ماهوارهای زیاد است که ما باید به نحوی سریال بسازیم که مخاطب را پای کار بکشاند و او اثر را تا انتها ببیند و به همین دلیل است که باعث افتخار است که «ترور خاموش» مخاطب را پای تلویزیون نگه داشته است.
**بازخوردها چطور بود؟ بعد از مدتی دوری از تلویزیون به نظرتان انتخابتان خوب بود؟
شریفزاده: از نظر بازی خودم نیز خوشحالم که نظرات مثبتی دریافت کردم چرا که نقش متفاوتی بود و همه از این شکل تغییر استقبال کردند. من سالهاست نقش مثبت بازی میکنم ولی احمد معظمی جسارت به خرج داد و ریسک کرد و این نقش را به من سپرد. این روزها کمتر کارگردانی را دیدم که اینطور در بازیگر تغییر ایجاد کند، چون وقتی در یک نقش جا میافتید تا آخر عمر در سینما و تلویزیون همان نقش پیشنهاد میشود و قدرت ریسک در فضای هنری ما کم است، اما معظمی این کار را انجام داد و حتی در کار بعدی او نیز بازی کردم و نقش متفاوتی ایفا کردم، به گونهای که حتی خودم هم خودم را نمیشناختم، یعنی گریم و نوع بازی بسیار تغییر کرد. هر بازیگری همواره به دنبال تغیر و رشد و شکوفایی خودش است و وقتی یک کارگردان این اتفاق را رقم بزند میتواند جذابترین نوع از همکاری باشد. برای من بازیگر مهم است که کارگردان بخواهد بازیگر تغییر کند و خودش را تکرار نکند و از آن لذت میبرم.
**کار با آقای معظمی چطور بود؟
شریفزاده: معظمی دست بازیگر را بسیار باز میگذارد ولی بسیار به فیلمنامه متکی است چون به آن اهمیت میدهد و برای نگارش آن وقت صرف میکند و تا به دست بازیگر برسد چند بار آن را بازنویسی میکند، حتی گاهی سر صحنه این کار را انجام میدهد و بسیار دقیق است، اما اینطور نیست که هر آنچه نوشته شده است، وحی منزل باشد. بازیگر آزاد است در عین حال که کنترل میشود خلاقیت نیز داشته باشد. در واقع او خلاقیت درون بازیگر را نمیکشد اما در راستای شکل و هدفی که خودش میخواهد کار را پیش میبرد و من خوشحالم که از بداهههای من استقبال نیز کرد.
سالهاست تئاتر کار میکنم و دوست دارم با کارگردانی کار کنم که اجازه دهد شیطنتهای تئاتری خودم را نیز داشته باشم. برای رسیدن به این نقش روزهای اول از نظر جسمانی کار کمی سخت بود چرا که در گرمای تابستان بودیم و اکثر سکانسهای ما خارجی بود و من برای اینکه بتوانم از نظر بدنی آماده باشم تنها به ورزش پناه بردم، اما نقش را دوست داشتم و تلاش کردم این تغییر ایجاد شود.
معتقدم حمایت و تبلیغات حرف اول را در هر کاری میزند و بهترین محصول هم وقتی پای آن نباشید دیده نمیشود و باید گذاشت گوشه اتاق خانه و به آن نگاه کرد. باید کار متفاوت و خوب برایش تبلیغ شود. جای خالی ژانر معمایی در تلویزیون بسیار احساس میشد و خوشحالم این سریال توانسته مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد. خوشحالم سریالی در این ژانر تولید و پخش شده و تعلیق دارد و تماشاگر همه چیز را جلوتر نمیداند. گاهی اوقات حتی مخاطبان به ما میگویند استرس دارند و با کاراکترها همراه هستند و این به دلیل تعجیل در تولیدات، کمتر در آثار تلویزیونی دیده میشود.
انتهای پیام/ر
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد