به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، ۲۶ مردادماه در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روزی است که اشک و لبخند در هم میآمیزد؛ روزی که قطارِ صبر به ایستگاه ظفر رسید و فرزندانِ سالها دور از وطن، دوباره در آغوش مادران و پدران آرام گرفتند. «روز بازگشت آزادگان» تنها یک قاب نوستالژیک نیست؛ یک رخداد تاریخساز است که سرمایه نمادینِ انقلاب را به جامعه بازگرداند، روایت مقاومت را از سنگرهای جبهه به مدرسهها، دانشگاهها و خانهها برد و به همه یادآور شد که آزادی، نتیجه تجارت پرهزینهای است میان «جان» و «ایمان».
آزادگانِ سرافراز، در اردوگاههای اسارت رژیم بعث، با کمترین امکانات زیستی و بیشترین فشارهای روانی و جسمی، شبکهای از همبستگی، امید و خودسازی پدید آوردند. آنها به پشتوانه ایمان دینی، حافظه عاشورایی، و حس مسئولیت ملی، از فروپاشی روحی گریختند و الگویی از «آزادی در قید» بنا کردند؛ آزادگی بهمثابه نحوه زیستن. سالروز بازگشتِ آنان، فرصت گفتوگو درباره معنای صبر، نسبتِ ایمان و وطن، و مسئولیتِ امروز ما در تداوم روایتِ آن حماسه است.
در این گزارش، با چند تن از آزادگان و کنشگران فکری و اجتماعی استان ایلام گفتوگو کردهایم تا از پنجره تجربه زیسته، تحلیل دانشگاهی و نگاه راهبردی، تصویر روشنتری از این روز و میراث ماندگارش ترسیم شود.
تحمل برای بازگشتِ با عزت
حجتالاسلام الهنور عمران احمدی از آزادگان استان ایلام در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار» گفت: نخستین درسِ اسارت برای من، کشف معنای تازهای از آزادی بود. در اردوگاهها قفل و زنجیر بسیار دیدیم، اما آنچه دشمن درنیافت، این بود که زنجیر به بدن میافتد نه به ایمان. ما با زیارت عاشورا، دعای کمیل و نماز جماعت، دیوارهای ترس را فرو ریختیم. هر شب یک کلمه مشترک داشتیم: «تحمل برای بازگشتِ با عزت.»

وی از جزئیات زندگی روزمره اسیران میگوید: تقسیم لقمههای اندک، نوبتبندی مطالعه قرآن، کلاسهای خودجوش نهجالبلاغه، و حتی تمرین زبان برای آنکه ذهنهایمان پوک نشود. شکنجه و تحقیر بود، اما شبکه امید قویتر بود. هر بار که خبر از جبهه میرسید، باور میکردیم که پشت این دیوارها یک ملت ایستاده است.
احمدی تأکید میکند که «بازگشت» پایان تکلیف نیست: روزی که وارد میهن شدم، حس کردم وظیفه تازهای آغاز شده؛ باید روایت کنیم تا فراموش نشود. جوان امروز اگر تصویر روشنی از قیمت آزادی نداشته باشد، آینه هویت ملیاش غبار میگیرد. ما شاهد بودیم؛ باید شهادت بدهیم.
در تحلیل نقشِ معنویت، وی به پیوند عاشورا و مقاومت اشاره میکند: در سختترین لحظهها، نام سیدالشهدا (ع) مثل رمز عبور عمل میکرد؛ از اضطراب عبور میکردیم و به اطمینان میرسیدیم. آنجا فهمیدیم «هیهات منا الذله» فقط شعار جنگ نیست؛ برنامه روزانه برای زیستن با کرامت است.
وی خاطرنشان کرد: صبر را با انفعال اشتباه نگیرید. صبرِ ما در اسارت، صبرِ فعال بود؛ برنامه داشت، تمرین داشت، امید را مدیریت میکرد. جامعه نیز برای عبور از دشواریهای اقتصادی و فرهنگی، به همین صبرِ سازمانیافته نیاز دارد.
سرمایه اجتماعیِ اسارت
حجتالاسلام جواد فرحافزا از آزادگان استان ایلام در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار» گفت: اسارت، دانشگاهی بود که دروسش را با اشک و لبخند میخواندیم. بزرگترین واحد درسیاش «انسانشناسیِ خود» بود؛ اینکه در تنگنای جسم، چگونه میتوان جان را گسترده نگه داشت. دشمن میخواست ما را از هم جدا کند؛ ما «حلقههای همنفسی» ساختیم: یکی قرآن میآموخت، یکی ریاضی، یکی ادبیات، و دیگری خاطره میگفت تا حافظه جمعی خاموش نشود.
فرحافزا از «سرمایه اجتماعیِ اسارت» میگوید: اعتماد، همدلی و خودیاری. هر سه را در سختترین شرایط تمرین کردیم. امروز همین سهگانه، نسخه جامعه برای مقابله با جنگ روایتهاست. اگر اعتماد عمومی تقویت شود، جامعه در برابر عملیات روانیِ دشمن واکسینه میشود.
وی روز بازگشت را چنین روایت میکند: فرود هواپیما و بوی خاک وطن؛ مادری که روسریاش را برای تمیزیِ کفشهای ما به زمین کشید؛ کودکی که دستهگل وحشی از کنار جاده آورده بود. آن روز فهمیدیم رنجها هدر نرفته است. اما به همان اندازه مسئولیت ما سنگینتر شد: پاسداری از حقیقت آنچه دیده بودیم.
فرحافزا با اشاره به «روایت آزادگان» در برنامههای درسی و رسانهای گفت: خاطرات نباید فقط در کتابخانهها بماند. پادکست، موشنگرافیک، مستند کوتاه، و تورهای روایتمحور در مدارس، میتواند نسلِ نو را با زبانِ خودش به فهم آن روزگار نزدیک کند.
بازگشت آزادگان و تزریق مفهوم صبر در جامعه
علی حیدری عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد ایلام در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار» گفت: بازگشت آزادگان را باید از منظر جامعهشناسیِ خاطره و سرمایه نمادین تحلیل کرد. آن واقعه، ذخیرهای از «معنا» به جامعه تزریق کرد: معنا برای رنج، برای صبر، برای وفاداری. جامعهای که معنای مشترک دارد، از تفرقه میگریزد و در برابر بحرانها تابآور میشود.
حیدری به ساز و کار «انتقال تجربه» میپردازد: چالش امروز، شکاف نسلی در تجربه زیسته جنگ و اسارت است. برای پرکردن این شکاف، ما به «میانجیهای فرهنگی» نیاز داریم؛ معلم، مربی، هنرمند و روزنامهنگارانی که بتوانند گفتمان آزادگی را از زبان خاطره به زبان زندگی روزمره ترجمه کنند. وقتی جوان ببیند آزادگان پس از بازگشت، در دانشگاه، کارآفرینی، مدیریت شهری و فعالیتهای داوطلبانه پیشگام هستند، میفهمد آزادگی یک «حالت دائمی» است نه «موقعیت موقتی» در اردوگاه.
وی بر «سیاستهای حمایتیِ هوشمند» تأکید دارد: تکریمِ صوری کافی نیست. ما نیازمند نظام رفاهیِ پایدار، دسترسی به خدمات بهداشتی و روانشناختی، حمایتهای اشتغال و پشتیبانی خانوادهمحور برای آزادگان و جانبازان هستیم. این سیاستها هم از منظر عدالت و هم از منظر کارآمدی، سرمایه اجتماعی را تقویت میکند.
حیدری همچنین به «جنگ روایتها» اشاره میکند: اگر روایتِ اصیل از اسارت و آزادگی ارائه نشود، روایاتِ آلترناتیوِ سطحی یا تحریفشده میدان را پر میکند. رسانه بومی، دانشگاه و نهادهای فرهنگی باید یک «ائتلاف روایت» بسازند: آرشیو دیجیتال، بانک چندرسانهای، و شبکهای از راویانِ آموزشدیده که بتوانند تجربه را به پرسشهای نسل Z پیوند بزنند.
آزادگان، پرچمدارانِ کرامت انسانی هستند
حجتالاسلام الهنور کریمیتبار امام جمعه ایلام در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار» گفت: آزادگان، پرچمدارانِ کرامت انسانیاند. قرآن وعده داده است: إن تنصروا الله ینصرکم و یثبت أقدامکم. این وعده را در بازگشتِ باشکوه آنان دیدیم. آزادگان ثابت کردند که میتوان در بند بود و آزاد ماند؛ میتوان زیر فشار بود و سربلند ایستاد. این همان میراث عاشوراست که در عصر ما تجسم یافت.
وی نسبت آزادگی و امروزِ ایران را چنین شرح میدهد: «جامعه امروز با جنگ نرم، تحریف و عملیات روانی روبهروست. پاسخِ راهبردی، بازتولید فرهنگِ ایثار است؛ یعنی هر کس در حوزه خود مسئولیتپذیر باشد: کارمند با وجدان کاری، دانشجو با انگیزه یادگیری، مدیر با شفافیت و پاسخگویی. آزادگی اگر از سطح شعار به سطحِ کنش برسد، بسیاری از گرهها باز میشود.»
کریمیتبار تأکید کرد: یادوارهها نباید فقط مراسمی فصلی باشند. باید به زیستجهان جوانان راه پیدا کنند: اردوهای روایت، مسابقات ایدهپردازی درباره مستندسازی خاطرات، جشنوارههای هنری با موضوع آزادگی، و حمایت از تولیدات فاخر. همچنین خانواده آزادگان، بهویژه همسرانشان، قهرمانانِ خاموش این حماسهاند؛ تکریم آنان معیار صداقتِ ما در بزرگداشتِ آزادگان است.
معنا، سیاست و جامعهپذیریِ آزادگی
برای عمقبخشی به گفتگوها، میتوان سه سطحِ بههمپیوسته را از دلِ تجربه آزادگان استخراج کرد:
سطح معناشناختی؛ آزادگی بهمثابه «تعریف دوباره آزادی». آزادی صرفاً رهاییِ جسم نیست؛ امکانِ کنشِ اخلاقی در بدترین شرایط است. این تعریف، گفتمانِ مقاومت را از ذهنیتِ صرفاً نظامی خارج و به ساحتِ اخلاقِ زیستپذیر وارد میکند.
سطح سیاستگذاری؛ تداومِ سرمایه آزادگی، نیازمند سیاستهای اجتماعیِ پایدار است: خدمات سلامت روان، برنامههای بازتوانی، حمایتهای معیشتی و شغلی، و نظام حقوقیِ تسهیلگر برای انتقال تجربیات آزادگان به حوزه عمومی.
سطح جامعهپذیری؛ تبدیل خاطره به «مهارت زندگی». مدارس، دانشگاهها و رسانهها باید از روایتِ صرف عبور و آموزش مهارتهای برگرفته از تجربه آزادگان را طراحی کنند: تابآوری، کار تیمی، مدیریت امید، و اخلاقِ مسئولانه.
توصیههای عملی برای نهادها و جامعه
برای آموزشوپرورش؛ بسته درسی «روایت آزادگی» با محتوای چندرسانهای، بازدیدهای هدایتشده از موزهها، و پروژههای پژوهشی دانشآموزی با محور گفتوگو با آزادگان و خانوادهها.
برای دانشگاهها؛ کرسیهای «مطالعات اسارت و آزادگی»، بانک دادههای تاریخ شفاهی، و حمایت از پایاننامهها و فیلمهای مستند دانشجویی.
برای رسانهها؛ استانداردسازی روایت، شبکهای از گزارشگران آموزشدیده، و پلتفرم تعاملی برای گردآوری خاطرات مردمی.
برای نهادهای حمایتی؛ خدمات سلامت روان تخصصی، برنامههای توانمندسازی خانوادهها، و سامانه پاسخگویی شفاف درباره حقوق و مزایای قانونی آزادگان.
برای جامعه مدنی و جوانان؛ کمپینهای داوطلبانه ثبت خاطرات محلی، کلوبهای کتاب و پادکست با موضوع آزادگی، و رویدادهای هنری برای بازنمایی زیباشناختیِ این تجربه.
سالروزِ ورود آزادگان به میهن، صرفاً بازخوانی یک روزِ باشکوه نیست؛ یادآوریِ «راهی» است که باید ادامه یابد. آزادگان به ما آموختند آزادی، پیش از آنکه وضعیتی بیرونی باشد، فضیلتی درونی است؛ فضیلتی که با «ایمان، امید و مسئولیت» استوار میماند. اگر جامعه ایرانی بخواهد در میدانهای دشوارِ امروز پیروز باشد، باید سرمایه معنوی و اجتماعیِ آزادگان را از سطح خاطره به سطحِ نهاد و مهارت ارتقا دهد.
در این مسیر، سه کلیدواژه رهگشاست: روایتِ دقیق (برای مصونسازی از تحریف)، سیاستگذاریِ پایدار (برای پاسداشت کرامت آزادگان و خانوادهها)، و جامعهپذیریِ آزادگی (برای پیوند گذشته با آینده). با چنین رویکردی، ۲۶ مرداد هر سال نه فقط یادبودِ دیروز، که نقشه راهِ فردای ایران خواهد بود؛ فردایی که در آن، آزادگی نه خاطرهای دور که «سبک زندگی» ماست.
انتهای خبر/ر
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد