به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، حجتالاسلام حمید چیگل فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: از منظر راهبردی، عاشورا را باید یک «الگوی پایه مقاومت» دانست؛ الگویی که فراتر از یک رخداد تاریخی، منطق رویارویی جبهه حق و باطل را برای همه زمانها و مکانها تبیین میکند. در این الگو، پیروزی نه صرفاً در بقاء فیزیکی، بلکه در تثبیت حقانیت و انتقال پیام مقاومت به نسلها معنا پیدا میکند.
وقتی امروز به دفاع مقدس ۱۲روزه ملت ایران مینگریم، شباهتهای ساختاری و گفتمانی آن با قیام عاشورا آشکار میشود. در هر دو، یک ملت با ایمان، در شرایط نابرابری آشکار قدرت، در برابر هجمه سنگین دشمن ایستاده است. عاشورا منطق «مقاومت تا آخرین نفس» را تثبیت کرد و دفاع ۱۲روزه، همان منطق را در قالبی معاصر و ملی بازآفرینی نمود.
نکته مهم این است که اربعین، بستر زنده نگهداشتن این منطق است. اربعین نه تنها حافظه تاریخی عاشورا را احیا میکند، بلکه ظرفیت اجتماعی و عاطفی لازم را برای بازتولید همان فرهنگ در شرایط جدید فراهم میآورد. به همین ترتیب، روایتسازی دقیق و هنرمندانه از دفاع مقدس ۱۲روزه، میتواند همان نقشی را ایفا کند که اربعین برای عاشورا ایفا میکند؛ یعنی انتقال تجربه مقاومت به لایههای عمیقتر هویت ملی و دینی.
این پیوند، صرفاً یک تشبیه نمادین نیست، بلکه یک «خط ممتد راهبردی» است که امنیت ملی، انسجام اجتماعی و مشروعیت سیاسی را تغذیه میکند. اگر عاشورا در قرن هفتم هجری، اراده امت را در برابر خلافت ستمگر تثبیت کرد، دفاع مقدس ۱۲روزه نیز در قرن بیستویکم، مشروعیت و توان ملی را در برابر فشارهای خارجی و تهدیدهای ترکیبی تثبیت نمود.
از این رو، مواجهه ما با این دو واقعه باید همسطح باشد؛ همانگونه که اربعین با شعائر، مناسک و روایتگری، عاشورا را زنده نگه میدارد، لازم است دفاع مقدس ۱۲روزه نیز با روایتگری نظاممند، پژوهش راهبردی و ثبت خاطرات جمعی، به سرمایه پایدار ملی بدل شود. تنها در این صورت است که «مکتب مقاومت» بهعنوان یک گفتمان زنده، میتواند نسل به نسل منتقل شود و در برابر تغییر شرایط و تاکتیکهای دشمن، همچنان کارآمد باقی بماند.
در این چارچوب، نقش «سرمایه معنوی» حاصل از عاشورا در دفاع مقدس ۱۲روزه، کلیدی است. همانگونه که یاران امام حسین(ع) با آگاهی از شهادت حتمی، میدان را ترک نکردند، مدافعان این سرزمین نیز با علم به حجم سنگین تهدیدها و هزینهها، از سنگر مقاومت عقبنشینی نکردند. این روحیه، تنها از دل پیوند تاریخی و فرهنگی با واقعهای همچون عاشورا برمیآید؛ پیوندی که مرزهای زمانی را در مینوردد و به کنش امروز معنا و مشروعیت میبخشد.
از سوی دیگر، استمرار این خط راهبردی نیازمند «مهندسی حافظه جمعی» است؛ یعنی باید با بهرهگیری از رسانه، هنر، آموزش و مناسک اجتماعی، تجربههای مقاومت را از خطر فراموشی مصون داشت. همانطور که زیارت اربعین فراتر از یک آیین مذهبی، به «کارگاه بازتولید هویت مقاومت» بدل شده، دفاع مقدس ۱۲روزه نیز باید در قالب روایتهای الهامبخش و تحلیلهای دقیق، به بخشی از حافظه فعال جامعه تبدیل گردد. تنها در چنین حالتی است که این دو واقعه، همچون دو قله در یک زنجیره، مسیر آینده مقاومت را روشن نگاه میدارند.
از این منظر، پیادهروی اربعین نه فقط یک حرکت مذهبی، بلکه یک «رزمایش اجتماعی _ تمدنی» است که همان روحیه دفاع مقدس ۱۲روزه را در مقیاس فراملی تمرین میکند. حضور میلیونها انسان از مذاهب، ملیتها و فرهنگهای گوناگون در یک مسیر مشترک، بهطور عملی مفهوم «اتحاد در برابر دشمن مشترک» را به نمایش میگذارد؛ اتحادی که در میدان جنگ سخت، به پیروزی مقاومت و در میدان جنگ نرم، به تثبیت گفتمان منجر میشود. این پیوستگی معنوی، عملاً معادله قدرت را در سطح منطقه تغییر داده و هزینههای دشمن را برای شکستن اراده ملتها افزایش میدهد.
همچنین، تجربههای میدانی دفاع مقدس ۱۲روزه و عاشورا، هر دو نشان دادهاند که پیروزی واقعی در توانایی بازتعریف شرایط به نفع جبهه حق نهفته است. همانگونه که پیام عاشورا با وجود شهادت، به حیات اجتماعی و سیاسی امت دمید، دفاع مقدس ۱۲روزه نیز با وجود فشار و محاصره، به بازتعریف تصویر ایران بهعنوان نماد مقاومت فعال انجامید. اگر این روایتها بهدرستی مستندسازی و منتقل شوند، میتوانند همچون نقشه راهی برای مواجهه با بحرانهای آینده عمل کنند؛ نقشهای که در آن ایمان، فداکاری و هوشمندی، سه ضلع اصلی بقای ملت هستند.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد