سرویس: اجتماعی
کد خبر: 71957
|
01:42 - 1404/05/09
نسخه چاپی

ایلام بیدار گزارش می‌دهد؛

خشونت خانگی، زخمی بر پیکر جامعهٔ امروز

خشونت خانگی، زخمی بر پیکر جامعهٔ امروز
خشونت خانگی، زخمی پنهان اما عمیق بر پیکر جامعه امروز است؛ بحرانی که در سکوت خانه‌ها شکل می‌گیرد و با تأثیرات روانی و اجتماعی گسترده، پایه‌های خانواده و سلامت جمعی را تهدید می‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، خشونت خانگی، یکی از نگران‌کننده‌ترین و درعین‌حال پنهان‌ترین بحران‌های اجتماعی عصر ماست؛ بحرانی که در دل خانه‌ها رخ می‌دهد، اما اغلب پشت درهای بسته باقی می‌ماند. 

برخلاف خشونت‌های خیابانی یا آشکار، خشونت در محیط خانواده معمولاً در سکوت، ترس، شرم یا حتی ناآگاهی ادامه پیدا می‌کند و قربانیان آن اغلب نه‌تنها از حمایت‌های لازم بی‌بهره‌اند، بلکه گاه خود را مقصر یا ناتوان از شکستن این چرخه می‌دانند. این مسئله، نه‌تنها پیامدهای روانی عمیق و بلندمدتی برای فرد آسیب‌دیده دارد، بلکه بنیان‌های خانوادگی و اجتماعی را نیز تضعیف می‌کند.


 

در سال‌های اخیر، تحولات اقتصادی، فشارهای روزافزون روانی، ناامنی‌های اجتماعی و فرسایش روابط انسانی، موجب افزایش محسوس آمار خشونت‌های خانوادگی شده‌اند. این خشونت‌ها دیگر صرفاً به درگیری‌های لحظه‌ای یا انفعالات احساسی محدود نمی‌شوند، بلکه از یک اختلال فردی فراتر رفته و به پدیده‌ای ساختاری، چندوجهی و مرتبط با ضعف سیستم‌های حمایتی و آموزشی در جامعه تبدیل شده‌اند.
 

در بسیاری از موارد، خشم فروخورده، ناکامی‌های شغلی، تحقیر مزمن، ناتوانی در بیان احساسات، و نداشتن مهارت‌های ارتباطی و خودتنظیمی، از عوامل اصلی شروع این چرخه ویرانگر هستند. قربانیان اغلب زن‌ها، کودکان، سالمندان یا افراد ناتوان‌اند که در شرایط نابرابر، امکان دفاع از خود یا دسترسی به حمایت‌های روانی، قانونی و اجتماعی را ندارند.
 

نبود آموزش رسمی در زمینه مهارت‌های زندگی، تابو بودن مراجعه به روان‌شناس، بیکاری، فقر، کاهش حمایت‌های اجتماعی و نارسایی سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه، عواملی هستند که در کنار هم بستر این خشونت‌های مکرر را فراهم می‌کنند. وقتی سیستم‌های هشدار و حمایت به‌درستی عمل نکنند، بحران در سطح خانواده باقی نمی‌ماند و به مسئله‌ای ملی با تبعات جدی روانی، اجتماعی و حتی امنیتی تبدیل می‌شود.

 

 


 

بنابراین، مقابله با خشونت خانگی نیازمند رویکردی جامع، علمی و اجتماعی است؛ رویکردی که هم به پیشگیری، هم به آموزش و هم به درمان توجه داشته باشد. سکوت در برابر این پدیده، تنها به تکرار و تعمیق آن منجر می‌شود.

امروز بیش از هر زمان دیگری باید پذیرفت که خشونت خانگی یک بحران صرفاً فردی نیست، بلکه زخمی اجتماعی است که درمان آن به همکاری و مسئولیت‌پذیری همه نهادها، گروه‌ها و شهروندان وابسته است.
 

خشونت در خانه؛ بحرانی خاموش و چندبعدی
 

آیدا امیدی دکتری تخصصی روان‌شناسی، در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی«ایلام بیدار»با اشاره به افزایش نگران‌کننده خشونت‌های خانگی، این پدیده را حاصل فشارهای روانی، مشکلات اقتصادی و ضعف آموزش مهارت‌های زندگی دانست و بر ضرورت مداخلات روانی و اجتماعی تأکید کرد.
 

 

 دکتری تخصصی روان‌شناسی اظهار داشت: در سایه بحران‌های اقتصادی، ناامنی روانی، فشارهای اجتماعی و فرسایش روابط انسانی، شاهد روند افزایشی خشونت‌های خانگی و دگرکشی در فضای خانواده هستیم. این پدیده دیگر صرفاً یک اختلال فردی نیست، بلکه به مسئله‌ای چندبعدی در حوزه سلامت روان و آسیب‌شناسی اجتماعی تبدیل شده است.
 

وی افزود: خشم، نقطه شروع یک زنجیره ویرانگر است. بسیاری از خشونت‌های خانوادگی نه از سر نیت قبلی، بلکه به دلیل ناتوانی در تنظیم هیجانات، ضعف در مهارت‌های حل مسئله و نبود آگاهی نسبت به راه‌های سالم ابراز احساسات آغاز می‌شوند. خشم فروخورده، ناامیدی، تحقیر مزمن و نارضایتی‌های تلنبارشده، در نهایت می‌توانند به انفجار رفتاری و وقوع خشونت یا حتی قتل درون خانواده منجر شوند.
 

امیدی ادامه داد: افرادی که در برابر فشارهای روانی، به خشونت متوسل می‌شوند، اغلب فاقد الگوهای رفتاری سالم هستند و مهارت‌های خودتنظیمی را نیاموخته‌اند. بسیاری از آنان در کودکی خود در معرض خشونت بوده‌اند و این خشونت، از نسلی به نسل دیگر بازتولید می‌شود.
 

وی با تحلیل اجتماعی این پدیده خاطرنشان کرد: نبود آموزش رسمی در زمینه مهارت‌های زندگی، تابو بودن مراجعه به روان‌شناس، فشارهای اقتصادی، بیکاری، و کاهش حمایت‌های اجتماعی، همگی عواملی هستند که خشونت را در فضای خصوصی خانواده تشدید می‌کنند. وقتی سیستم‌های حمایتی و سیاست‌گذاری‌های پیشگیرانه غایب باشند، خانواده‌ها در برابر بحران‌های درونی خود تنها می‌مانند.
 

امیدی تأکید کرد: وقوع دگرکشی در درون خانواده، به معنای شکست کامل سیستم‌های پیشگیرانه است. این قتل‌ها نتیجه فرایندی تدریجی از فرسایش روانی، انزوای فردی، و نبود آگاهی و حمایت ساختاری هستند.

 

پیشنهادهای راهبردی؛


 

وی ، راهکارهایی برای مقابله با این بحران پیشنهاد کرد: 

 

آموزش مهارت‌های تنظیم خشم و ارتباط سالم از سنین کودکی

 

گسترش خدمات روان‌شناختی قابل‌دسترس و بدون برچسب اجتماعی

 

افزایش مداخلات پیشگیرانه در مدارس، محله‌ها و رسانه‌ها

 

حمایت از زنان، کودکان و سالمندان در معرض خشونت خانگی

 

اصلاح نگاه جامعه به مقوله سلامت روان و مراجعه به روان‌درمانگر
 

امیدی در پایان با بیان اینکه سکوت در برابر خشونت، نوعی همدستی در تداوم آن است، گفت: پیشگیری، تنها مسئولیت نهادهای رسمی نیست، بلکه وظیفه‌ای اجتماعی برای همهٔ ماست. جامعه‌ای سالم، با خانواده‌هایی امن و آگاه ساخته می‌شود؛ و این مهم، بدون مشارکت همگانی، تحقق نخواهد یافت.

 

رسانه‌ها نقش کلیدی در اصلاح فرهنگی دارند

 

علی‌محمد یاری جامعه‌شناس و پژوهشگر اجتماعی، در گفتگو با خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی«ایلام بیدار»با اشاره به تغییرات بنیادین در سبک زندگی ایرانیان، تصریح کرد: گسترش آپارتمان‌نشینی و فاصله‌گرفتن از ارزش‌های سنتی و فرهنگ بومی، در کنار مهاجرت گسترده، ناپایداری اقتصادی، و ضعف در آموزش‌های ارتباطی، بستری برای افزایش تنش در خانواده‌ها فراهم کرده است. 

وی افزود: برخلاف تصور عمومی، خشونت خانوادگی تنها شامل خشونت علیه زنان نیست و مردان نیز در بسیاری موارد قربانی آن می‌شوند.
 

وی اضافه کرد: جامعه نسبت به خشونت خانگی آگاه‌تر شده و همین آگاهی منجر به برجسته‌شدن بیشتر آن در رسانه‌ها و محافل عمومی شده است. بااین‌حال، نبود مهارت‌های ارتباطی پایه، روابط ناپایدار زناشویی و ناآگاهی از شیوه‌های حل تعارض، این مشکل را تشدید کرده‌اند.
 

یاری در ادامه به نقش نهادهای تأثیرگذار در کاهش خشونت پرداخت و گفت: صداوسیما، نهادهای شهری مانند شهرداری‌ها، و سیستم آموزش رسمی کشور باید در این زمینه مسئولیت‌پذیرتر عمل کنند. او خاطرنشان کرد که نگاه صرفاً بوروکراتیک و متمرکز بر بخش‌نامه‌ها، پاسخگوی پیچیدگی این مسئله نیست و برای کاهش خشونت نیاز به یک حرکت اجتماعی فراگیر داریم.
 

این جامعه شناس افزود: برنامه‌ریزی منسجم برای آموزش مهارت‌های زندگی، ترویج گفتگوی مؤثر در خانواده‌ها، و افزایش آگاهی عمومی نسبت به اشکال مختلف خشونت، گامی مهم در جهت اصلاح فرهنگی است. رسانه‌ها نیز باید به‌جای بازتولید کلیشه‌های آسیب‌زا، نقش فعالی در آموزش و آگاهی‌بخشی ایفا کنند.
 

وی همچنین بر لزوم بازنگری در سیاست‌گذاری‌های حمایتی تأکید کرد و گفت: خدمات اورژانس اجتماعی، مراکز مشاوره و خطوط امدادی باید به‌راحتی در دسترس عموم، به‌ویژه اقشار کم‌درآمد قرار گیرند. نبود این حمایت‌ها موجب می‌شود بسیاری از موارد خشونت هرگز دیده نشوند و به مرحله بحران برسند.
 

این جامعه‌شناس یادآور شد: تنها از طریق تعامل سازنده میان دولت، نهادهای اجتماعی و مشارکت فعال مردم می‌توان در برابر روند روبه‌رشد خشونت خانگی ایستادگی کرد.

 

وی در پایان هشدار داد: اگر این معضل به حال خود رها شود، تبعات آن در ابعاد مختلف اجتماعی، روانی و اقتصادی گسترش خواهد یافت.

 

 

انتهای خبر/م

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

تازه ترین مطالب