به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، مریم بالوی فیلی خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی نوداد امروز در یادداشتی نوشت: ابراهیم رئیسی دیگر در میان ما نیست؛ اما صدای گامهایش همچنان در کوچهپسکوچههای محروم، در دل پروژههای نیمهتمامی که دوباره جان گرفتند، در فرودگاههایی که پس از سالها خاک میخوردند، و در کارخانجاتی که دوباره دود از دودکششان بلند شد، شنیده میشود. مردی که آمده بود نه برای ماندن در قابها، بلکه برای جان دادن به آنچه سالها نیمهکاره مانده بود.
شهید آیتالله رئیسی نه فقط رئیسجمهور، بلکه معمار یک تحول اجرایی بود. تحول در نگاه به مردم، و تغییر رویکرد در اداره کشور. در سالهای پیش از او، بسیاری از پروژهها به دلایل مختلف از جمله بیبرنامگی، بروکراسی پیچیده، یا نبود اراده سیاسی، به حال خود رها شده بودند. اما در دوره کوتاه مسئولیت او، دولت روح تازهای به کالبد پروژههایی دمید که مردم دیگر امیدی به تکمیلشان نداشتند.
در سطح ملی، احیای ۸ هزار واحد تولیدی را شاید بتوان یکی از شاخصترین اقدامات او دانست. کارخانههایی که سالها قفل بودند، حالا به چرخه تولید برگشتند و هزاران کارگر بار دیگر لباس کار بر تن کردند. پروژههای بزرگ ریلی، توسعه بنادر، آبرسانی به مناطق خشک، گازرسانی به نقاط صعبالعبور، و تکمیل بیمارستانها و مراکز درمانی نیمهتمام در اقصی نقاط کشور، تنها بخشی از پروندهای است که کارنامه اجرایی رئیسی را از دیگران متمایز کرد.
اما ایلام، برای ما نماد خاصتری دارد. استانی که همواره از کمتوجهی رنج میبرد، در دوران ریاستجمهوری آیتالله رئیسی، طعم توجه واقعی را چشید. او نهتنها به ایلام سفر کرد، بلکه آن را در اولویت تصمیمگیریهای کلان قرار داد. پروژههایی چون راهآهن ایلام، بیمارستان ۳۷۶ تختخوابی ایلام، پتروشیمی دهلران، پایانه مرزی مهران، طرحهای بزرگراهی و آبرسانی که سالها در پیچوخم وعدهها گیر کرده بودند، در دستور کار قرار گرفتند و بسیاری از آنها به مرحله اجرا رسیدند یا با سرعت چشمگیر فعال شدند.
رئیسی باور داشت که توسعه، از پروژههای واقعی عبور میکند؛ نه در آمارهای روی کاغذ، بلکه در میدان. همین نگاه بود که سبب شد در هر سفر استانی، شخصاً بازدید کند، پای درد دل کارگران بنشیند، و از نزدیک روند پیشرفت پروژهها را دنبال کند. او با نگاهی اجرایی و روحیهای جهادی، فهرست پروژههای رهاشده را به فهرست پروژههای فعال تبدیل کرد.
در ایلام، مردم خوب میدانند که چه پروژههایی سالها صرفاً تیتر رسانهها بودند و با آمدن رئیسی از حالت انتظار به فاز عملیاتی درآمدند. تلاش برای توسعه زیرساختهای مرزی، تقویت زیرساختهای کشاورزی، و بازگرداندن سهم ایلام از بودجه ملی، بخشی از نگاهی بود که او نسبت به مناطق کمتر برخوردار داشت. او نه از پشت میز که از دل میدان تصمیم میگرفت.
رهبر انقلاب پس از شهادت او نوشتند: «دلم برای رئیسی عزیز سوخت.» این جمله کوتاه اما پرمفهوم، بیانگر عمق فاجعه است. چگونه میتوان برای مردی که شب و روزش در مسیر خدمت به مردم سپری شد، دل نسوزاند؟ مردی که برای احیای اعتماد از دست رفته میان دولت و ملت، با صداقت و بیپیرایه آمد و بیهیچ حاشیهای رفت.
امروز در نخستین سالگرد نبودنش، نامش نه فقط با عدالت و مردمداری که با «کار» و «تکمیل پروژهها» گره خورده است. او رفت، اما راهی را گذاشت که مطالبه مردم شد. مطالبهای که امروز بر دوش هر دولتی سنگینی میکند؛ چراکه مردم اکنون دیدهاند که میشود از شعار عبور کرد و به عمل رسید.
ابراهیم رئیسی یاد داد که قدرت، ابزار خدمت است؛ نه نمایش. او ثابت کرد که اگر عزم باشد و اخلاص، حتی در سختترین شرایط هم میتوان پروژههای راکد را به حرکت درآورد. راهی که او آغاز کرد، هنوز ادامه دارد، و نام او در میان ستونهای هر پروژهای که با پول مردم ساخته میشود، زنده است.
در پایان، نبود او یک غم ملی است، اما حضورش در حافظه مردم، امیدی ماندگار است. راهش روشن است، آثارش ماندگار، و میراثش، محرک مطالبهای است که باید ادامه یابد.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد