به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، عباس خزلی فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: قلمها عاجزند که بخواهند رشادتهای تو را در روزهای سخت. روزهای شناخت مرد از نامرد که به ندای رهبر خود لبیک گفتی و خود را به نبرد حق علیه باطل رساندید و مردانه دفاع کردید تا مردمت امنیت و آرامش خود را از دست ندهند به حرکت درآیند و بنویسند.
قلم هرگز نمیتواند ایثار تو را به نمایش در بیاورد آن زمان که همسر جوان و چند بچه قد و نیم را جا گذاشتی تا زنان و کودکان ایران اسلامی مورد هجوم دشمنان قرار نگریند.
آن زمان که مرحوم پدرت میگفت پسرعموهایت شهید شدهاند فعلاً تو در کنار ما بمان تا ببینیم چگونه خواهد شد و جواب دادی پسرعموهای شهیدم وظیفه خود را انجام دادهاند و جهاد کردهاند اکنون من باید علم آنها را نگه دارم گفته بودی مگر آن خرمشهری و آبادانی و......برادران و خواهران من نیستند که مورد تجاوز دشمن تا بیخ دندان مسلح قرار گرفتهاند.
حضورت در جبهه. شجاعت جسارت و غیرت اسلامی و ملی تو روحیه مضاعفی به همرزمانت داده بود و بهعنوان یک قوت قلب از تو یاد میکردند.
۴۱ سال سخت و طاقتفرسا سالهایی که همیشه چشمها به در دوخته شد که شاید بیایی و عزیزانت را در آغوش بگیرید.
فرزندانی که جز خاطرهای کودکانه از پدر به یاد ندارند و امید این بود که بابا زنگ در را خواهد زد و دردانههای خود را در آغوش خواهد کشید.
سالهای دوری و غربت تو همسری زینب گونه فرزندان معصوم تو را هم پدر بود و هم مادر تا یادگاران همسرش را آنگونه که آرزو داشتید بزرگ کند و تحویل جامعه دهد که حقاً چنین فداکاری کرد و بهترینها را تحویل جامعه داد.
همرزمانت که اکنون برف پیری بر سرشان نشسته است با بازگشت پیکر پاکت دلاوریها و رشادتهایت را مرور میکنند و قطرههای اشک بر گونههایشان جاری میشود.
مادرت که چندساله چشمبهراه بود دیگر دوام نیاورد با حسرت دیدن جوان رعنایش به دیار حق شتافت و اکنون فرزند شهیدش را در بهشت ملاقات میکند
همسر و فرزندانت در این سالهای انتظار تنها دلخوشیشان حضور در مزار شهدای گمنام بود و همدردی با خانواده آنها که هنوز از پیکر فرزندانشان بیخبر هستند امروز که به خانه بازگشتهاید هم در مزار شهدای گمنام و هم بر مزار تو شهید عزیز گرد هم میآیند چرا که این خانواده درد و رنج گمنامی را ۴۱ سال کشیدهاند و بهخوبی از حال دل خانوادههای گمنام خبر دارند.
برادرانت این ۴۱ سال چه انتظار دردناکی را متحمل شدند غم فراقت هر روز روح و روانشان را آزار میداد و بارها به یاد تو به مناطق عملیاتی که در آن شرکت کرده بودی مراجعه و اشک میریختند.
اکنون چهار پسرعموی شهیدت و مادر عزیز مهمان دارند چه مهمانی مسافر کربلا را میزبانی میکنند.
سلام ما را به مادر عزیزت و پسرعموهای شهیدت برسان شاید بهواسطه اشکهایی که برای شما مسافر کربلا ریختیم شفیع ما باشید اسمت محمدشفیع است و از پیامبر عظیم اسلام که مرحوم پدرت با عشق به اهلبیت این اسم را برایت انتخاب کرده است و برای راه فرزندش امام حسین جان شیرین خود را فدا کردهاید میتوانید شفاعت همه ما را بکنید.
خوش آمدی سردار شهید هنوز جایجای جبهههای غرب رشادتها و دلاورمردیهای تو را فراموش نخواهد کرد قطعاً تاریخ صحنههای شجاعت و رشادتهای سردار شهید محمدشفیع فیضیزاده را ثبت خواهد کرد و بهعنوان سند افتخار برای آیندگان بهجای خواهند ماند مردم استان ایلام و فرزندان برومندت سرشان را بالا خواهند گرفت و به تو افتخار خواهند کرد.
انتهای خبر/ر
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد