سرویس: استان ایلام
کد خبر: 45035
|
08:47 - 1399/03/15
نسخه چاپی

15 خرداد چه روزی است مروری بر قیام ۱۵ خرداد

15 خرداد چه روزی است مروری بر قیام ۱۵ خرداد
پانزدهم خرداد سال 1342 روزی تعیین کننده و مهم در سرنوشت مردم شهیدپرور و آزادی طلب ایران است قیام 15 خرداد آغاز نهضت مقدس اسلامی است که مردم ایران با نام و برای اسلام به پا خواستند

به گزارشايلام بيدار، پانزدهم خرداد سال 1342 روزی تعیین کننده و مهم در سرنوشت مردم شهیدپرور و آزادی طلب ایران است قیام 15 خرداد آغاز نهضت مقدس اسلامی است که مردم ایران با نام و برای اسلام به پا خواستند

پانزدهم خرداد چه روزی است؟

15 خرداد، یادآور قیام خونین مردم ایران اسلامی است؛ یادآوری روزی است که مردم ایران اسلامی به پاخاستند و به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از روی خاک ایران عزیز برچینندو یادآوری روزی است که مردم ایران اسلامی با گلوله های آتشین رژیم شاهنشاهی در خاک آرمیدند و نطفه های خفته ای را در دل خاک نهادند که پس از 15 سال در 22 بهمن سال 57 به ثمر نشست. به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه 15خرداد 1342 به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بوده از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گسترده ای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. مردم منطقه پیشوا که سومین روز شهادت امام حسین(ع) را در حرم مطهر جعفربن موسی الکاظم(ع) به سوگ نشسته بودند با شنیدن خبر دستگیری مرجع تقلیدشان، حاج آقا روح الله، اولین نقش آفرینان قیام 15 خرداد 1342 شدند.مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوب و سنگ به دفاع ازخود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیع ترین حادثه، قتل عام دهقانان کفن پوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین آنها را قتل عام کردند.

 

نقش اسدالله علم در قیام 15 خرداد 1342

پس از حذف علی امینی، اسدالله علم در سال 1341 به نخست وزیری رسید. در تمام دوران نخست وزیری وی اصلی ترین ماموریتش، تثبیت و تحکیم موقعیت سلسله پهلوی به رهبری محمد رضا شاه، به عنوان تنها و عالی ترین مرجع تصمیم گیری در رأس هرم قدرت بود

پس از فرو نشستن قیام، اسدا … اعلم نخست وزیر، در مصاحبه ای با روزنامه هرالد تریبون در روز 17 خرداد 42 تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد طی سخنرانی بیانات امام و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمال عبدالناصر- دانست زیرا جمال عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرائیل روابط خصمانه ای با شاه داشت. در این راستا رسانه های رژیم ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است. این ادعا مورد انتقاد بسیاری در داخل و خارج از جمله خیلی از نشریات خارجی واقع شد و رژیم هیچ دلیل و سندی در این خصوص ارائه نکرد. چند روز پس از دستگیری امام دهها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهرتهران منتقل گشت و تحت نظر قرار گرفت. از نخستین ساعات روز بعد مغازه داران تهران و شهرستانها به مناسبت آزادی نسبی امام بر سر در مغازه های خود پرچم نصب کرده و چراغانی نمودند و به مردم شیرینی و شکلات دادند. یک روز پس از انتقال امام (12 مرداد) روزنامه های کثیر الانتشار کشور چیزی رابه دستور ساواک منتشر کردند. تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام از زندان به محل جدید به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی بوجود آمده است. این خبر که شایعه ای بیش نبود و امام بعداً پس از آزادی کامل و بازگشت به قم در اولین فرصت طی یک سخنرانی آنرا به شدت تکذیب کرد. شاه که تصور می کرد با سرکوب قیام 15 خرداد، دستگیری امام، کوتاه آمدن برخی از علما و از همه مهمتر شایعهٔ تفاهم امام را منزوی ساخته است بتدریج در جهت عادی نشان دادن اوضاع حرکت کرد. از اینرو اسدا… علم را در 17 اسفند 42 برکنار ساخت و وانمود کرد او مسبب حوادث اخیر بوده و عزل وی به دنبال تفاهم با امام تحقق یافته است. علم شخصاً دستور تیراندازی به طرف مردم را صادر کرده بود و خود او در سال 1975 ضمن صحبت درباره حوادث آن زمان ضمن اعتراض به این مطلب گفت: من چاره ای جز این کار نداشتم علیحضرت خیلی رقیق القلب هستند و از خونریزی خوششان نمی آید.بعد از اعلم، حسنعی منصور به نخست وزیری رسید. او طی نطقی با تمجید از اسلام، از آن به عنوان یکی از مترقی ترین و برجسته ترین ادیان جهان یاد کرد و بر مراحم و عطوفت خاص شاه: مقامات روحانی تأکید نمود. دو روز پس از سخنان منصور امام بدون اطلاع قبلی در شب 18 فروردین 43 وارد قم شد و به تدریج مورد استقبال علما و مردم قرار گرفت. در همان روز، روزنامه اطلاعات در مقاله ای تحت عنوان انقلاب سفید شاه و امریکا نوشت چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز در واکنش اکنون باهمه مردم، همگام در اجرای برنامه های انقلاب شاه و مردم شده است. امام خمینی در واکنش به این اتهام در 21 فروردین طی سخنانی مطالب روزنامه اطلاعات را به شدت تکذیب نمود و اظهار داشت:خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح به دست بگیرم. من پاپ نیستم که فقط روزهای یک شنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات خود سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد.قیام خونین 15 خرداد 42 ، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است؛ روزی است که به فرموده حضرت امام خمینی (ره): برای اولین بار، غرور آمریکا و اقتدار و ابرقدرتی او شکسته شد و آمریکا متوجه اقتدار و رهبری علما و روحانیت اسلام و عزم و جزم و اراده پولادین ملت ایران برای کسب آزادی، استقلال و رسیدن به نظام عدل اسلامی گردید. آری قیام 15 خرداد 1342، قیام مردم رنج دیده و مظلوم ایران اسلامی است، قیام عاشقانی است که عارفانه در راه رضای معبود خویش به ندای رهبر دل سوزشان لبیک گفتند و برای حمایت از آرمان های بینانگذار نهضت، آماده شهادت و جان فشانی شدند. آنان نه چهره های سیاسی محض بودند و نه مردمی بودند که برای هواهای نفسانی و مادی قیام کرده باشند، بلکه مردم پاک دل کوچه و بازار ایران زمین بودند که یک صدا و یک نوا بر ضد ظلم و استبداد ستمشاهی قیام کردند و اسلام را در سرزمین ایران تولدی دوباره بخشیدند.در این نوشتار برآنیم تا نگاهی به قیام 15 خرداد 42 داشته باشیم و به نکاتی چند پیرامون این قیام اشاره کنیم.

*سرمنشاء قیام 15 خرداد*

برای آنکه بتوانیم سرمنشاء قیام 15 خرداد را بیابیم باید نگاهی به روزهای قبل از 15 خرداد سال 1342 داشته باشیم؛ به جرات می توان گفت که حمله عمال رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه قم، سرمنشاء قیام پانزده خراد 42 بود؛ پس از تصویب لوایح ششگانه شاه در جهت حمله به اسلام، و برپایی رفراندوم قلابی بسیاری از علما و مراجع عید سال 1342 را تحریم می کنند و حضرت امام خمینی(ره) نیز به عنوان رهبر نهضت عید نوروز سال 1342ه.ش را عزا اعلام می کنند. حضرت امام خمینی(ره) متعاقب آن نخستین اعلامیه خود را محرمانه برای بعضی از علمای شهرها می فرستند: خدمت ذی شرافت‏ حضرات علماء اعلام و حجج اسلام دامت ‏برکاتهم. عظم الله - تعالی - اجورکم. چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاکمه می‏خواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می‏اندازد لذا این‏جانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت ‏به امام عصر-عجل الله فرجه‏الشریف- جلوس می‏کنم و به مردم اعلام خطر می‏نمایم، مقتضی است‏حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت‏های وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند. والسلام علیکم ورحمهٔ‏الله وبرکاته‏.روز دوم فروردین سال 1342، فجایع اسفناکی در مدرسه فیضیه قم رقم می خورد؛ در این روز عمال رژیم پهلوی وحشی گری های بسیاری را مرتکب می شوند و مدرسه فیضیه را قتلگاه عزاداران امام صادق (ع) می کنند. امام خمینی در همین روز در برابر مردم عزادار می فرماید: دستگاه حاکمه با این جنایت‏خود را رسوا و مفتضح‏ساخت و ماهیت چنگیزی خود را به خوبی نشان‏داد دستگاه جبار با دست‏زدن به این فاجعه شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروزشدیم ما از خدا می‏خواستیم که این دستگاه ماهیت‏خود را بروزدهد و خود را رسوا کند ... امروز وظیفه ماست که در برابر خطراتی که متوجه اسلام و مسلمین می‏باشد برای تحمل هرگونه ناملایمات آماده‏ باشیم تا بتوانیم دست‏خائنین به اسلام را قطع‏ نمائیم و جلو اغراض و مطامع آنها را بگیریم...

*نطق تاریخی امام خمینی در 13 خرداد 1342برابر دهم محرم 1383*

در 13 خرداد 1342، توسط یاران امام (ره) اعلام می شود که حضرت امام خمینی (ره) تصمیم دارند بعد از ظهر عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی کنند. به دنبال اعلام این خبر، افرادی به طور مستقیم و غیر مستقیم و گاه با واسطه و بی واسطه سعی می کنند که حضرت امام را از سخن گفتن در مدرسه فیضیه بر خذر دارند؛ چنانچه یکی از مقامات ساواک در روز 13 خرداد خود را به امام (ره) می رساند و ضمن تهدید ایشان می گوید: اگر امروز بخواهید در مدرسه فیضیه سخنرانی نمایید، کماندوها را به مدرسه می ریزیم و آنجا را به آتش و خون می کشیم. حضرت امام خمینی (ره) در کمال صلابت و شجاعت بی نظیر خویش، بی هیچ رعب و وحشتی در جوابشان می فرمایند: ما هم به کماندوهای خود دستور می دهیم که فرستادگان اعلیحضرت را اصلاح نمایند‍!

بعد از ظهر عاشورای 1342 (13 خرداد)، حضرت امام خمینی (ره) در حالی که هزاران تن، با فریاد خمینی، خمینی وی را مشایعت می کردند، در مدرسه فیضیه حضور می یابند و با سخنان افشاگرانه خود چهره وابسته شاه و مزدوری او را به آمریکا و اسرائیل برای مردم روشن می سازند و با رژیم ستمشاهی شاه اتمام حجت می کنند. حضرت امام خمینی (ره) مقارن ساعت پنچ بعد از ظهر به منبر می روند و بیانات تاریخی خود را ایراد می فرمایند: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. الان عصر عاشورا است... گاهی که وقایع روز عاشورا را از نظر می گذرانم، این سئوال برایم پیش می آید که، اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین علیه السلام سر جنگ داشند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که، در روز عاشورا نسبت به زنهای بی پناه و اطفال بی گناه مرتکب شدند؟ زنان و کودکان چه تقصیر داشتند؟ طفل شش ماهه ی حسین علیه السلام چه کرده بود؟ (گریه ی حضار) به نظر من آنها با اساس، کار داشتند. بنی امیه و حکومت یزید با خاندان پیامبر مخالف بودند. بنی هاشم را نمی خواستند و غرض آنها از بین بردن این شجره ی طیبه بود. همین سئوال این جا مطرح می شود که، دستگاه جبار ایران با مراجع سرجنگ داشت، با علمای اسلام مخالف بود، به قرآن چکار داشتند؟ به مدرسه فیضیه چکار داشتند؟ به طلاب علوم دینیه چکار داشتند؟ به سید 18 ساله چکار داشتند؟ (گریه حضار) سید 18 ساله با شاه چه کرده بود؟ به دولت چه کرده بود؟ به دستگاه جبار ایران چه کرده بود؟ (گریه شدید حضار) به این نتیجه می رسی که، اینها با اساس کار دارند؟ با اساس اسلام و روحانیت مخالفند. اینها نمی خواهند، این اساس موجود باشد. اینها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد. اسراییل نمی خواهد، در این مملکت قرآن باشد. اسراییل نمی خواهد، در این مملکت علمای اسلام باشند. اسراییل نمی خواهد، در این مملکت دانشمند باشد. اسراییل به دست عمال سیاه خود، مدرسه فیضیه را کوبید. ما را می کوبد. شما ملت را می کوبد. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند. می خواهد، تجارت و زراعت شما را از بین ببرد. می خواهد، ثروتها را تصاحب کند. اسراییل می خواهد، به دست عمال خود آن چیزهایی را که مانع هستند، آن چیزهایی را که سد راه هستند، از سر راه بردارد. قرآن سد راه است، باید برداشته شود. روحانیت سد راه است، باید شکسته شود. مدرسه فیضیه و دیگر مراکز علم و دانش سد راه است، باید خراب شود. طلاب علوم دینیه ممکن است، بعدها سد راه بشوند، باید کشته شوند. از پشت بام پرت شوند. باید سر و دست آنها شکسته شود. برای این که اسراییل به منافع خودش برسد. دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشه های اسراییل به ما اهانت کرده و می کند.

حضرت امام (ره) سپس به رفراندوم فرمایشی اشاره کرده و می فرمایند:شما اهالی محترم قم ملاحظه فرمودید، آن روز که آن رفراندومی که برخلاف مصالح ملت ایران بود، با زور سرنیزه اجرا شد، در کوچه ها و خیابان های قم، در مراکز روحانیت، در جوار فاطمه معصومه علیها السلام مشتی اراذل و اوباش را راه انداختند. در اتومبیل ها نشاندند و گفتند مفت خوری تمام شد، پلوخوری تمام شد. آیا این طلاب علوم دینیه که شباب عمرشان را، موقع نشاطشان را، در این حجرات می گذرانند و ماهی 40 الی صد تومان بیشتر ندارند، مفت خورند!؟ ولی آنهایی که، یک قلم درآمدشان، هزار میلیون تومان است، مفت خور نیستند؟ .. باید ملت قضاوت کند که، مفت خور کیست؟ من به شما نصیحت می کنم، ای آقای شاه! من به تو نصیحت می کنم، دست از این اعمال و رویه بردار. من میل ندارم که، اگر روزی ارباب ها بخواهند تو بروی، مردم شکرگزاری کنند. من نمی خواهم، تو مثل پدرت بشی. شما ملت ایران به یاد دارید، پیرمردها، چهل ساله ها، حتی سی ساله هایمان نیز یاد دارند که، در جنگ دوم جهانی سه دولت اجنبی به ما حمله کردند. شوروی و انگلستان و آمریکا به ایران ریخته، مملکت را قبضه کردند. اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لیکن خدا می داند که مردم خوشحال بودند که پهلوی رفت. من نمی خواهم، تو این طور باشی. من میل ندارم، تو مثل پدرت شوی. نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو، از علمای اسلام بشنو، اینها صلاح ملت را می خواهند. از اسراییل نشنو. اسراییل به درد تو نمی خورد. بدبخت، بیچاره، چهل و پنج سال از عمرت می گذرد، یک کمی تأمّل کن. یک کمی تدبّر کن. یک قدری عواقب امر را ملاحظه کن. کمی عبرت بگیر. از پدرت عبرت بگیر. اگر راست می گویند که، تو با اسلام و روحانیت مخالفی بد فکر می کنی. اگر دیکته می کنند و به دست تو می دهند، در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمل حرف می زنی؟ آیا روحانیت حیوان نجس است؟ آیا ما حیوان نجس هستیم؟ اگر اینها حیوان نجس هستند، چرا ملت ایران دست آنها را می بوسد؟ چرا به آبی که آنها می آشامند، مردم خود را تبرک می کنند؟ آیا ما حیوان نجس هستیم؟ خدا کند که مراد تو، از این جمله که اینها مثل حیوان نجس هستند علما و روحانیت نباشد، وگرنه تکلیف ما با شما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل تر می شود. نمی توانی زندگی کنی. ملت نمی گذارند که، تو با این وضع ادامه دهی. آیا روحانیت و اسلام ارتجاع سیاه است؟ لکن تو مرتجع سیاه، انقلاب سفید کردی؟ انقلاب سفید به پا کردی؟ چه انقلاب سفیدی کرده ای؟ چرا این قدر می خواهی مردم را اغفال کنی؟ چرا مردم را این قدر تهدید می کنی؟

امروز به من خبر دادند که عده ای از وعاظ و خطبای تهران را برده اند، سازمان امنیت و تهدید کرده اند که، از سه موضوع حرف نزنند. 1- از شاه بدگویی نکنند. 2- به اسراییل حمله نکنند. 3- نگویند که اسلام در خطر است و دیگر هر چه بگویند آزادند. تمام گرفتاریها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر از این سه موضوع بگذریم، دیگر اختلافی نداریم و باید دید که اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسراییل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسراییل است که سازمان امنیت می گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسراییل نیز صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، اسراییلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه، یهودی است؟ آقای شاه! شاید اینها می خواهند، تو را یهودی معرفی کنند که من بگویم کافری تا، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند؟! تو نمی دانی اگر یک روز صدایی در بیاید، ورق برگردد، هیچ کدام از اینها که اکنون دور تو را گرفته اند، با تو رفیق نیستند. اینها رفیق دلارند. اینها دین ندارند. اینها وفا ندارند. دارند همه چیز را به گردن تو بیچاره می گذارند. آن مردک که حالا اسم او را نمی برم، آن گاه که دستور دادم، گوش او را ببرند، نام او را می برم (احساسات شدید مردم) آمد به مدرسه فیضیه و سوت کشید، کماندوها اطراف او مجتمع شدند. فرمان حمله داد. بریزید، بکوبید، تمام حجرات را غارت کنید، همه چیز را از بین ببرید. وقتی که، از او می پرسی، چرا این جنایات را کردید، می گویند شاه گفته است. فرمان ملوکانه است که مدرسه فیضیه را خراب کنیم. اینها را بکشیم، نابود کنیم!

مطالب خیلی زیاد است. بیشتر از آن است که شما تصور می کنید. حقایقی در کار است، مملکت ما، اسلام ما، در معرض خطر است. آن چیزی که در شرف تکوین است، سخت ما را نگران و متأسف ساخته است. از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت و از وضع این سردمداران حکومت نگران و متأسف هستیم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانیم.

 

دستگیری حضرت امام خمینی (ره) و قیام خونین 15 خرداد

حضرت امام (ره) در سخنرانی خود در مدرسه فیضیه با خطاب های آقای شاه! ‏، تو، بیچاره، بدبخت! و… بت بزرگ زمان‎؛ شاه را می شکنند، خرد می کنند و رسالتی تاریخی را به انجام می رسانند، شاه را از آن مقام خیالی و تصوری پایین می کشند و به دل ها شجاعت می دهند تا مردم قهرمانانه بپا خیزند و به وظایف اسلامی خود عمل کنند و براستی که حضرت امام (ره) فتوای تقیه حرام است را جداً به اجرا درمی آورند.

حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانی خود چنان لرزه ای بر اندام رژیم پهلوی وارد می سازند، که این رژیم درصدد خاموش ساختن نهضت برمی آیند؛ ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد، ماموران امنیتی به منزل امام هجوم می بردند و به آزار و اذیت برخی از ساکنان منزل می پردازند که در این هنگام حضرت امام (ره) متوجه سر و صدا می شوند و می فرمایند: خمینی منم، چرا اینها را می زنید؟ ماموران ساواک نیز ایشان را دستگیر و در یک فولکس واگن سیاه رنگ سوار کرده و شبانه به طرف تهران حرکت می کنند. حضرت امام (ره) آن روز را در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی می شوند و غروب آنروز به زندان قصر منتقل می گردند.خبر دستگیری حضرت امام به سرعت در قم و سپس در تهران و سایر شهرها انتشار می یابد؛ چند ساعتی از انتشار این خبر نمی گذرد که خیابان های شهر قم، زیر پای مردان و زنان انقلابی که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه در می آید. مردم تهران نیز در اعتراض به دستگیری حضرت امام خمینی (ره) به خیابان می ریزند؛ کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین و روستاهای اطراف تهران نیز به سوی تهران سرازیر می شوند، انبوهی از جمعیت بازاری، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم با فریادهای رعدآسای یا مرگ یا خمینی و مرگ بر شاه، لرزه بر اندام طاغوتیان وارد می سازند و چون شاه تاج و تخت خود را در برابر قیام قهرآلود ملت ایران اسلامی، در حال زوال می بیند، به کاخ سعد آباد می رود و فرماندهی عملیات سرکوب را شخصاَ به عهده می گیرد؛ دستور تیرباران مردم مظلوم را می دهد، تیراندازی به طرف مردم شروع می شود، عده ای از مردم کشته می شوند، ارتش نیز وارد عمل می شود و تانک در کنار خیابانها مستقر می شوند، هواپیماها به پرواز درآمده و دیوار صورتی شکسته می شود و رگبار مسلسل ها مردم را یکی پس از دیگری نقش خاک می کند، خیابان های تهران به کشتارگاه های مخوف و حمام خون تبدیل می شود.این قیام در سایر شهرهای ایران، از جمله شیراز، تبریز و مشهد نیز شکل گسترده ای به خود می گیرد و تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی می شوند.

 

اقدام رژیم برای تغییر واقعیت قیام 15 خرداد

رژیم پهلوی بعد از آنکه حمام خون را در خیابان های تهران برپا می کند؛ اقدام به فریب افکار عمومی می زند؛ در گام اول هیچ خبری که از حقایق و وقایع قیام 15خرداد و کشتار مردم بی گناه شهرهای ایران اسلامی حکایت کند، در مطبوعات کشور منعکس نمی شود و برعکس دولت و رسانه های خبری ادعا می کنند که در تاریخ 11 خرداد ماه، شخصی به نام عبدالقیس جوجو از بیروت با هواپیما وارد ایران شده و در گمرک مهرآباد در حدود یک میلیون تومان از او به دست آمده و پس از تحقیقات اعتراف کرده که مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر، برای افراد معینی در ایران آورده است، تا در ایران، توطئه هایی صورت گیرد، اما با این همه تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، رژیم پهلوی نمی تواند مانع بازتاب گسترده این قیام در مطبوعات جهان و واکنش شخصیت های سیاسی جهان نسبت به این قیام گردد؛ برای مثال روزنامه دی ولت در شماره 129 خود می نویسد: در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد. روزنامه الاهرام در 16 خرداد می نویسد: دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... این، شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند.روزنامه فرانسوی زبان لوموند، نیز ادعای رژیم پهلوی را در مورد مداخله دولت مصر در ایجاد شورش، زیر سئوال می برد و می نویسد: … شکاف بین مردم و رژیم عمیق است و تنها نیروهای مسلح قادر به برقراری آرامش می باشند … علمای سرشناس که در زندان به سر می برند، از حمایت مردم برخوردار می باشند؛ جبهه ملی و اپوزیسیون چپ، خود را از حادثه دور نگه داشته اند و برنامه مشخصی ندارند، دانشجویان که تقریباَ همگی طرفدار جبهه ملی هستند، می توانند یک جنبش انقلابی برپا کنند، ولی حرکت آنها از محدوده دانشگاه تجاوز نکرده است. کارگران تهران فاقد تشکیلات سازمانی هستند… مردم در انتظار حوادث تازه ای می باشند. با وجود سانسورهای شدید دستگاه پهلوی، خبردستگیری امام خمینی (ره) و قیام 15 خرداد، در سراسر کشور ایران اسلامی، گسترش می یابد و موجی از نفرت و خشم را بر ضد شاه به راه می اندازد؛ حوزه های علمیه نجف، کربلا و کاظمین به حمایت از حضرت امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد توسط رژیم پهلوی را به شدت محکوم می کنند.

با کشتار مردم بی گناه و به پا ساختن حمام خون در خیابان های تهران‏، ظاهراَ قیام پانزده خرداد به نفع شاه تمام می شود، اما شاه هیچ وقت فکر نمی کند که این قیام نطفه بیداری انقلاب را در دل خاک ایران اسلامی می نهد تا پس از 15 سال در 22 بهمن سال 1357 انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسد..

 

نکاتی چند پیرامون قیام 15 خرداد

-1برای آنکه واقعیت قیام 15 خرداد را در یابیم، باید به اصل مسئله قیام 15 خرداد توجه داشته باشیم. برای روشن شدن مطلب به بیانات بیانگذار نهضت در سال 1358 در روز 15 خرداد و در جمع مردم قم، اشاره می کنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. 15خرداد چرا به وجود آمد؟ مبدأ وجود آن چه بود؟ دنبالهٔ آن در سابق چه بود و الآن چیست و بعد ها چه خواهد بود؟ 15 خرداد را کی به وجود آورد؟ دنبالهٔ آن را کی تعقیب کرد و الآن کی همان دنباله را تعقیب می کند و پس از این امید به کیست و تا کنون برای امید به کیست؟ 15 خرداد برای چه مقصدی بود و تا کنون برای چه مقصدی است و بعد ها برای چه مقصدی خواهد بود؟ 15 خرداد را بشناسید و مقصد 15 خرداد را بشناسید و کسانی که 15 خرداد را به وجود آوردند را بشناسید و کسانی که 15 خرداد را دنبال کرده اند را بشناسید.

-2 قیام 15 خرداد یک قیام مردمی بر علیه رژیم و شخص شاه بود و همه گرایشهای سیاسی و مذهبی را در بر می گرفت. چرا که قیام کنندگان بازاریان، کاسبکاران، دست فروشان، دانشجویان، دانش آموزان و… بودند.

-3 حضرت امام خمینی (ره) با نطق تاریخی خود در 13 خرداد در مدرسه فیضیه قم، موجی از بیداری را در جامعه به حرکت در آورده و بدین سان در سایه درایت، تیزبینی و شجاعت خویش، رهبری قیام 15 خرداد را به دست گرفته بودند.

-4 شعارهایی که در قیام پانزدهم خرداد 1342 از حنجره های دردمند ملت ایران بلند می شد‏، به اسلامی بودن قیام پانزده خرداد اشاره دارد. در واقع خاستگاه قیام پانزده خرداد 42 ، اعتقادات دینی و مذهبی مردم ایران اسلامی بود، چنانکه حضرت امام خمینی (ره) نیز در بیانات خود به این مهم اشاره دارند: خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدأیت اسلام و راهنمایی روحانیت و همین جمعیت ها که الآن اینجا هستند… همین طبقه از افراد اسلامی بودند که برای اسلام قیام کردند و هیچ نظری جز اسلام نداشتند، پانزده خرداد را به وجود آوردند.آنهایی که به اسلام عقیده دارند، آنهایی که دلشان برای قرآن می تپد، امروز باید فعالیت کنند. 15 خرداد برای همین بود.

پس 15 خرداد را به تبع اسلام، اینها به وجود آوردند وبه تبع اسلام، اینها حفظ کردند و به تبع اسلام، اینها نگهداری می کنند. کسانی که گمان می کنند غیر قدرت اسلام می توانست یک همچو سدی را بشکند، در خطا هستند.

5- قیام پانزده خرداد به افسانه جدایی دین از سیاست پایان بخشید و بدین سان اسلام راستین که تا دیروز جایی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در میان نسل تحصیلکرده و بویژه دانشگاهیان راه یافت و گام به گام گسترش پیدا کرد و فعالیتهای سیاسی بر پایه اسلام در ایران اسلامی اوج گرفت و زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی شد.

6- در قیام 15 خرداد 42، شخص شاه فرماندهی عملیات سرکوب قیام را بر عهده داشت‏، حضرت امام (ره) در سخنرانی های خود به این واقعیت اشاره دارند: در پانزده خرداد، خود ایشان فرمانده بود؛ فرماندهٔ قوا از قراری که نقل می کنند، بود. همهٔ این جاها فرمانده اش خود این آقاست… این مبدأ ولادتی است که مردم ایران گرفتارش هستند و ان شاء الله خداوند رفع کند این اساس ظلم را.

تمام این جنایت هایی که واقع شده و واقع می شود با امر مستقیم شاه است که باید بزنید. در 15 خرداد ـ از قراری که معروف شد ـ فرماندار، خود او بوده است و با هلیکوپترش بالای شهر (پرواز) می کرده است و امر می کرده.

7- در قیام 15 خرداد، شاه با دستور تیرباران و با کشتار مردم بی گناه چهره مزدورانه خویش را افشا نمود و سرنگونی نظام سلطنتی را رقم زد.

8- قیام 15 خرداد، قیام روحانیت مسئول و متعهد نسبت به دین و اسلام بود. حضرت امام خمینی (ره) به خوبی به این واقعیت اشاره دارند: نهضت عظیمی که بیش از شانزده سال پیش به دنبال قیام روحانیت مسؤول و متعهد در مقابل محمد رضا پهلوی که مخالفتش با اسلام عزیز آشکار و آشکار تر شد، شکل گرفت. روحانیت به اعتراض برخاست و عصر عاشورا، پس از حادثه ای ناگوار، اعتراض با موج عظیم انسانی ـ اسلامی بالا گرفت و به اوج رسید و پس از آن، دست ناپاک استعمار از آستین شاه مخلوع در آمد و غائلهٔ 15 خرداد ـ 12 محرم ـ را هر چه دردناکتر به وجود آورد.

9- قیام 15 خرداد آغاز نهضت خمینی را رقم زد و اسلام در سرزمین ایران تولد دوباره یافت؛ پس از این قیام انجمن های اسلامی در نقاط مختلف به وجود آمدند و جو غیراسلامی در دانشگاهها و دیگر محافل شکسته شد.

10- پانزده خرداد 42، عاشورای مردم ایران اسلامی است، روزی است که مردم ایران اسلامی با پیروی از نهضت حسینی، ارزش های والای انسانی را به نمایش گذاشتند و به همین دلیل بود که پیر فرزانه انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، درباره این روز چنین فرمودند: روز پانزده خرداد، در عین حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملت مظلوم است، روز حماسه آفرین 15 خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاریخ است.

11- بزرگداشت و یادمان شهدای قیام 15 خرداد، بزرگداشت تاریخ سازان عاشورایی است که همچون شمعی برای زندگی و حیات انسانیت سوختند و بر پیشانی تاریخ درخشیدند.

12- برای درک نتایج قیام 15 خرداد تنها کافی است که این کلام گوهربار را از بنیانگذار انقلاب بخوانیم که فرمودند: قیام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشید و زنان و مردان در آن روز، سد عظیم قدرت شیطانی را از بنیان سست کرد. خون سلحشوران کاخ های ستم را درهم کوبید. ملٌت عظیم الشأن با قیام و نثار خون فرزندان عزیز راه قیام را برای نسل های آینده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد.

 

ماهیت قیام :

1. قیام 15 خرداد 1342؛ حرکتی اسلامی، ارزشی و منبعث از چشمه‏های اصیل قرآنی و روایی بود. امام خمینی رحمه‏الله در این‏باره می‏فرمایند: پانزده خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدئیت اسلام و راهنمایی روحانیت... 15 خرداد را بوجود آوردند.

2. فاجعه خونین 15 خرداد برای این بوجود آمد که علما و مردم از حق و اسلام دفاع کردند. امام رحمه‏الله می‏فرمایند: زنها و اطفال صغیر چه گناهی کرده بودند، چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علمای اسلام و خطبای مذهبی چه جرمی داشتند؟ گناه آنان دفاع از حق بود! دفاع از قرآن کریم بود! به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشی اهانت شدند، به حبس کشیده، محصور گردیدند و مبتلا به مصایب شوند.

3. این قیام از عاشورا الهام گرفته بود، امام رحمه‏الله فرموده‏اند: عصر عاشورا مصادف با ساعات شهادت سید مظلومان و سرور شهیدان، عصر عاشورایی که خون طاهر و مطهر ثار اللّه‏ و ابن ثاره به زمین گرم کربلا ریخت و ریشه انقلاب اسلامی را آبیاری نمود، ملت عظیم الشان در سالروز این فاجعه با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به یادآورد. اگر عاشورا و گرمی و شور انفجاری آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی واقع می‏شد.

4. لطف الهی در این قیام نهفته بود، بیانات امام خمینی رحمه‏الله مؤید این ادعاست: ملت عظیم ایران لازم است شکر نعمتهای غیرمتناهی الهی را در سالروز 15 خرداد به جان و دل به جای آورد و تمام آنچه گذشته و می‏گذرد را از عنایات خاصه خداوند متعال بداند که هرچه هست از اوست و به سوی اوست

 

سخن پایانی

پایان سخن، پیام حکیمانه حضرت امام خمینی است که در سال 61 به مناسبت سالروز قیام 15 خرداد صادر کردند و در بخشی پایانی آن خطاب به ملت ایران فرمودند: خداوند تعالی این ملت را که از 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 و از آن وقت تا کنون برای اقامهٔ عدل الهی از هر چه داشته است، گذشته است و عزیزان برومند خود را که قامت رشید و بلند آنان چون ابدیت، استوار و گرمی خونشان چون عشق به جمال جمیل حق، روح افزا بود به پای دوست به قربانگاه فرستادند؛ با نور هدایت خود، ارشاد و با جلوه قدرت ازلی خود، برومند و با بارقهٔ روانبخش خود، در احقاق حقوق و ابطال باطل استوار و پایدار فرماید.

یاد و خاطره همه شهدای انقلاب اسلامی ایران و شهدای قیام 15 خرداد گرامی باد.

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

تازه ترین مطالب