به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، عبدل خزلی فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: آیا روزی خواهد رسید که قطار سرکش گرانیها سرانجام در ایستگاه ثبات توقف کند؟ این سئوالی است که این روزها نه تنها در ذهنها، بلکه در اعماق قلب و روح مردم ریشه دوانده و هر روز با شدت بیشتری فریاد میشود. مردم نگرانند، نگران از اینکه هیچگاه طعم شیرین ثبات قیمتها را، حتی برای یک هفته، نچشیدهاند. این نگرانی، ریشه در واقعیت تلخی دارد: هر روز، قیمتها با سرعتی سرسامآور به پیش میتازند و در مقابل، حقوقبگیران جامعه ثابتقدم درجا میزنند.
این شکاف عمیق، به جایی رسیده که دیگر حتی با پیشرفتهترین دوربینها و چشمان مسلح هم نمیتوان افزایش قیمتهای نجومی را به درستی رصد کرد. مردم، روز به روز قید بسیاری از نیازهای ضروری بدنشان را میزنند، اما باز هم در تهیه حداقلهای معیشت خود، در میمانند. آیا این سرنوشت ثابت و استوار مردم ماست؟ چه زمانی رنگ آرامش به بازارها باز خواهد گشت و مردم طعم واقعی زندگی را خواهند چشید؟
تورم لجامگسیخته، قدرت خرید خانوارها را به شدت کاهش داده است. به این معنا که با همان میزان درآمد ثابت، افراد قادر به خرید کالاهای کمتری نسبت به گذشته هستند. این امر به طور مستقیم بر سطح رفاه و کیفیت زندگی مردم تأثیر میگذارد.
زمانی که حداقلهای معیشت نیز به سختی تأمین میشود، بدیهی است که افراد مجبور به حذف کامل یا کاهش شدید مصرف کالاهایی مانند پوشاک، تفریحات، لوازم خانگی غیرضروری و حتی برخی اقلام غذایی با ارزش غذایی بالاتر میشوند.
کاهش دسترسی به مواد غذایی سالم و کافی، میتواند پیامدهای جدی بر سلامت جسمی و روانی افراد داشته باشد. عدم دسترسی به پروتئین کافی، میوهها و سبزیجات تازه، و همچنین استرس مزمن ناشی از نگرانیهای اقتصادی، همگی میتوانند منجر به بروز بیماریهای مختلف شوند.
کاهش قدرت خرید و متعاقباً کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات، به رکود در بخشهای مختلف اقتصادی دامن میزند. تولیدکنندگان با کاهش فروش روبرو شده و این امر میتواند منجر به تعطیلی واحدها و افزایش بیکاری شود.
شاید بزرگترین سئوال اینجاست؛ چرا ارزاقی که در داخل کشور تولید میشوند و نیاز اولیه و حیاتی مردم هستند، باید با نوسانات دلار و طلا محاسبه شوند؟ چرا هر زمان که این دو به پرواز درمیآیند، قیمت مایحتاج اولیه مردم نیز به دنبال آنها اوج میگیرد؟ و تلختر اینکه، متأسفانه هیچگاه عقبنشینی قیمت دلار و طلا، اثری بر قیمت اجناس نخواهد داشت و گرانیها همچنان با صلابت پابرجا میمانند.
این رنج و درد، چرا تمامی ندارد؟ آیا قرار است این دور باطل تا ابد ادامه یابد؟ مردم به دنبال پاسخ هستند، به دنبال راه حلی برای پایان دادن به این بیعدالتی اقتصادی. آنها چشم انتظار روزی هستند که صدای اعتراضشان شنیده شود و مسئولان با تدبیری از جنس امید، این درد بیدرمان را چاره کنند.
انتظاری که از مسئولان میرود، فراتر از اقدامات مقطعی است. مردم خواهان اصلاحات ساختاری در نظام اقتصادی هستند که بتواند تورم را مهار کرده و به ثبات قیمتها منجر شود. این اصلاحات میتواند شامل بهبود فضای کسب و کار، حمایت از تولید ملی، و جلوگیری از رانت و فساد باشد.
اتخاذ سیاستهای ارزی پایدار و قابل پیشبینی که از نوسانات شدید و مخرب جلوگیری کند، یکی از اولویتهای اساسی است. این امر نیازمند مدیریت صحیح ذخایر ارزی، کنترل واردات و صادرات، و جلوگیری از سفتهبازی در بازار ارز است.
افزایش شفافیت در فرایندهای قیمتگذاری و توزیع کالاها میتواند به کشف قیمت واقعی و جلوگیری از سوءاستفاده کمک کند. این شفافیت شامل اطلاعرسانی دقیق از هزینههای تولید، سود منطقی، و میزان واردات و عرضه است.
در کنار اقدامات کلان اقتصادی، باید تمهیداتی برای حمایت از اقشار آسیبپذیر جامعه اندیشیده شود تا بتوانند حداقلهای معیشتی خود را تأمین کنند. این حمایتها میتواند شامل پرداخت یارانه هدفمند، ایجاد اشتغال، و حمایت از مشاغل کوچک باشد.
مسئولان باید با مردم صادقانه و شفاف در مورد چالشهای اقتصادی و راهکارهای اتخاذ شده صحبت کنند. ایجاد حس اعتماد و اطمینان در مردم، نقش مهمی در کاهش انتظارات تورمی و بهبود روحیه جامعه ایفا میکند.
آیا این آرزوی دیرینه مردم، روزی به واقعیت خواهد پیوست؟ تنها زمان و تدبیر مسئولان است که میتواند به این سئوال پاسخی روشن دهد. تا آن روز، مردم با دلهای امیدوار اما پر از نگرانی، به افق ثبات چشم دوختهاند.