به گزارشایلام بیدار،شهرباستاني دره شهر ومردم گذشته آن،حوادث تلخ زلزله ،حمله قوم مغول،وتيموريان شيوع بيماري وباوطاعون،هجوم ملخ وآفت سن وقحطي را لمس كرده اند.
اما سخت كوشي يكي ازصفات مردان و زنان این دیار است که همدوش وهمراه هم، تازيانه هاي سرماوگرماراتحمل مي نمايندتاباسختيهاي طبيعت ستيز و منبع درآمدومعاش خودراتقويت نمايند.
باوجودقوميت ها وطوايف متعدد،شهروندان باتعامل همديگردرعرصه مشاركتهاي اجتماعي وسياسي حضورمستمردارند و درهمه انتخابات ومراسمات مذهبي شركت فعال داشته اند.
طوايف مختلف دركنارهم زندگي مي كنندودركارهاي اجتماعي(عروسي،سوگواري وغيره)دركنارهمديگرومشاركت درفعاليت هاي اجتماعي درسختيهاوشاديهاسهيم مي شوند.
رودخانه هاي متعددودائم و زمينهاي حاصلخيزو دماي مناسب وآب وهواي معتدل، استعدادكشاورزي ودامپروري منطقه ازاهميت ويژه اي برخوردارند.
حال حضور رئیس جمهور در استان و سفر معاون وی به این شهرستان بهانه ای شد به میان مردم برویم و پای در دو دل و خواسته هایشان بنشینیم.
در ابتدا سراغ پیرمردی میان سال رفتیم که در مغازه کفش فروشی خود فارغ از هر چیزی به فکر فرو رفته بود ،وقتی متوجه حضور من شد از جایش بلند شد و تعارف کرد داخل مغازه بروم،
گفتم فردا نماینده رئیس جمهور اینجاست! نگاهی کرد و با کشیدن آهی گفت تاثیری داره؟ گفتم شما بگید ما انعکاس می دیم اگه هم گوش ندادن حد اقل ما حرفمون رو زدیم.
گفت: خیلی از مردم شهرستان بر اثر بیماری یا تصادف به دلیل نبود بیمارستان مجهز تو جاده دره شهر ایلام جون دادن؛گفت برا یه عمل یا بیماری کوچیک باید بریم ایلام یا شهرهای همجوار اونم ویلون و سرگردون
از درمان بیمار زن توسط پزشک مرد،گفت که با غیرت عشایر جور در نمیاد .
و حالا اگه بیمارستان تامین اجتماعی باشه که حد اقل تو شهر خودمون درمون بشیم دعا به جون رئیس جمهور می کنیم .
سراغ آقا میثم که عکاسی داشت رفتیم گفتم فردا نماینده رئیس جمهور اینجاست! به نظرت مشکل دره شهر چیه ؟ گفت: میگم ولی کو گوش شنوا ،چون سالها داد کشیدیم چیزی نشد .
و ادامه داد، از بیکاری جوونهای همسن و سال خودش گفت، با انگشتاش شمارش کرد و ادامه دادمشکل :فقر اقتصادیه که بیکاری رو هزاران فقر دیگه رو به دنبال داره ،از چنگ دلالهایی که گلوی کشاورزی شهرو گرفتند دارن خفه می کنند ،از قیمت محصولات کشاورزی که 5 کیلوش شده پول یه نوشمک، از رقابت ایلام ،دره شهر و خرم اباد بر ای بالا بودن آمار خودکشی جهان ، از ادا کردن دین این استان در 8 سال دفاع مقدس ، از اینکه فقط وقت انتخابات پیگیر مون هستند و بعد از اون خدا حافظ رفیق .
اومدم بیرون مغازه رئیس شورای شهر و دیدم و دیدم سوار ماشینش شدم ،گفتم :فردا قراره نماینده رئیس جمهور بیاد! گفت: اگر معاون رئیس جمهور بوسیله خودرو مسیر ارتباطی ایلام دره شهر را طی کنه بیشتر می تونه وضعیت جاده ها را درک کنه و اصلاح این مسیر بار مالی زیادی برای دولت نداره فقط نظارت صحیح و مدیریت کامل می خواد.
گفت: اگه جاده های ارتباطی دره شهر ایلام و دره شهر خرم آباد درست بشه می تونیم روی صنعت توریسم سرمایه گذاری جهانی کنیم.
گفت: اگه دولت چندتا کارخانه مادر اینجا احداث کنه که پتانسیلش رو داریم جوونای این دیار زجر کشیده از بیکاری در میان.
رفتم پارک شهر یه فضای زیبا با خندهای بهشتی کودکان، انگار این تیکه از شهر جدا بود، تو چهره همه بچه ها خنده بود و نشاط ، به یکی از پدرها که بچشو آورده بود گفتم فردا نماینده رئیس جمهور میاد!گفت اگه اومد بهش بگید تنها سرگرمی بجه های این شهر قلعه بادیه.
گفت بگین ما سینما داشتیم، اولین سینمای جوان استان مال این شهر بود، شهر بازی داشتیم، حالا فقط یه قلعه بادی داریم که اگه پنچر شه خنده بچه های این شهر تبدیل به اشک میشه،اگه به فکر ما نیستید به فکر بچه های این دیار باشید که فردا از بی امکاناتی باید فرار کن سمت ماهواره و گوشی و واتساپ و ..
یکی از پدرها که فهمید دارم مصاحبه میکنم گفت از زبون من بنویس بانک انتقال خون یادت نره معاون ،قدم زنان راه افتادم بیام خبر رو بزنم روسایت، تو راه نگاهم به دو پیرمرد افتاد که الان باید استراحت کنن ولی یکی تو این گرما سیگار می فروخت و یکی بامیه و جوانی که داشت راه میرفت و سیگار می کشید.
با خودم فکر کردم چرا تو حرف همه نا امیدی هست،؟ چرا همه نالان از نابرابری و بیکارین؟ چرا خیلی از جونای خوب این شهر به دام اعتیاد گرفتارشدن ؟ چرا با همه این ظرفیت اقتصادی ،فرهنگی، هنری، سیاسی و مذهبی هنوز فقیریم فقیریم.
و تیترم رو انتخاب کردم
اقای روحانی کلید امیدت را در قفل دروازه این شهر زجر کشیده بچرخان
یاسر زینی وند مقدم