به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، در شرایطی که مقام معظم رهبری فرهنگ را به «هوا» تشبیه کردهاند و ما پس از تجربه دوران کرونا، معنای واقعی «هوای پاک» را بهتر درک کردهایم، باید بپذیریم که فرهنگ نیز همانند هوا، حیاتی، نافذ و تأثیرگذار در زیست اجتماعی ماست؛ لذا بیتوجهی به آسیبهای فرهنگی یا نبود اجماع در سیاستگذاریها، میتواند همان قدر خطرناک باشد که آلودگی هوا برای سلامت جسم انسانها.
در آستانه سفر رئیسجمهور به استان ایلام مسائل فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ چرا که امروز دیگر مسائل فرهنگی را نمیتوان از دیگر حوزههای زندگی اجتماعی جدا دانست. همه ابعاد زندگی مردم، تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم فرهنگ قرار دارد.
در جهت تبیین مسائل فرهنگی در سطح کشور و استان ایلام با مجتبی زینیوند از اساتید دانشگاهی و فعالان فرهنگی استان ایلام مصاحبهای داشتهایم.
تعریف حوزه فرهنگ را بیان بفرمایید؟
اولین مسئله اساسی ما در حوزه فرهنگ، مسئله تعریف آن است. ما هنوز در تعریف فرهنگ با تعارضها و تکثرهای مفهومی مواجه هستیم. برخی معتقدند بیش از چهارصد تعریف برای فرهنگ وجود دارد و برخی دیگر میگویند فقط هشت تعریف معتبر داریم. من وارد این مجادله عددی نمیشوم، اما نکته مهم آن است که این تکثر در تعریف، منجر به چندگانگی در مبانی فرهنگی شده و در نتیجه، قوانین و سیاستهای فرهنگی نیز متضاد و متشتت شدهاند. تا زمانی که این مسئله حل نشود، رسیدن به اجماع در حوزه فرهنگ ممکن نیست.

اگر بخواهیم بر اساس ریشهشناسی واژه به فرهنگ نگاه کنیم، «فرهنگ» از دو جزء «فر» و «هنگ» تشکیل شده است. «فر» در ادبیات فارسی به معنای شکوه، نور، زیبایی و آن منزلت قدسی است که در متون دینی و عرفانی ما گاه بهعنوان «فر کیانی» از آن یاد شده است. «هنگ» نیز به معنای عزم و اراده دستهجمعی، همچون «هنگ نظامی» است. بر این اساس، فرهنگ یعنی «حرکت جمعی بهسوی زیبایی». این تعریف، میتواند مبنای فهم جدید و یکپارچهای از فرهنگ باشد.
چالشهای فرهنگی را در چه چیزی میبینید؟
یکی از چالشهای جدی امروز ما، تغییرات شتابان فرهنگی ناشی از گشایش دروازههای ارتباطی است. اکنون با یک کلیک، فردی که در ایلام نشسته، میتواند سبک زندگی و تحولات فرهنگی در سوئد یا آمریکا را بهصورت زنده مشاهده کند. در گذشته اگر در تهران تحولی فرهنگی رخ میداد، آثار آن بیست سال بعد در ایلام دیده میشد. اما امروز، اثرات هر اتفاق فرهنگی در غرب دنیا، بلافاصله در نقاط دوردست ایران بازتاب پیدا میکند. این شتاب، بخشی از آسیبهایی است که به «هرج و مرج فرهنگی» منجر شده است.
ما در دل مسائل اجتماعی، در واقع با مسائل فرهنگی مواجهیم. جشنهای نامتعارف و سبکهای زندگی جدید، ریشه در تحولات فرهنگی دارند. نمیتوان مسائل اجتماعی را از بستر فرهنگی جدا دید. فرهنگ همچون هوا بر همه چیز جاری است.

وقتی رهبر انقلاب میفرمایند فرهنگ مثل هواست، باید بدانیم همانطور که آلودگی هوا بر جان مردم اثر میگذارد، آلودگی فرهنگی هم جان اجتماع را مسموم میکند. اما در این میان یک خطای جدی رخ داده است؛ برخی مصادیق بیفرهنگی را به کل جامعه تعمیم میدهند. مثلاً اگر در یک اتوبوس دو نفر رفتار ناهنجار داشته باشند، نباید گفت «همه خراب شدهاند». اتفاقاً جامعه ما پر از انسانهای نجیب و شریف است، اما نمودهای ناهنجاری بیشتر دیده میشوند.
تعارض در اسناد بالادستی فرهنگی را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از معضلات مهم دیگر، نبود استقلال فرهنگی به معنای واقعی است. باز شدن ارتباط با فرهنگهای متنوع دنیا، اگر بدون چارچوب بومی و دینی مدیریت نشود، ما را از هویت فرهنگیمان دور میسازد. متأسفانه ما در اسناد بالادستی فرهنگی کشور با تعارضات جدی مواجهیم.
در همین برنامه هفتم توسعه، شاهد تعارضهایی در حوزه فرهنگ هستیم که از سمت دستگاههای مختلف موضوعاتی مطرح میشود که مخالف همدیگر است خب وقتی دو فرمانده بالا هرکدام یک فرمان متفاوت صادر کنند، نیروهای میدانی دچار بلاتکلیفی و رکود میشوند. در دانشگاهها هم همین تعارض را میبینیم. از یکسو مقالاتی درباره ضرورت حجاب نوشته میشود، و از سوی دیگر مقالاتی منتشر میشود که آن را امری اختیاری و حتی غیرشرعی میدانند!
ما میگوییم که حجاب یک واجب شرعی و نماد سیاسی حمایت از نظام اسلامی است، اما برخی اساتید و روشنفکران، عکس این را تبلیغ میکنند. این تعارضها باید توسط اندیشمندان و نخبگان در فضای گفتگوی آزاد علمی حل شود، تا در میدان عمل، نیروها دچار چندگانگی نشوند و جامعه نیز با پیامهای متضاد سردرگم نگردد.
لزوم تدوین پیوست فرهنگی برای پروژههای عمرانی و اجتماعی
یکی از مهمترین ضعفهای مدیریت فرهنگی در کشور، نداشتن پیوست فرهنگی برای پروژههاست. شما یک پارک ساده را میسازید، اما نه فضای مناسبی برای پخش موسیقی دارد، نه نمازخانه دارد و نه حتی سرویس بهداشتی؛ یعنی کمترین امکانات فرهنگی و دینی در آن لحاظ نشده است.
مثلاً در مسیر اربعین و نزدیکی امامزاده علی صالح که شخصیتی جلیلالقدر و جمیلالنسب است، بهجای اینکه مجتمع رفاهی نزدیک بقعه ساخته شود تا مردم و زوار استفاده کنند، پروژه را کیلومترها دورتر احداث میکنند. این در حالی است که اگر همان مجتمع در جوار امامزاده ساخته میشد، هم زوار بهرهمند میشدند و هم مردم منطقه در طول سال.
پروژههای بدون پیوست فرهنگی، آسیبزا هستند
وقتی پروژههای ما بدون پیوست فرهنگی تعریف میشوند، عملاً تهی و آسیبزا میگردند. میتوان همان میزان هزینه را صرف ایجاد پایگاههای فرهنگی در کنار پروژههای عمرانی کرد تا همافزایی اجتماعی شکل بگیرد.
استان ایلام، درگیر یک آشفتگی فرهنگی است
وی با اشاره به وضعیت فرهنگی استان ایلام گفت: استان ما دچار نوعی آشفتگی فرهنگی است که ریشه آن در اسناد بالادستی است. ایلام یک واحد جغرافیایی است که از اقوام، قبایل و فرهنگهای مختلف تشکیل شده است؛ از ایوان که با اسلامآباد غرب نزدیکی دارد تا دهلران که بیشتر با اهواز و اندیمشک مرتبط است، یا بدره و درهشهر که به سمت لرستان گرایش دارند. ما مردمانی را با فرهنگهای مختلف در یک استان گرد آوردیم بدون آنکه الزامات فرهنگی و هویتی آن را بشناسیم.
نسخهپیچی واحد برای مسائل فرهنگی استان پاسخگو نیست
زینیوند تأکید کرد: دوره نسخهپیچیهای واحد برای حل مسائل فرهنگی گذشته است. مثلاً اگر در یک کوچه دو طلاق اتفاق میافتد، الزامی نیست علت هر دو یکی باشد. در حوزه فرهنگ، باید بر اساس واقعیات میدانی و فردی تصمیمسازی کنیم، نه بر اساس کلیگویی. این مهم مستلزم راهاندازی اندیشکدهها و مراکز مطالعات فرهنگی در استان است.
رویکرد پروژهای در کار فرهنگی یک ضرورت است؛ ما باید روی یک محله یا منطقه به صورت خاص سرمایهگذاری فرهنگی کنیم. مثلاً در یک مسجد محله مثل مسجد مهدیه، میتوان ۲۰ تا ۳۰ نفر از نیروهای فرهنگی و متعهد را مسئول جذب و تربیت جوانان همان محله کرد. چنین کاری اگر با پشتیبانی مناسب همراه شود، نتایج عمیقی خواهد داشت.
بیاعتمادی به فعالان فرهنگی؛ یک آسیب جدی
متأسفانه نگاه مثبتی از سوی مدیران ارشد به فعالان فرهنگی وجود ندارد. هر وقت کسی بخواهد کار فرهنگی کند، انگار به چشم متهم به تیغزنی و سوء استفاده مالی به او نگاه میشود، در حالی که فرهنگ، اصلیترین رکن توسعه است و نیاز به حمایت دارد.
قدرت رسانه و تصویر در تغییر ذهن و رفتار را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز اگر قرار بود پیامبری در آخرالزمان ظهور کند، معجزهاش تصویر و سیما بود. هزاران ساعت سخنرانی نمیتواند تأثیری را بگذارد که یک کلیپ کوتاه میگذارد. قدرت تأثیرگذاری رسانه امروز غیر قابل انکار است.
زوال کارکرد زیرساختهای فرهنگی سنتی
در گذشته فکر میکردیم باید ساختمانهای بزرگ فرهنگی بسازیم تا اثرگذار باشیم. اما امروز یک نوجوان در پارکینگ خانهاش با دو موکت و یک خیمه ساده، تأثیرگذاری بیشتری دارد از یک مجتمع فرهنگی میلیاردی. من معتقدم باید به سمت «خیمههای معرفت» رفت، نه سازههای سنگین و بیجان.
ضرورت بازنگری در آیندهپژوهی فرهنگی
امروز فنّاوری بهسرعت در حال تغییر است. شما دیگر نمیتوانید به تلویزیون یا سینما دل ببندید. نسل جدید با یک دستگاه قابلحمل روی لباسش، هر محتوایی را روی دیوار خانهاش پخش میکند؛ بنابراین اگر همچنان بودجه فرهنگی را صرف ساختوساز کنیم، در ده سال آینده هیچ کارایی نخواهد داشت.
مرجع فکری جوانان تغییر کرده است
امروز مرجع فکری جوانان عوض شده و آنها از منابعی تغذیه میکنند که ما نه میشناسیم و نه کنترلی بر آن داریم. در حالی که محتوای آسیبزا بهراحتی در اختیارشان قرار دارد، تولید محتوای سالم بسیار کم و سخت است.
ضرورت تحلیل فرهنگی در مقیاس ملی و جهانی
تحلیل فرهنگ در استان ایلام نباید جدای از نگاه ملی و جهانی باشد. اگر ندانیم در جهان چه میگذرد، اگر تحولات تهران را درک نکنیم، اصلاح فرهنگ در ایلام ممکن نیست. مثل کسی که پایین سد ایستاده و قربانیان را خاک میکند؛ باید بالا رفت و علت را دید.
چه پیشنهادی برای رئیسجمهور دارید؟
ما نهادهای مختلفی داریم که فعالیت فرهنگی دارند، اما این نهادها بعضاً حتی از برنامههای هم خبر ندارند. ایجاد جبهه فرهنگی میان همین نهادها، اگر ممکن باشد، کار بزرگی است. تازه در بین خود این دستگاهها هم اختلافنظر وجود دارد، چه برسد به همافزایی میان آنها و دولت.
برای ساماندهی فرهنگی، باید در سطوح استانی و ملی، معاونت فرهنگی مؤثر و علمی ایجاد شود. مثلاً در استانداریها، معاون فرهنگی در کنار استاندار قرار گیرد و در سطح ریاستجمهوری نیز چنین ساختاری تعریف شود. این معاونت باید بر اساس صلاحیت علمی انتخاب شود، نه بر اساس باندبازی و ملاحظات سیاسی. تنها در این صورت است که میتوان به اصلاح فرهنگی در کشور امیدوار بود.
انتهای خبر/ر