ایلام بیدار12:21 - 1400/03/14

جمهوری اسلامی مهمترین ابتکار حضرت امام(ره) بود/ راز ماندگاری نظام این دو کلمه است؛ جمهوری و اسلامی

سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سالروز ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) از دقایقی قبل آغاز شد.

سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظّم انقلاب اسلامی در سالروز ارتحال بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) لحظاتی قبل آغاز شد. این سخنرانی از شبکه‌ یک و خبر سیما و رادیو ایران و همچنین صفحات دفتر رهبر معظّم انقلاب در فضای مجازی در حال پخش است. محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است: - 14 خرداد دیگری فرا رسید و فضای عمومی کشور آکنده شد با یاد و خاطره آن شخصیت عظیم، آن مردم بزرگ و رهبر بی‌جایگزین. آن دل عطوف، آن اراده پولادین. آن عزم سرشار از صلابت. آن ایمان روشن. آن حکیم خردمند و دوراندیش. - ملت و کشور ما امروز و تا آینده‌های دور به نگاه‌بانی از این یاد و خاطره عزیز احتیاج دارد. - امروز صحبتی که میخواهم عرض کنم، بحثی است درباره مهم‌ترین ابتکار امام بزرگوار. امام ابتکارات زیادی داشتند لکن این مهم‌ترین ابتکار امام است که عبارت‌ است از جمهوری اسلامی. - این همان مردمسالاری دینی است که زیر عنوان جمهوری اسلامی رسمیت پیدا کرد. - بحث را از اینجا شروع می‌کنم که در بین نظام‌های انقلابی و نظام هایی که در یکی دو قرن اخیر تشکیل شده است، هیچ نظامی را سراغ ندارم که به قدر جمهوری اسلامی درباره آن پیشبینی زوال و فروپاشی شده باشد. - از روز اول انقلاب،‌بدخواهان و کسانی که نمی‌توانستند این پدیده عظیم را هضم و تحمل کنند،‌در داخل و خارج کشور،‌می‌گفتند جمهوری اسلامی تا دو ماه، شش ماه یا یکسال دیگر دوام نمی‌آورد. - صلابت و قاطعیت امام بزرگوار و پیروزی‌های عظیم ملت ایران در جنگ هشت ساله،‌این همهمه‌ها را فرو نشاند. تقریباً در اواخر عمر امام این همهمه‌ها تمام شد. - لکن بعد از رحلت امام، بدخواهان باز جان گرفتند و آرزوهای خود را شروع کردند به گفتن. یک حزب فرسوده قدیمی و البته با مدعا در سال 69 بیانیه‌ای داد و اعلام کرد که جمهوری اسلامی در لبه پرتگاه است. - چند سال بعد هم باز یک گروه و دسته‌ای که متأسفانه مسئول هم بودند و جزو نمایندگان مجلس هم بودند در نامه‌ای اعلام کردند که فرصتی اندک برای جمهوری اسلامی باقی مانده است، یعنی همین روزهاست که از بین برود. این هم گروهی دیگر. تمایلات این‌ها هم تقریباً شبیه همان حزب بود. - قبل و بعد از این‌ها هم افراد و اشخاص و دسته ها و گروه ها از این حرف‌ها می‌زدند. - آخر کار هم همین یکی دو سال پیش بود که آمریکایی‌های بزرگوار همین حرف را گفتند و یک مقام عالی‌رتبه آمریکایی گفت که جمهوری اسلامی چهل سالگی خود را نخواهد دید. یادم نمی‌آید در هیچ نظام دیگری این همه پیشگویی برای زوال و فروپاشی شده باشد. - کسانی که این پیشگویی‌ها را می‌کردند نگاه‌شان به نظام‌های برآمده از انقلاب‌ها بود. چون بسیاری از نهضت‌ها بعد از سالهای کوتاهی بعد از بوجود آمدن از بین رفتند. انقلاب کبیر فرانسه تقریباً 15 سال بعد دچار سلطنت استبدادی محکمی شد که همان ناپلئون باشد. در سراسر دنیا هم همینطور. در ایران هم نهضت مشروطه با آن همه سرو صدا و شوق ایجاد شد و 15 سال بعد از اینکه فرمان مشروطیت امضا شد کسی مثل رضاخان با آن دیکتاتوری عجیب و استبداد سیاه که از دوران قاجار به‌ مراتب بدتر بود سر کار آمد. - بعد هم در سال‌های 29 و 30 نهضتی ایجاد شد و نفت ایران را از دست انگلیس‌ها در آوردند یکی دوسال بعدش کودتا شد و محمدرضا یک استبداد دیکتاتوری پیچیده بسیار خطرناکی را برای مدت طولانی آغاز کرد. یعنی این حوادث اتفاق افتاده است. - ولی بحمدلله انقلاب و نظام امام خمینی نه‌تنها فرو نپاشید و متوقف نشد،‌بلکه روز به روز قدرتمندتر شد،‌تسلیم نشد، جا نزد و روز به روز استقلال خودش را آشکار کرد. توفیقات بزرگ به دست آورد. بر موانع غلبه کرد. چقدر موانع پی در پی بوجود آوردند؛‌ سیاسی،‌امنیتی، اقتصادی و... امروز جمهوری اسلامی هم توسعه یافته‌تر از 40 سال پیش است و از همه جهت جلوتر است به فضل الهی. - این سؤال پیش می‌آید که راز این ماندگاری چیست؟ چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی به سرنوشت دیگر انقلاب ها دچار نشد؟ من عرض می‌کنم راز پرشکوه و افتخاربخش این نظام، همین دو کلمه است. یعنی جمهوری و اسلام. موجودی که از این دو کلمه ایجاد شده، باید هم پایدار بماند. هم مردم هست هم اسلام. - کار بزرگ امام بزرگوار ما این بود که این فکر و نظریه جمهوری اسلامی را خلق کرد و آن را وارد میدان نظریه‌های سیاسی گوناگون کرد که در آن دوره نظریه‌های مختلف سیاسی شرقی،‌غربی در عرصه مسائل سیاسی وجود داشت. - بعد به آن عینیت بخشید. صرف ایجاد یک نظریه نبود و آن را تحقق داد و نظام جمهوری اسلامی را بوجود آورد. - امام رضوان‌الله تعالی علیه انسان بزرگی بود از جهات مختلف از جمله از لحاظ دانش و معرفت دینی. پشتوانه ایجاد این نظریه و تحقق این نظریه معرفت عمیق او به اسلام بود. اسلام را می‌شناخت و می‌دانست که حاکمیت اسلامی مربوط به پیام اصلی اسلام است و اعتقاد عمیق او به مردم. - امام به مردم و توانایی‌ها و عزم آن‌ها اعتقاد داشت. خاطره‌ها داریم. سال 41 یک روز در درس بحث را به مسائل جاری کشاندند و گفتند اگر ما دعوت کنیم مردم این بیابان قم را پر خواهند کرد. کسی فکر نمی‌کرد بتوان مردم را با چنین کاری همراه کرد. - هر دو بخش این نظریه؛ هم بخش اسلامی و هم بخش جمهوری‌اش را مربوط به اسلام می‌دانست و تسلط او و جامعیت او در فهم مسائل اسلامی این نظریه را در ذهن ایشان بوجود آورد. البته مخالفانی هم داشت. هم مسئله اسلامی بودن حکومت و هم جنبه مردمی بودن حکومت و مردمسالاری هر دوی این‌ها مخالفین سرسختی داشت. تا امروز هم مخالفینی هستند که نظراتی دارند که اشاره خواهم کرد. - در مورد حاکمیت اسلام که نظام کشور باید با ارزش‌های اسلامی اداره بشود در این مورد مخالفین سرسختی بودند. البته یک جور نبودند. یک دسته همین مذهبی‌های سکولار بودند که می‌گفتند دین چنین حق و شأنی ندارد که نظام اجتماعی و مدیریت کشور را به‌عهده بگیرد. دین برای نماز و روزه و کارهای قلبی است. برخی هم که اصلاً دین را افیون جامعه می‌دانستند و می‌گفتند نه‌تنها فایده ندارد بلکه مضر هم هست. - یک دسته هم معتقدین به دین بودند و از موضع دفاع از دین می‌گفتند دین نباید آلوده به سیاست شود و دین کنار بنشیند و تقدس خودش را حفظ کند و وارد میدان سیاست نشود. اگر آدم درست درباره این‌ها قضاوت کند سکولارهای مذهبی هستند. - مخالفان حاکمیت مردمی، آنها هم دو جبهه بودند. یک جبهه،‌لیبرال‌های سکولار بودند که معتقد به مردمسالاری بودند منتها می‌گفتند مردمسالاری ربطی به دین ندارد و مردمسالاری را مردان فن‌سالار و تکنوکرات باید در عرصه جمهوریت و مردمسالاری وارد کنند. - عده‌ای هم کسانی بودند که معتقد به دین بودند امّا می‌گفتند حاکیمت دین به مردم ربطی ندارد. نمونه‌های این نظر دوم را این اواخر در داعش ملاحظه کردیم. - امام با توکل به خدا،‌ با ایمان به مردم و با استناد به آن معرفت عمیقی که از دین داشت محکم ایستاد و این نظریه را پیش برد و این نوآوری بزرگ را تحقق بخشید. این یک استنباط عالمانه است. امری احساساتی نیست. اینکه دین باید حاکم شود و در این حاکمیت،‌مردم باید حضور داشته باشند از متن اسلام برمی‌آید. حاکیمت دین را قرآن به طور روشن مطرح کرده است اگر کسی این را منکر شود درست در قرآن تدبیر نکرده است. - قرآن می‌فرماید پیغمبران را فرستادیم که مردم از آن‌ها پیروی کنند. در چه چیزهایی؟‌ آیات مربوط به قسط، جهاد، حدود و مجازات‌ها. آیات مربوط به قراردادهای بین‌المللی. این آیات یعنی حکومت. این آیات می‌گوید در این موارد باید از رسول اطاعت شود. - البته سنت و حدیث و کلمات پیامبر که وجود دارد. خود رسول اکرم(ص) وقتی که نمایندگان یثرب آمدند و با پیامبر صحبت کردند، پیامبر همین پیمان را از آن‌ها گرفت و گفت می‌آیم به مدینه ولی تا پای جان باید دفاع کنید. بعد هم که وارد مدینه شد،‌حاکمیت را بوجود آورد. این حاکمیت مربوط به پیغمبری او بود. - بعد از پیغمبر هم با اینکه سر جانشینی ایشان اختلاف بود لکن احدی شک نداشت که هر حکومتی تشکیل شود بر اساس قرآن باید باشد. بنابراین مسئله حاکمیت دین و اسلام امر روشنی است. لازمه آن اعتقاد به اسلام است. - اما مسئله جمهوریت و مردمسالاری و اعتبار رأی مردم؛ این هم مسئله مهمی است. از دو منظر باید به این نگاه کرد؛ یک منظر جنبه اعتقادی است که قضیه حق و مسئولیت هست یک منظر هم امکان تحقق حاکمیت دین هست که بدون مردم قابل تحقق نیست. - بخش اول که حضور مردم است این از مسئولیت انسان‌ها فهمیده می‌شود.در قرآن و روایات درباره مسئولیت مردم بر سرنوشت جامعه مطالب فراوانی هست. - در بیان امیرالمومنین در خطبه معروف به صفین عبارتی دارند که مهم است. می‌فرماید مسئولیت مهم مردم این است که حق اقامه شود. وظیفه امر به معروف وظیفه‌ای عمومی است و یکی از مهم‌ترین معروف‌ها، حکومت حق و عادلانه است و مردم باید به این موضوع،‌ امر کنند. - همچنین مسئله لزوم مبارزه با انحرافات جامعه که امیرالمومنین یکی از دلایل پذیرش حکومت را همین می‌داند. می‌فرماید خدای متعال این پیمان را از علما گرفته که به فاصله‌های اجتماعی تن ندهند که یکی از سیری،‌ مشرف به موت باشد، دیگری از گرسنگی. علما که فرموده است،‌ یا به این خاطر است که این مسئولیت درباره آن‌ها بیشتر است یا علما به معنای دانایان و مطلعین است. - بنابراین این مسئولیت،‌همگانی است. حالا چطور اعمال شود، در زمان‌های مختلف متفاوت است. امروز از طریق انتخابات است. انسان‌ها آزاد هستند که انتخاب کنند. این جزو مسلمات اسلام است. - پس مسئله مردمسالاری متکی به این معارف دینی است. هم قرآن در آن وجود دارد، هم حدیث، هم نهج‌البلاغه و هم رفتارهای پیامبر در آن موجود است. پیامبر می‌فرماید در روش و شیوه کار من نظر بدهید و دخالت کنید و خودداری نکنید. - منظر دوم که منظر پشتیبانی مردم است هم واضح است. حکومت‌ها، اگر حکومت غیر دینی باشد، اگر مردم پیرو آنها نباشند مجبورند با ظلم و شلاق حاکمیت کنند. حالا حکومت اسلامی که اهل زور و شلاق نیست نمی‌تواند بدون پشتوانه مردم ادامه پیدا کند که بحمدلله ادامه پیدا کرده و از این به بعد هم خواهد بود. - اینکه برخی گفتند امام،‌انتخابات را از غربی‌ها گرفت،‌حرف بسیار بی‌مبنایی است. امامی که ما شناختیم و با او همکاری کردیم کسی نبود که به خاطر رودربایستی با این و آن،‌ از حق خدا سرپیچی کند. - آن روزی که امام مسئله حجاب را مطرح کردند،‌خیلی ها مخالف بودند. حتی افراد نزدیک به امام. یکی از نزدیکان امام به من گفت که این چه حرفی است که امام می‌گوید شما ایشان را منصرف کنید. البته ما هم با امام، هم‌نظر بودیم. - امام بزرگوار،‌این نواندیشی دینی را انجام دادند. این مکتب مترقی و نو و این برداشت زیبا و شکفت‌انگیز از اسلام را که متکی به آن فکر روشن و معرفت عمیق بودند ارائه دادند و با این طرح استوار و منطقی توانستند ملت ایران را که قرن‌ها با استبداد خو گرفته بود،‌ وسط صحنه بیایند و کاری کرد که مردم خود را باور کنند. - شما جوانان که دوران قبل از انقلاب را ندیده‌اید سخت است که آن دوران را لمس کنید. ما در آن دوران زندگی کردیم. مردم هیچ‌کاره محض بودند. بخصوص در دوران سیاه استبداد پهلوی که ما بیست سی سال آخر آن را درک کردیم. امام با حرکتی جهشی این مردم را به میدان آورد. ملت خود را باور کرد و ظرفیت عظیم توانایی و اراده ملت را امام به کار گرفت و آن را با رهبری و هدایت خود، توانست به مرحله‌ای برساند که کارهای بزرگی انجام دهد. سلطنت چند هزار ساله را ساقط کنند،‌مردم را به وسط میدان بیاورند و کاری کنند با فهم مردم که مقاومت کنند و روز به روز قوی تر شوند. یک روز جمهوری اسلامی نهالی بود و امروز شجره تنومندی است که هیچ طوفانی آن را از جا نمی‌کند. - ملت توانست خودش را در حوادث سهمگینی نگه دارد. هشت سال قدرت‌های بزرگ ،‌دشمن ما را کمک کردند تا جمهوری اسلامی را نابود کنند امّا ملت ایران با قدرت ایستاد و آن‌ها را به زانو درآورد و حوزه اقتدار و عزّت خودش را توسعه داد. - گره‌گشای مشکلات کشور همین است که ما اسلام را رعایت کنیم و مردم در صحنه حضور داشته باشند. این که می‌فرمود نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، معنا ندارد. نه اسلام بدون جمهوری و نه جمهوری بدون اسلام. هیچ منافاتی هم با هم ندارند. - حاکمیت اسلام یعنی محتوا و جهت‌گیری را اسلام تعیین می‌کند و حاکمیت مردم یعنی شکل حکومت را مردم تعیین می‌کنند. - واقع قضیه هم همین است که گره‌گشای همه کارهای کشور همین است. هر جایی که مردم را به کار گرفتیم و رعایت اسلام را کردیم پیش رفتیم. هم در دوران امام هم در این ده‌ها سال پس از امام تا امروز. این را قاطعانه می‌گویم و شواهد فراوانی هم هست. هر جا مردم را وارد میدان کردیم و اسلام را میزان کارمان قرار دادیم پیش رفتیم. هر جای یکی از این دو لنگ زد پیش نرفتیم.