ایلام بیدار10:26 - 1399/11/02

سیاست خارجی در انحصار مذاکره با کدخدا

وزارت امورخارجه در دولت یازدهم و دوازدهم سیاست خارجی را در انحصار مذاکره با کدخدا رو به زوال برد و آنچه عاید کشور شد تقریبا هیچ بود.

"حامد موفق بهروزی"،در یادداشتی نوشت: دولت یازدهم و دوازدهم تنها یک حرف داشت و آن یک حرف این بود که ما با آمریکا مذاکره می‌کنیم و همه مشکلات از آب خوردن تا سرمایه‌گذاری خارجی و ... حل می‌شود. فعلا کاری با آنچه می‌گفتند و آنچه شد ندارم. اما بلایی که بر سر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آمد چه بود؟ اینکه دولت روحانی هیچ ایده‌ای برای حل مشکلات کشور جز مذاکره با آمریکا نداشت باعث شد علاوه بر غفلت از ظرفیت‌های داخلی تمام ظرفیت‌های خارجی هم نادیده گرفته شود و تنها دل خوش به همین مذاکره با آمریکا باشیم.

بگذارید اینگونه بگویم، بخشی از سیاست خارجی، مذاکره است و بخشی از مذاکره، مذاکره با آمریکا است. دولت روحانی از وزارت خارجه فقط یک چیز می‌خواست و آنهم مذاکره با آمریکا. ظریف هم طی این 8 سال هیچ علاقه‌ای به پویا ساختن وزارت خارجه نشان نداد. همین شد که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی تبدیل شد به گروه چند نفره ظریف، عراقچی و تخت روانچی آنهم برای مذاکره با آمریکا.

ظرفیت‌های خارجی را یک بار مرور کنیم:

۱-کشورهای شرق آسیا: جمهوری اسلامی ایران از دیرباز روابط سیاسی و تجاری بسیار بالایی با این کشورها داشت. این کشورها بخش عمده‌ای از نفت ایران را میخریدند و روابط دوستانه ما با این کشورها همیشه در میدان اقتصاد برای ما راهگشا بود. بی‌اعتنایی وزارت خارجه ما به این کشورها باعث شد نتوانیم مانند گذشته روابط تجاری خودمان را حفظ کنیم. کار به جایی رسید که با برخی از همین کشورها در آستانه یک تخاصم آشکار قرار گیریم. کره جنوبی مصداق همین امر است.

۲-همسایگان و غرب آسیا: هند یکی از بزرگترین شرکا تجاری ایران است. به یقین وزارت خارجه ما هیچ ایده‌ای برای این کشور نداشت. تقریبا طی این ۸ سال هیچ ارتباط رسمی که بتواند باعث رونق روابط ایران و هند شود از سوی وزارت خارجه انجام نشد. همسایگان جمهوری اسلامی ایران نیز اکنون ظرفیت‌های بالایی در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی دارند. عراق و سوریه نیز که به برکت خون شهدای مدافع حرم از بلای داعش نجات یافته‌اند در پی بازسازی زیرساخت‌های خود هستند و کدام کشور از ایران برایشان مناسب‌تر است؟ ایران که نشان داد حاضر است برای رفع فتنه داعش از حرم اهل بیت شهید هم بدهد حتما برای عراقی‌ها و سوری‌ها شریک مطمئنی می‌تواند باشد. اما چه کردیم با این ظرفیت؟ تقریبا هیچ!

۳- روسیه: حتما یکی از مهم‌ترین کشورهایی که می‌توانستیم  روابطمان را با آن کشور تعمیق کنیم روسیه بود. کاری که حاج قاسم کرد اما وزارت خارجه نه! حاج قاسم از ظرفیت روسیه برای پایان دادن به فتنه داعش استفاده کرد و در نهایت توانست داعش را که سرتاپا توسط آمریکا و متحدانش تجهیز میشد شکست دهد اما وزارت خارجه ما نتوانست و یا نخواست اقدامی درخور در حوزه اقتصادی و سیاسی با این کشور پیش برد. حتی کار به جایی می‌رسد که مقامات وزارت خارجه ما برای دیدار با پوتین پشت درهای بسته منتظر بمانند.

۴-کشورهای جنوب آمریکا: در دولت نهم و دهم سرمایه‌گذاری خوبی در این کشورها انجام شد. سفرهای مکرر مقامات جمهوری اسلامی ایران و ورود برخی شرکت‌های بزرگ ایران به این منطقه فرصت خوبی را فراهم کرده بود تا در این ۸ سال بتوانیم از ظرفیت بالای این کشورهای برای تجارت بهره ببریم اما بازهم چندان استفاده‌ای نکردیم.

۵-عدم حضور فعال در منازعات مهم: ایران در طی این ۸ سال از بازیگری فعال در عرصه بین المللی تبدیل به یک ناظر شد. بگذریم از آنکه در حال از دست دادن حق رای خود در سازمان ملل هستیم اما در همین مناسبات مهم منطقه خودمان چه کردیم؟ همین جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان را مرور کنید. در اوج جنگ که وزیر خارجه ایران می‌توانست به یک بازیگر مهم میان همسایگان شمال غرب کشور شود سفر به پاکستان را ترجیح داد. پاکستان هم مهم است اما نکته چیست؟ وزارت خارجه اولویت‌ها را متوجه نمی‌شود. اصل و فرع را در هر زمان گم می‌کند. طرح ایران هم به سادگی در همین جنگ کنار گذاشته می‌شود و روسیه به عنوان بازیگر اصلی خودنمایی می‌کند.

۶-بی‌اعتنایی مخرب در برابر معاهدات مهم: یکی از اتفاقات مهمی که می‌توانست رقم بخورد همین توافق بلند مدت ایران و چین بود که هنوز تکلیفش روشن نشده است. وزارت خارجه ما چه کرد؟ اولا چین دلخور است چون معتقد است دولت فعلی ایران قابل اعتماد نیست. در هر صورت خوش‌خوشان این دولت با غربی‌ها و آمریکا بود و الان که کار بیخ پیدا کرده است می‌خواهد با چین روابطش را درست کند. از طرفی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی به قدری سست عمل می‌کند که نظام مطمئن است نمی‌تواند کار را با این وزیر و وزارت خانه پیش ببرد لذا چه می‌شود؟ آقای لاریجانی می‌شود مسوول این کار. حتی پس از این اتفاق هم وزارت خارجه فعالانه عمل نمی‌کند و همچنان چین را به عنوان یک کشور دست دوم می‌بیند و تلاشی درخور برای بهبود روابط رخ نمی‌دهد.

وزارت‌ امور خارجه در دوران ظریف از هزاران کاری که باید انجام می‌داد فقط مذاکره را ترجیح داد آنهم مذاکره با کدخدا! خب معلوم است در چنین شرایطی روابط ایران با دنیا قفل می‌شود. بخشی از همین سختی و رنجی که از اوضاع بد اقتصادی تحمل می‌کنیم ناشی از همین رخوت و بی تحرکی وزارت خارجه است. باید طرحی نو در عرصه بین الملل دراندازیم وگرنه همین روال ادامه خواهد داشت.

انتهای پیام/ک