به گزارشايلام بيدار،به نقل ازدیارآفتاب؛ «آیت الله سید علی خامنه ای »رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی ها و جلسات متعددی درباره عنصر جهاد و مبارزه سیاسی ائمه اطهار(ع)، مطالبی را بیان فرمودند. این بیانات تحت کتابی با عنوان انسان ۲۵۰ ساله گرد آمده است که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
با توجه به فرا رسیدن سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) مختصری از بیانات رهبر انقلاب درباره امام پنجم شیعیان را در ذیل مطالعه می کنید.
دوران زندگی امام پنجم، امام باقر(ع) به طور کامل ادامه منطقی دوران زندگی امام سجاد(ع) است. اکنون دیگر جمعی گرد آمده اند و شیعه دوباره احساس وجود و شخصیت میکند. دعوت شیعی که چند سالی بر اثر حادثة کربلا و حوادث خونین پس از آن و سختگیری های خلفا، متوقف مانده بود و جز در پوشش های بسیار ضخیم ارائه نمیشد، اکنون در بسیاری از اقطار کشورهای اسلامی، مخصوصا در عراق و حجاز و خراسان، ریشه دوانیده و قشر وسیعی را به خود متوجه ساخته و حتی در دایره ای محدودتر به صورت یک پیوند فکری و عملی که می توان از آن به یک «تشکیلات حزبی» تعبیر کرد، درآمده است.
در مورد امام باقر(ع) به دو نکته از زندگى آن حضرت اشاره مىکنم. یکى عبارت است از مبارزة آن حضرت با تحریف در معارف اسلامى و احکام اسلامى؛ این چیزى بود که در دوران امام باقر از همیشة پیش از زمان آن حضرت، مشروح تر و مبسوط تر و گسترده تر انجام شد.
«مبارزه با تحریف اسلام» و «ایجاد تشکل» دو اقدام اصلی امام محمد باقر(ع)
یعنى چه مبارزة با تحریف؟ مقصود از مبارزة با تحریف این است که دین مقدس اسلام اساسا با معارف و احکامى که دارد و با آیات قرآن براى جامعة اسلامى یک خصوصیاتى را و شرایطى را مقرر کرده، بلکه براى دنیاى انسانى و زندگى بشر که اگر مردمى آن معارف را بدانند و به آن پایبند باشند، ممکن نیست در جامعه اى که به نام اسلامى وجود دارد، بعضى چیزها را تحمل کنند. مثلا حکومت ستمگران را، یا حکومت فاسقان و فُجار را، یا حکومت از دین بىخبرها را تحمل نمىکنند. تبعیض را و تقسیم غیرعادلانة ثروت در جامعه را قهراً تحمل نمىکنند و بسیارى از این فسادهایى که در جوامع اسلامى هست، این با احکام اسلامى و با نظام اسلامى سازگار نیست. بعضى از سلاطین و زمامدارانى که به عنوان خلافت پیغمبر بر سر کار آمدند ـ مثل بنىامیه و مروانی ها ـ اینها به هیچ وجه شایستة آن نبودند که بر جامعة اسلامى حکومت کنند و در دوران زمامدارى خودشان انواع فسق و ظلم و فساد و تبعیض و جهل و خلاصه انحراف هاى گوناگون وجود داشت. اگر قرار بود احکام اسلامى و آیات قرآنى همانطورى که هست، براى مردم تبیین بشود، امکان ادامة حکومت و زمامدارى و قبضه کردن قدرت براى این ها نبود؛ این بود که دست به تحریف مىزدند.
...باقرالعلم الاولین یعنی
حالا ائمه مىخواهند حکومت اسلامِى درست را بر پا کنند؛ مىخواهند نظام علوى را برقرار بکنند، چه باید بکنند؟ اولین کار این است که ذهنیت مردم را عوض کنند؛ فرهنگ به اصطلاح اسلامیِ ضد اسلامى را که در ذهن مردم رسوخ کرده، از آنها بگیرند و جاى آن را با فرهنگ خوبى و صحیحى و قرآن حقیقى و توحید واقعى جایگزین کنند؛ امام باقر این کار را شروع کرد. باقرالعلم الاولین یعنى این؛ حضرت شکافندة حقایق قرآنى و دانشهاى اسلامى بود. واقعا قرآن را براى مردم تبیین مىکرد. لذا بود که هرکسى که نفس امام باقر(ع) به او مىخورد و او وابسته نبود، سر سپرده نبود، سرش در آخور جایى بند نبود، این یقینا نسبت به وضع حاکمیت زمان، نظرش برمىگشت.این کار اول امام باقر بود که یک کار بسیار مهم و اساسى بود و بیشترین کار امام باقر(ع) هم این بود.
کار دیگرى در زندگى آن حضرت هست که آن عبارت است از تشکل. یعنى چه؟ یعنی یک عده اى را بگمارند، افرادى را مأمور کنند در سرتاسر دنیاى اسلام براى اینکه آن کسانى که تحت تأثیر این تبلیغات و تعلیمات عالیه قرار مىگیرند، اینها اشکالاتشان را با آنها برطرف کنند و مطرح کنند؛ معرفت بیشترى پیدا کنند، تحت تأثیر القائات دشمن قرار نگیرند، اشتباه نکنند، پیوستگىشان را با همدیگر حفظ کنند. این سازماندهى پنهانى امام باقر بود، که از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشترى پیدا کرد و البته در زمان امام صادق و امام موسى بن جعفر(ع) به اوج خودش رسید؛ این هم کار دیگر بود، که کارى بود بسیار خطرناک.
اگرچه در متون تواریخ اسلامی و نیز در کتب حدیث و غیره به صراحت از فعالیتهای تعرض آمیز ّ نسبتا سخت امام باقر سخنی نیست، ولی همواره از عکس العمل های حساب شده دشمن آگاه میتوان عمق عمل هرکس را کشف کرد. دستگاه مقتدر و مدبری چون دستگاه هشام بن عبدالملک که مورخ، او را مقتدرترین خلیفة اُموی میداند، اگر با امام باقر یا هرکس دیگر، با چهره ای خشن روبه رو میشود، بیگمان ناشی از آن است که در روش و عمل وی تهدیدی برای خود میبیند و وجود او برایش تحمل ناپذیر میگردد.
نوزده سال دوران رهبری امام همانند خطی مستقیم و متصل و روشن، با این وضع سپری میشود؛ نوزده سالی که در آن، هم آموزندگی ایدئولوژی هست، هم سازندگی فرد؛ هم تاکتیک مبارزه هست، هم سازماندهی به جمع و ایجاد تشکل؛ هم حفظ و تداوم جهتگیری سیاسی هست هم تقیه و برافروزندگی امید هرچه بیشتر و راسخ تر. و خلاصه، نوزده سال مبارزه و گذر از روی جِدّ و جهد در سنگلاخی صعب العبور.
انتهای پیام/