به گزارشايلام بيدار، تشکیل گروه موتورسواران یک استراتژی مهم نظامی بود که در ابتدای جنگ توسط دکتر چمران در جبهه پیاده شد. موتورسواران ستاد جنگهای نامنظم نقش زیادی در عملیاتهای چریکی آن روزها ایفا میکردند. آنها در جبهه در موقعیتهای مختلفی به کمک رزمندگان میآمدند و در بسیاری از موارد گرهگشا بودند.
کار موتورسواران در جبهه
وقتی موتورسواران وارد جبهه شدند با موتورهایشان به اندازهای حرکات نمایشی انجام دادند که رادیو عراق پیغام داد قهرمانان موتورسواری ایران که به اهواز آمدهاید، بیایید که در پناه ما باشید. به این موتورسواران در ادامه مسئولیت زدن تانکها را دادند و آنها نیز در کنار موتورسواری آرپیجی هم میزدند و بعد از مدتی کار شناسایی به آنها داده شد.
موتورسواران گاهی کار پیک را انجام میدادند و به سرعتعمل بالایی نیاز داشتند. آن زمان غالباً در مناطق نبرد جادهای وجود نداشت تا اتومبیلها بتوانند به راحتی تردد کنند، لذا موتورها میتوانستند با سرعت بالایی در همان ناهمواری زمین خودشان را از یک خط به خط دیگر برسانند یا اینکه از همان منطقه به اهواز و ستاد بیایند. قسمتی از ستاد که شامل دفتر دکتر چمران میشد، داخل دانشگاه جندیشاپور اهواز بود و قسمتی از کارهای عملیاتی در فلکه چهارشیر قرار داشت؛ ضمن اینکه موتورها میتوانستند در زمینهای ناهموار عملکرد خوبی داشته باشند، در شبهای عملیات هم برانکاردهای کوچکی پشتش تعبیه میشد و حالت یک پشت ترک نیممتری داشت و اگر کسی زخمی میشد، موتورسوار میتوانست شبانه نیروی زخمی را از منطقه خارج کند. زخمی را پشت موتور میبستند و موتور سریع باید فاصله سه، چهار کیلومتری خط تا پشت خط را طی میکرد.
همچنین از موتورسواران در شناساییها نیز استفاده میشد. دشمن چند تانک جدید از شوروی خریده بود و چند کامیون آیفا داشت. یکی از تیپهای همدان در منطقه کرخهکور مستقر بود. دکتر چمران از گروه موتورسواران خواست که آنجا را شناسایی کنند. وقتی نیروها گزارش دادند، شهیدچمران گفت فهمیدم میخواهند چکار کنند.
تعداد موتورسواران
تقریباً هر گروهی یک موتورسوار داشت و گروهها هم شامل ۳۰ تا ۴۰ نفر میشد. هر استانی هم داخل اهواز یک گروه داشت. هر منطقهای از خط به گروهی سپرده میشد و آنها مشغول حفاظت از آن منطقه میشدند. برای تحویل موتور باید هنر موتورسواری میداشتند و میتوانستند موتور را سوار شوند و مانورهای خاص لازم با موتور را انجام دهند. اینگونه نبود که هر کس بتواند موتورسوار شود. باید مهارتهای خاص موتورسواری را پیدا میکردند و میتوانستند موتور را در تاریکی شب در آن جادهها حرکت دهند. موتورسوار باید آنقدر سریع حرکت میکرد که وقتی دشمن از خط به طرفش شلیک میکرد، نتواند موتورسوار را بزند. این موضوع در شبهای عملیات آن زمان که باید زخمیها را هم به عقب میکشیدند، کار بسیار سختی بود.
تپههای اللهاکبر
یکی از مهمترین جاهایی که موتورسیکلتها بهکار آمدند، تپههای اللهاکبر بود. هیچ تانک، نفربر و وسیله نقلیهای نمیتوانست در ماسهها و رملهای آن منطقه حرکت کند، ولی موتور کراس این توانایی را داشت. موتورسواران یک حمله از این منطقه به عراقیها کردند که آنها باورشان نمیشد و به همین دلیل ۳۵ کیلومتر عقبنشینی کردند. دکتر چمران گفت که چند موتورسیکلت باید خمپارهانداز ۱۲۰ را به تپههای اللهاکبر ببرند. منطقه، چون رملی بود، هیچ وسیلهای نمیتوانست این کار را انجام دهد. دکتر چمران نبوغ بالایی داشت. به این وسیله دشمن را غافلگیر کرد؛ چون آنها فکرش را نمیکردند که ایران بتواند در تپههای اللهاکبر، سلاح سنگین مستقر کند. ۱۶، ۱۵ قبضه خمپارهانداز برده شد. در نتیجه شلیک از این تپهها جاده تدارکاتی عراقیها، روستای خرما و مناطقی دیگر به دست رزمندگان افتاد.