ایلام بیدار09:29 - 1399/03/29

جهاد در دل آتش جنگ هم به دنبال سازندگی بود

با کمک خود بچه‌های پالایشگاه مخازنی را برای ذخیره بنزین آماده کردیم که در فرایند آن بشکه‌ها را زیر خاک پنهان می‌کردیم. اتفاقاً در شرایط جنگی و کمبود سوخت این بنزین‌های ذخیره شده مورد استفاده پایگاه چهارم شکاری دزفول قرار گرفت

به گزارشايلام بيدار، جهاد سازندگی در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) تشکیل شد. این نهاد انقلابی بر آن بود تا به عمران و آبادانی مناطق محروم و خصوصاً روستا‌هایی بپردازد که در رژیم گذشته با سیاست افراطی توجه به شهرها، آسیب‌های فراوانی دیده بودند. تشکیل جهاد هرچند اهدافی غیرنظامی داشت، ولی با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، جهاد نیز همانند دیگر نهاد‌های انقلابی، چون سپاه و بسیج، عمده توان خود را مصروف جنگ کرد و کمک‌های شایانی به رزمنده‌های اسلام رساند. متن زیر خاطراتی از دو جهادگر در گفت‌وگوی «جوان» است که پیش رو دارید.


مرتضی ممویی

پس از فرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی، آبادان یکی از اولین شهر‌هایی بود که این نهاد انقلابی را دایر کرد و خیلی زود به همراه جوانان انقلابی این شهر، مشغول رسیدگی به مناطق محروم اطراف شهر شدیم. جالب است بدانید یکی از دلایلی که از قبل احساس کردیم خطر جنگ جدی است، در همان فعالیت‌های محرومیت‌زدایی بود. چون مرتب به سرکشی روستا‌های محروم و دورافتاده خصوصاً در نواحی مرزی می‌رفتیم، در همان جا می‌دیدیم که نیرو‌های دشمن تحرکات غیرعادی انجام می‌دهند یا اینکه انواع سلاح‌ها از مرز به داخل وارد می‌کنند تا در ناآرامی‌هایی، چون غائله خلق عرب استفاده کنند. بچه‌های جهاد دیده‌های‌شان را گزارش می‌دادند، اما توجهی به آن نمی‌شد.

جهاد پشتیبانی جنگ در آبادان شرایط خاص خودش را داشت. وجود تأسیسات عظیم پالایشگاه نفت باعث می‌شد تا عمده تلاش‌های جهاد مصروف حفاظت از این تأسیسات عظیم شود. مثلاً دور تا دور قسمت فراوری نفت که از اهمیت خاصی برخوردار بود را به کمک انجمن اسلامی پالایشگاه کیسه‌های شن ریخته و پوشاندیم تا در بمباران دشمن آسیبی به آن وارد نشود. بعد با توجه به تجربه گمرک خرمشهر، خیلی از قطعات مورد نیاز را از پالایشگاه خارج کردیم. در سال ۶۳ که کار بازسازی پالایشگاه از سر گرفته شد، مسئول بازسازی به من می‌گفت که به دلیل تحریم ایران اگر همین قطعات منتقل شده به امیدیه نبود نمی‌توانستیم کارمان را پیش ببریم. همچنین با کمک خود بچه‌های پالایشگاه مخازنی را برای ذخیره بنزین آماده کردیم که در فرایند آن بشکه‌ها را زیر خاک پنهان می‌کردیم. اتفاقاً در شرایط جنگی و کمبود سوخت این بنزین‌های ذخیره شده مورد استفاده پایگاه چهارم شکاری دزفول قرار گرفت. همچنین تانکر‌های سیاری را با استفاده از بدنه اتومبیل‌های اسقاطی ساخته بودیم که به وسیله آن‌ها به جبهه‌ها و رزمندگان آبرسانی می‌کردیم. مهمات‌رسانی، سنگر‌سازی و... در کل هر کاری که یک جنگ به عنوان پشتیبانی به آن نیاز دارد را انجام می‌دادیم.

یدالله شمایلی

من همیشه افتخار می‌کنم که از خانواده جهاد سازندگی هستم. بعد از انقلاب در این نهاد مشغول کار شدم و از اولین نیرو‌های آن بودم. با شروع جنگ، اسلحه به دست گرفتم و به عنوان نیروی رزمی وارد میدان شدم. چون تصورم این بود که جنگ و رزم فقط با اسلحه و حضور رزمی و نظامی ممکن است، اما بعد متوجه شدم در کنار این حضور نظامی فعالیت‌ها و اقدامات دیگری هم وجود دارد که فضیلت و جایگاهش کمتر از رزم و جهاد با اسلحه نیست. یک روز که با بچه‌های بهبهان در سپاه حمیدیه مستقر بودیم فرمانده کنار بچه‌ها آمد و از ما پرسید چه کسی از شما می‌تواند لودر براند؟

قبل از انقلاب شرایط خانوادگی من طوری بود که برای گذران زندگی هم درس بخوانم و هم کار کنم. بعد از انقلاب و قبل از تشکیل جهاد سازندگی، همراه با برادر سرلشکر شهید بقایی که فرمانده قرارگاه کربلای سپاه بود، با استفاده از دستگاه‌های راه‌سازی برجای مانده و رهاشده شرکت‌های ایتالیایی و امریکایی برای روستا‌های محروم خوزستان جاده می‌ساختیم. از این رو رانندگی با لودر و بولدوزر را خوب بلد بودم. آن روز در حمیدیه وقتی فرمانده این سؤال را پرسید و کسی دست بلند نکرد من اعلام آمادگی کردم و با لودری که از آن‌ها گرفتم سراغ کار مهندسی جهاد رفتم و با احداث اولین خاکریز در حمیدیه کارم را شروع کردم. جهاد در جنگ هم در پی سازندگی بود. در جبهه سنگر می‌ساخت و در پشت جبهه پروژه‌های عمرانی.