ایلام بیدار10:17 - 1399/02/28

مطالعه یا تماشای تلویزیون، کدام بهتر است؟

خواندن و مطالعه فعال است، تماشای تلویزیون منفعل است. عمل فیزیکی ورق زدن صفحه، باعث ایجاد مکث لحظه ای برای درک و غرق شدن در تفکر و فعالیت مغز می شود، اما تماشای تلویزیون چه واکنش هایی دارد؟

به گزارشايلام بيدار،  در عصر حاضر که آن را عصر اطلاعات می‌دانند، بهره‌گیری از موضوعات گوناگون اطلاعاتی به عنوان منابع مختلف تغذیه بشر مورد توجه قرار گرفته است. جوامع اطلاعاتی برای آن که شهروندانی فرهیخته و باسواد داشته باشند، باید از طرق مختلف اطلاعات مناسب و لازم برای آنان را در اختیارشان قرار دهند. این امر سبب می‌شود افراد در ابعاد گوناگون رشد یابند و علاوه بر داشتن تخصصهای مورد نیاز جامعه، از بینش و دانشی که برای هر شهروند و برای گذران یک زندگی متفکرانه لازم است، برخوردار شوند.

 کتاب ها به عنوان منابع اطلاعاتی اهمیت فراوانی دارند و در جوامع دیروز و امروز بشر بهره‌گیری از آنان یک ضرورت بوده و هست. مطالعه باعث فراگیری دانش و بینش در زمینه‌هایی از جمله اجتماعی، فرهنگی، هنری، علمی، سیاسی، اقتصادی و نظایر آن می شود و از این طریق می توان همگام با دیگران، در مسیر رشد، توسعه شخصی و اجتماعی گام برداشت.

همان‌گونه که کتاب، مجله‌ و فرمهای چاپی افراد را در معرض اطلاعات متنوع قرار می‌دهند، رسانه‌هایی چون تلویزیون، رادیو و به تازگی اینترنت به ما کمک ‌می‌کنند تا دانش خود را در زمینه‌های گوناگون افزایش دهیم.

رسانه‌ها، نقش مهمی در زندگی انسان امروزی ایفا می‌کنند. از این رو، درک اثر رسانه‌ها بر روی ابعاد گوناگون شخصیت انسان، اهمیت فراوانی دارد. رسانه‌های ارتباط جمعی به سبب ویژگی های خاص خود، می‌توانند پیام مورد نظر فرستنده را در محیطی وسیع پخش کنند و بدین ترتیب تعداد مخاطبان بیشتری برای این رسانه‌ها وجود دارد. تلویزیون امروزه از پرطرفدارترین رسانه‌های ارتباط جمعی است. این رسانه به سبب قابلیتهای شنیداری و دیداری می‌تواند پاره‌ای از تجربیات خاص را برای بینندگان به نمایش بگذارد.

با این وجود همواره اینکه آیا تماشای تلویزیون بهتر است یا مطالعه کتاب، بحث داغ جامعه شناسان و محققان و پژوهشگران بوده و البته به خوبی روشن است که همچنان مطالعه از اولویت بالاتری به جهت مزایای بیشتر و نیز قدرت فعال سازی تخیل و باروری ذهن آدمی دارد. هرچند آمارها حاکی از آن است که با بروز این پدیده عصر جدید، میزان مطالعه در مقایسه با تماشای تلویزیون سیر نزولی یافته است.

 

«دایانا وگمن» نویسنده چندین رمان، داستان کوتاه، مقاله و  برنده جایزه معتبر ادبی «پن» در سال ۲۰۱۲ و از اعضای بخش نظرات «لس آنجلس تایمز» است. در ادامه و در باب این بحث مقاله ای خواندنی از او از نظر می گذرانیم:

 

مطالعه یا تماشای تلویزیون، کدام واقعا بهتر است؟

من افرادی را می شناسم که می گویند تلویزیون تماشا نمی کنند، و من همیشه تایید می کنم و موافقم. خواندن یک تلاش فکری است، حتی اگر یک کتاب طنز باشد، و تلویزیون سرگرمی کم نظیر به سمت پایین ترین مخرج مشترک است، درست است؟ فقط احمق ها از جعبه حماقت لذت می برند، درست است؟

احمق هایی مثل من! من امسال به اسکاتلند می روم و سه نفر مختلف به من گفتند قبل از رفتن باید مجموعه تلویزیونی «Outlander» را تماشا کنم. من «STARZ»(یک تلویزیون کابلی) ندارم، بنابراین دی وی دی های قدیمی را از نتفلیکس سفارش دادم.

«Outlander» مانند «بازی تاج و تخت» مخصوص طرفداران رمان های عاشقانه است: یک جادوگر کوچک (با "k") ، بسیاری از صحنه های سکسی، مملو از صحنه های خشونت های خوش طعم قرن ۱۸ و مردان خوش تیپ با لباس قدیمی «کیلتس»(دامن های مردانه اسکاتلند قرن هجدهم). من چهار قسمت اول یک ساعته این فیلم را پشت سر هم تماشا کردم.

 

وقتی از روی کاناپه بلند شدم احساس کردم که مریض شدم، و چیزی نبود بجز بی هوا خوردن ، پاپ کورن و کراکر کره بادام زمینی. مغزم قفل کرده بود، بدتر اینکه احساس پشیمانی و ناراحتی داشتم. بیرون را نگاه کردم و از اینکه حواسم نبوده که آفتاب غروب کرده، متعجب شدم. خانه من به جز درخشش آبی صفحه نمایش تلویزیون، اطرافم تاریکِ تاریک بود. نیمی از روز را روی نیمکت گذرانده بودم. مثلا می خواستم در مورد اسکاتلند تحقیق کنم!؟ نه دقیقا!

چند روز بعد موعد یکی از کارهایم در کتابخانه رسید: کتاب «دوست» اثر «سیگرید نونِز» برنده «جایزه ملی کتاب» داستان زنی است که برای مرگ بهترین دوستش عزاداری و مویه می کند و بعدا سگ عظیم الجثه او برایش به ارث می رسد. فوق العاده بود و من آن را دوست داشتم، اما باید آن را به پایان برسانم ، بنابراین نیمه آخر را یکباره و پیوسته خواندم. من غرق داستان و شهر نیویورک تصویر شده توسط «نونز» بودم و نگران سگ نگون بخت و دوستی که بخاطر این سگ داشت از کارش اخراج می شود و نگران کار و آینده اش بودم. کتاب را با اشک در چشمانم به پایان رساندم و حسی بسیار خوب در خودم احساس می کردم.

چهار ساعت دیگر از وقتم را نشسته روی کاناپه، هدر دادم. برای اینکه دستهایم تمیز بمانند غذای فست فود سفارش دادم و خوردم تا بتوانم کتابی را که از کتابخانه امانت گرفته بودم را تمیز پس بدهم. اما بازهم دیر جنبیدم و هوا تاریک شد.

 

چرا احساس خیلی بهتر و عاری از گناه کردم؟ من با افتخار به کسی گفتم که کل روز را صرف مطالعه کردم، اما وقتی خواهرم به من زنگ زد و پرسید که آیا هنوز «غریبه» («Outlander»مجموعه تلویزیونی آمریکایی) را تماشا کرده ام یا نه، من شرمنده شدم، خیلی با خجالت اعتراف کردم که وارد گرداب ماجرای خانواده های «فرِیزر» و «مک کنزی»(MacKenzie / Fraser) شدم.

هرچه کودکان بیشتر تلویزیون تماشا کنند، استدلال کلامی شان ضعیف تر شده و سطح پرخاشگری و تحریک پذیری شان بیشتر می شود.

 

افشای کامل: شوهرم برنامه های تلویزیونی تولید می کند اما من خودم را  یک مخالف تلویزیون (TV snob) می دانم. ما در اتاق خواب تلویزیون نداریم. فرزندان من هرگز تلویزیون خود را نداشتند. من تلویزیون تماشا کردن آنها را محدود کرده ام.

من به بچه هایم گفتم که تلویزیون مغزشان را فاسد و پوسیده می کند و تحقیق و پژوهشهای زیادی برای اثبات این قضیه انجام گرفته است. در سال ۲۰۱۳ «هیکارو تاکه اوچی» در دانشگاه توهوکی ژاپن طی پژوهشی نشان داد که هرچه کودکان بیشتر تلویزیون تماشا کنند، استدلال کلامی شان ضعیف تر شده و سطح پرخاشگری و تحریک پذیری شان بیشتر می شود.  و «لُب پیشانی»(قسمتی از مغز) کودک نیز واقعا ضخیم می شود.

اما اخیراً تحقیقات دیگری توسط جرم شناسان «جوزف شوارتز»، از دانشگاه نبراسکا در اوماها و «کوین بیوِر» از دانشگاه ایالتی فلوریدا، نتیجه گرفتند که ژنتیک بیشترین تأثیر را در نحوه واکنش کودکان به تلویزیون نشان می دهد. کودک با تمایلات تهاجمی و پرخاشگری ممکن است تماشای تلویزیون را به بودن با سایر کودکان ترجیح دهد. این امر در کودکی که زمینه افسردگی دارد، نیز صدق می کند.

 

و در سال ۲۰۱۵، پژوهشی در دانشگاه مریلند نشان داد بچه های پیش دبستانی که برنامه کودکِ «Sesame Street» (خیابان کنجد) را تماشا می کردند، هنگام ورود به مهد کودک برای فراگیری مهیاتر هستند. مطمئناً، این پژوهش به این نتیجه نرسیده که اگر کودکی چهار ساعت پشت سر هم کارتون «برت و ارنی» و «بیگ برد»(پرنده بزرگ) را تماشا کند، چه اتفاقی می افتد.

خواندن و مطالعه فعال است، تماشای تلویزیون منفعل است. عمل فیزیکی ورق زدن صفحه، باعث ایجاد مکث لحظه ای برای درک و غرق شدن در تفکر و فعالیت مغز می شود.

 

همه تحقیقات می گویند خواندن کتاب برای شما خوب است. حتی بهتر از گوش دادن به کتاب صوتی یا خواندن یکی از کتاب های الکترونیکی است. کتاب خوانی استرس را کاهش می دهد، قدرت درک و تخیل را ارتقا می بخشد، افسردگی را کاهش می دهد، به شما کمک می کند خوب و راحت بخوابید و می تواند در جلوگیری از آلزایمر نقش موثر داشته باشد.

خواندن و مطالعه فعال است، تماشای تلویزیون منفعل است. عمل فیزیکی ورق زدن صفحه، باعث ایجاد مکث لحظه ای برای درک و غرق شدن در تفکر و فعالیت مغز می شود. مغز ما باید کار کند تا خطوط و اشکال سیاه موجود در روی صفحه را به کلمات ترجمه و برگردان کند و سپس معنا و مفهوم آن کلمات را تفسیر کند. هنگامی که یک شخصیت با موهای قهوه ای قد بلند توصیف می شود، خواننده تصویر خاص خود را از آن در ذهن ایجاد می کند. تلویزیون تمام این تخیلات را دور می ریزد.

 

و با این حال گاهی اوقات بسیار خوب است که فقط روی کاناپه نشسته و تسلیم شوید. بگذارید شخص دیگری کار را انجام دهد. از آنجا که بچه های من از خانه بیرون رفته اند، من کمی بیشتر تلویزیون تماشا می کنم  و من مشتاقانه منتظر آن هستم.

ارسطو می گوید: «اعتدال در همه چیز»! هرچند ارسطو هرگز تلویزیون یا کامپیوتر نداشت و تنها رول های کاغذ پاپیروس را زیر نور شمع می خواند.

 

تلویزیون تساوی گرا است. حتی اگر همه ما همان سه شبکه را تماشا نکنیم، از طریق ویدیو با هم مرتبط می شویم. کسی را نمی توان سراغ گرفت که بالاخره در تماشای برنامه ای از تلویزیون با دیگران مشترک نباشد. مطمئنا در محل کار یا مهمانی صحبت کردن در مورد یک برنامه یا سریال تلویزیونی جدید خیلی راحت تر از بحث در باره یک کتاب خاص است.(از جنبه های مثبت اجتماعی بودن تلویزیون) بی شک بحث در جمع درباره یک برنامه پربیننده تلویزیونی جذاب تر و جالب تر از این است که آیا «اندرو شان گریر» مستحق دریافت جایزه ادبی پولیتزر بوده یا خیر.

 

بسیاری از مردم به من می گویند که اهل مطالعه و کتاب خوانی نیستند و این خیلی قلب من را می شکند اما امروزه دوران خوب برنامه دیدن و عصر طلایی تلویزیون است.

مایلم پاسخ بدهم که تماشای تلویزیون خوب است یا مطالعه؟ همچنان که ارسطو می گوید: «اعتدال در همه چیز»! هرچند ارسطو هرگز تلویزیون یا کامپیوتر نداشت و تنها رول های کاغذ پاپیروس را زیر نور شمع می خواند.

اعتقاد من این است که تماشای زیاد تلویزیون برای شما بد است. و می دانم و احساس بهتری خواهم داشت آن گاه که کتاب می خوانم اما این مانع نمی شود که تلویزیون تماشا نکنم.


من مایل به ریسک ضخیم شدن «لُب پیشانی» مغزم(قسمت کورتکس مغز) هستم. از این رو راه حل من این است: وقتی به همان اندازه که مطالعه می کنم، تلویزیون تماشا کنم، احساس انزجار و پشیمانی می کنم و به همین دلیل پیاده روی می کنم.

الان دومین دی وی دی سریال «غریبه»(Outlander) به دستم رسید و به محض تمام شدن این مقاله، باقی روزم آزاد است!

آژانس محتوای تریبیون

«دایانا وگمن» از اعضای بخش نظرات «لس آنجلس تایمز»

انتهای پیام/