ایلام بیدار13:35 - 1393/07/28

باز بوی محرم می‌آید…

باز بوی محرم می آید..
این روزها  در شهر ، در آهنگ و نوای گوشیها ، بر پشت شیشه ماشینها بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب‌و‌بلا نقش بسته است..
زمان می‌گذرد….
روزها از پی روزها ، سال‌ها از پی سال‌ها …،

باز هم صدای گریه‌های ما موج موج این سکوت را به باد می‌دهد
گـرد بــــاد یــــاد تــو، در تمـــــام تــــار و پود خــــاک مـــــــی‌وزد

اما … حالا چه وقت گریه هست؟
گریه‌هایت را نگه دار برای لحظه‌های خیمه های  بی علم…

باز بوی محرم می‌آید…
شکر خدا که زندگی ام نذر روضه هاست
شکر خدا که روزی ام از سفره شماست
شکر خدا که پــای شما سینـه مـی زنم
شکر خدا کـــه درد مرا نـــامتــان دواست
بـر روی سنگ قبر من این گونه حک کنید
این خانه زاد روضــه و مجنون کـــربلاست