به گزارشايلام بيدار،اکثر کسانی که حامی برجام بودند و به توافق هستهای خوشبین، دقیقاً خواهان رفع مشکلات مردم و رقمخوردن فردایی بهتر برای کشور بودند و یکی از راههای رسیدن به این هدف را، کنار آمدن با آمریکا میدانستند، زیرا هنوز به این اطمینان نرسیده بودند که آمریکا مطلقاً سودی به ملت ما نخواهد رساند. برای این دسته، کافی بود تا بدعهدی آمریکا در موضوع برجام به اثبات میرسید، تا برای همیشه از آن رو برمیگرداندند؛ زیرا تصور بر این بود که جمهوری اسلامی، تاکنون «نقص روش مذاکره» داشته است و حال که این نقص برطرف شده و با نهایت مسالمت و رعایت تمام قواعد دیپلماتیک با آمریکا مذاکره شده است، لزومی ندارد که آنها پای کار نیایند و خصومت خود را(حداقل در این یک مورد) کنار نگذارند. این طیف، همچنین اهل توجیه و سیاسی کاری نیستند و نگاه خود را معطوف به واقعیات عینی و ملموس میدارند و مبتنی بر همین نگاه، در قضیهی برجام کافی بود تا از آمریکا بدعهدی و حرکتی علیه برجام رخ میداد، تا از نظر خود نسبت به برجام و آمریکا برمیگشتند. حال که این اتفاق رخ داده است و آمریکا، علناً و صریحاً به برجام لگد زده، آنان نیز به راحتی از نظر قبلی خود برگشتهاند و به زبان ساده میگویند: «ما اشتباه فکر میکردیم، حرف آیتالله خامنهای درست بود». رفتار این طیف، ساده و شفاف است و از پیچیدگی و سیاسیکاری بهدور است.
این طیف، به همراه طیفی که از ابتدا به برجام و رابطه با آمریکا بدبین بود، در یک جبهه قرار میگیرند و این، همان همدلی و یکپارچگی است که از آن نام برده شد. این دو طیف، که دیگر یک طیف واحد و یکپارچه را شامل میشوند، پس از این اتصال و بههمپیوستگی، به یک «دوره» گام میگذارند. دورهای که میتوان نام آن را دورهی «تفکر و عبرت» نامید. در این دوره، جا دارد که 3 اقدام اساسی و لازم انجام داد؛ نخست: مرور و بازخوانی صحیفه و کلام امامخمینی(ره)
دوم: مرور و بازخوانی بیانات امام خامنهای از ابتدای برجام تا نقض آن
سوم: مرور و بازخوانی نظرات خواص، سیاسیون و رسانهها از ابتدای برجام تا نقض.
چهارم: مرور و بازخوانی اظهارات مقامات آمریکایی، پس از توافق هستهای و رفتار مسالمت آمیز دیپلماتهای ایرانی با آنان
در این دوره(منظور، الزاماً دورهای طولانی و زمانبر نیست) باید برای یکسری سؤال کلیدی، پاسخ مناسب پیدا کرد. سؤالاتی از قبیل:
منشأ اطمینان آیتالله خامنهای از بیفایده بوده مذاکره و پیشبینی بدعهدی آمریکاییها کجاست؟
چنانچه فرامین رهبری در ماجرای برجام، موبهمو اجرا میشد، به سود ملّت و منافع ملّی تمام میشد یا به ضرر آن؟
چنانچه مدیریت کلان جامعه، مبتنی بر سیستم ولایتفقیه نبود و هدایتکلّی امور را ولی فقیه عادل و جامعالشرایط بر عهده نداشت، سرنوشتی که در برجام برای ملّت ایران رقم میخورد، چگونه سرنوشتی بود؟
بهکارگیری «تز» متفاوت از فرامین رهبری توسط بخشی از مدیران و مسئولان، تا چه اندازه میتواند به نفع کشور و منافع مردم منجر شود؟
آیا اصولاً میتوان با دشمن ملّت(آنهم از نوع شیطان بزرگ) به معاملهای از نوع برد-برد دست زد؟ و آیا ممکن است از معامله با دشمن ذاتی ملّت، میتوان به رفاه و خوشی و آرامش رسید؟
خلل و رخنههایی که در برجام از آن آسیب دیدیم و در آینده هم ممکن است از همان نقاط ضربه بخوریم، کدام هستند؟
اگر این اتفاق رخ بدهد و چنین فرایندی طی شود، نتیجهای که حاصل میشود این است که سخن حکیمانه و تاریخی امامخامنهای در آغاز مذاکرات هستهای مصداق پیدا میکند، همان که فرمودند: «به اذنالله ملّت ایران از این مذاکرات ضرر نخواهد کرد». اما چنانچه به تفکر و عبرت حول برجام نپردازیم و از آن درس نگیریم، دور از ذهن نخواهد بود که در آینده سیلی بخوریم(که انشاءالله آن روز هیچگاه فرا نرسد).
در این میان، یک دستهی سومی هم وجود دارد که اقلیّت را شامل میشوند. اینان، بیشتر در بین خواص و سیاسیون جامعه حضور دارند و کمتر میتوان در بدنهی ملّت آنها را مشاهده کرد. خوشبینی اینان به آمریکا و به طور کلّی نظام سلطه، یک مسئلهی ذاتی و ریشهای است و اینگونه نیست که با مشاهدهی بدعهدی آمریکا و نقضبرجام، از بین برود. تقریباً میشود گفت که اینان حتّی اگر بخواهند هم، نمیتوانند از آمریکا رو برگردانند! وابستگی آنان به آمریکا، یک وابستگی روانی-روحی است؛ به گونهای که میتوان آن را «مرض» نامید. برای ایندسته، آمریکا هیچگاه انتهایی ندارد و همیشه سالار و ابرقدرت است؛ همچنین، برجام هیچگاه نقضشدنی نیست. حتی اگر آمریکاییها برجام را نیز پاره کنند، آنها به فلسفهبافی روی میآورند و یک فهرست بلند از «خواص پارهشدن برجام توسط آمریکاییها»! برمیشمرند.
وظیفهی قاطبهی ملّت در قبال این اقلیّت این است که؛ چنانچه در حاکمیت و مدیریت جامعه، اثری از آنها یافت میشود، آنها را کنار نهند و اگر کسانی از آنها در میان عامه مردم حضور دارند(که به اعتقاد نگارنده به ندرت پیدا میشود) را راهنمایی و هدایت کنند؛ شاید به صراط مستقیم رو آوردند و عاقبتبخیر شدند.
انتهای متن/ الف
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد