"احسان کیانخواه"،در یادداشتی تحت عنوان «پارادوکس وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات» نوشت: در طرحریزی این چندماههی وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات دو مقوله مطرحشده جای تأمل دارد، یکی افزودن لایه محتوی به وظایف وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و دوم توسعهی اینترنت روستایی. البته الحمدلله، وزیر محترم فردی انقلابی در فکر و عمل است و این نوشتار تنقیص شخصیت ایشان نیست، بلکه نگارنده از سر دغدغه و تذکر نکاتی را بیان میدارد تا جریان سیاستگذاری کشور در ریل خود قرار گیرد.
اول. تذکر همیشگی نگارنده این است که عالم سایبری را باید دریابید و دریابیم. عالم سایبری یعنی جهان آینده و جهانی که در پیشرو داریم. جهانی که هماکنون کودکان دههی نودی و هشتادی در حال سیر در آن هستند و صیرورت آنها شکل میگیرد و آموزش و سرگرمی و سایبریشدن رأس ساختِ هویت این نسل است. اتفاقی که بدون ترسیم نقطه متمایز و تصویرسازی از آینده مبتنی به جغرافیای فرهنگی کشور، صرفاً غربی سازی است، چه بهصراحت عنوان «سند توسعه سازمان ملل و ۲۰۳۰» به خود بگیرد و چه فردیتهای متعهد و معتقد مجری توسعهی سایبری شوند. حضور فعالانه در فضای مجازی با تصویرسازی متمایز از آینده مبتنی بر امیدها و آرزوهای ابتناءیافته بر فرهنگ و اندیشه اسلامی قابل تحقق است. هماکنون چنین تصویری وجود ندارد و توسعهی سایبری جزء به محاق رفتن فرهنگ و اقتصاد و هویت ایرانی - اسلامی نمیانجامیده است.
دوم. مهندسی با فرهنگ عجین است. مهندس، خلق فرهنگی میکند، چه زمانی که پل میسازد یا خودرو طراحی میکند یا سامانه و پلتفرم نرمافزاری پیادهسازی میکند. حال فضای برساخته از ذهن مهندس فناورِ سایبری که فضای فرهنگی است، با گسترش و نفوذ آن در تمام حالات و کنشهای انسان، عالمی بس وسیعتر از عالم عادت شده انسان در قرون گذشته را خلق نموده که بقاء در این عالم، نیازمند نگرش مجدد به خواستهها، نیازها و آرزوهاست و صرفاً با مصنوعِ مغروقْ در فناوری، نمیتوان لوازم و شرایط بهرهمندی از این فضا و شکلگیری اقتدارِ سایبرْ پایه که نیاز دهههای آینده است را شکل داد. لذا مهندسی، «به متن فرهنگی» و نه پیوست فرهنگی نیاز دارد و ساختِ سایبری به پیوستگی، درهمتنیدگی و اندماج با فرهنگ نیاز دارد، تا ساختِ درست، درست حاصل شود.
سوم. محتوای سایبری نیازمند تبیین است. در تبیین محتوای سایبری میتوان از خانه تاریخی ایرانی بهره جست. ورودی خانه، هشتی، دالان، حیاط بیرونی، حیاط اندرونی، ارسی، چینش حیاطها و اتاقها، رنگ شیشهها، جهت ساخت بنا، نوع کاشی و مصالح و هزاران نکته ظریف دیگر همه برای تبدیل خانه به محل آرامش و انس بوده است. وقتی به بازدید یک اثر تاریخی ازایندست میروید، بایک «کُلِّ متکثِّر» مواجه هستید که تمام این کثرات هم در جایگاه درستی قرارگرفته است و هم کارکرد اصلی «کُلِّ» را نشان میدهد. یعنی سه مولفهی یک خانه که کاربرد و معماری (روساخت) و پی و فونداسیون خانه (زیرساخت) است، مبتنی بر تَرتُّبی دقیق طراحی و اجرا میشود. نحوهی کاربرد، نوع معماری را مشخص میکند و معماری، نوع و کیفیت پی و فونداسیون خانه را تعیین میکند. با این تمثیل هر آنچه دیده میشود، محتوا است و آنچه دیده نمیشود زیرساخت است. یعنی نحوهی دسترسی، واسط کاربر و تجربه کاربر و آنچه میبیند و آنچه بهجای میگذارد، روابط و نوع دسترسی، همه محتوا است. اساسا محتوا یعنی درون چیزی؛ وقتی از فضای سایبر به مثابه عالم نوپدید صحبت میشود، هر آنچه درون سایبر است، محتوا است. لذا نمیتوان شبکهاجتماعی، موتور جستجو، سکوی خرید و فروش خُرد و کلان را بدون محتوا تصور کرد و محتوا را صرفا فیلم و عکس و متن دانست. ساختار، معماری، UI، UX و اثر کاربر همه محتواست و نیازمند طراحی مبتنی بر کارکرد، هدف و غایت است. وقتی از طراحی محتوا صحبت میشود از طراحی فرهنگ، سبکزندگی و هویت صحبت شده است. لذا اساسا پلتفرم قابل تفکیک از محتوا نیست، یعنی هم پلتفرم محتوی است و دارای عناصر فرهنگی و گویای ارزشهای اساسی و هم جریانات درون پلتفرم محتوی است (به قول ظریفی تفکیک پلتفرم از محتوا مثل تفکیک دین از سیاست است و کارکردی جز استعمار نو نخواهد داشت، لذا معماری موتور جستجو و شبکه اجتماعی ما اساسا با معماری موتور جستجو و شبکه اجتماعی آمریکایی، روسی یا چینی متفاوت است).
سوال اینجاست که وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات متولی چه چیزی است و در پارادایم سایبری سازی کشور کجا قرار دارد؟ آیا وزارتخانهای ذاتا فنی و با مدیران و متصدیانی از این دست امکان مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را دارد؟ آیا میتوان بار هویتسازی را که مساله نظام و انقلاب اسلامی است به دست وزارتخانهای اقتصادی و صرفا فنی سپرد؟ از طرفی فناوری و فشار بازار و احساس نیاز مصرفکننده به فناوریهای بروز میتوان معتل جریان فرهنگی کشور قرار گیرد؟ قاعدتا وزیر محترم متعهد نیز، زیر بار مسئولیت دنیوی و اخری تغییر ناصواب هویت مردمان جامعه نخواهد رفت.
راهکار، تصمیمگیری دقیق و سریع برای فعال سازی شورای عالی فضای مجازی و مرکز ملی فضای مجازی است و رساندن آن به نقطهی کانونی ترسیمی مقام معظم رهبری برای هدایت جریان سایبری کشور است...
« إنّ الفرص تمرّ السّحاب فانتهزوها إذا أمکنت فی أبواب الخیر و إلاّ عادت ندما (غررُ الحکم و دررُ الکلم، ج 1، ص 608)»
انتهای پیام/ک
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد