سرویس: سیاسی
کد خبر: 48939
|
08:46 - 1399/09/02
نسخه چاپی

احترام خاتمی را داریم اما سازوکارش را قبول نداریم

احترام خاتمی را داریم اما سازوکارش را قبول نداریم
پس از شکست اصلاحات در انتخابات اسفند 98 و فروپاشی ضمنی شعسا با استعفای موسوی لاری و عارف بحث بر سر عملکرد اصلاح‌طلبان نقل مجالس این جریان شد؛ بی‌شک یکی از نقاط کانونی این مباحث عملکرد رئیس دولت اصلاحات است که اختلافاتی جدی با خود همراه داشته است.

به گزارشايلام بيدار، پس از شکست اصلاحات در انتخابات اسفند 98 و فروپاشی ضمنی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات با استعفای موسوی لاری و محمدرضا عارف بحث بر سر عملکرد اصلاح‌طلبان نقل مجالس این جریان شد؛ بی‌شک یکی از نقاط کانونی این مباحث عملکرد رئیس دولت اصلاحات است که اختلافاتی جدی با خود همراه داشته است. آنجا که بعضی خاتمی را دیگر رهبر جریان اصلاحات نمی‌دانند،‌ بعضی هم تکرارهای او را بی اثر خواندند و برخی نیز معتقد بودند رئیس دولت اصلاحات همان جایگاه قبلی را دارد.


به عنوان مثال مصطفی کواکبیان، نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم شورای اسلامی چندی پیش گفته بود: «در حزب مردم سالاری تاکیدمان بر استفاده از عقل جمعی است. ما هم احترام آقای موسوی‌خوئینی‌ها و هم آقای خاتمی را داریم. ولی معتقدیم که نباید فردمحوری کرد و عقل جمعی باید حاکم باشد. باید از بزرگان مشورت بگیریم ولی اینکه بگوییم 30 حزب هیچ نظری ندهند و تابع یک شخص باشند این‌گونه نیست، احزاب باید نظرشان را بگویند و از بزرگان نیز مشورت بگیرند. به اعتقاد بنده باید یک جایگاه مشورتی برای آقای خاتمی در نظر بگیریم، حزب برای خودش استقلال دارد و خودش باید تصمیم بگیرد.»

این سخنان اعتراض علی صوفی وزیر دولت اصلاحات را به همراه داشت؛ وی در گفتگویی تصریح کرد: «حزب کواکبیان از جمله احزابی است که فرد محور است و به نوعی قبیله ای است. کواکبیان و امثال وی هم سخنانی را مطرح می‌کنند مبنی بر اینکه گویا خاتمی مدعی رهبری است یا مثلا این اعتبار و جایگاهی که خاتمی بین مردم دارد را کنار بزنند لابد امثال کواکبیان جایگزین او می‌شوند! خاتمی مدعی رهبری اصلاحات نیست. برخی مانند کواکبیان یا هر کس دیگری، زبان گویای جریان رقیب شده اند.»

عطریان‌فر هم در این بحث‌ها قصد پادرمیانی کردن و حل ماجرا را دارد؛ آنجا که می‌گوید: «در جریان اصلاح‌طلبی رفقایی داریم که فکر می‌کنند به آقای خاتمی نزدیک ترند... آنها در پوشش آقای خاتمی برای خود موقعیت و اختیارات برادر بزرگتر را قائل‌اند. این همان چیزی است که مورد نقد است. حالا یکی مثل آقای کواکبیان خوب نمی‌تواند بیان کند و یکی مثل آقای کرباسچی یک طوری بیان می‌کند که فکر می ‌کنند ایشان خرده حسابی با آقای خاتمی دارد. اصلا اینطور نیست. اختلافات نباید رسانه‌ای شود بلکه باید درون نهادهای حقوقی احزاب وشوراها مطرح و پاسخ داده شود.»

یا در جای دیگری نیز می‌گوید: «متأسفانه برخی از غالیان اطراف آقای خاتمی علاقه مند هستند که هاله‌ای از قدسیت پیرامون عزیزانی از این دست بکشند درحالیکه خودشان به شدت ابا دارند و پرهیز می‌کنند و البته هدف آنها اینست که خود را در حریم همان قدسیت خودساخته قرار دهند و به نام بزرگان نظر خود را تحمیل کنند. این نوعی استفاده سو و رفتار فریب کارانه‌ای است که به آن انتقاد می‌شود.»

اشاره عطریانفر به تعابیری است که در چند گفتگو از کرباسچی علیه خاتمی صادر شده است؛ او در گفتگویی با کنایه می‌گوید: من فکر می‌کنم باید از هر کسی که در جهت توسعه توانایی بیشتری دارد، کمک گرفت. درباره بقیه بزرگان هم همین‌طور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد علاقه ما باشند.  مثلا اینکه آقای دکتر عارف یک وقتی نامزد ریاست‌جمهوری شدند و اصلاح‌طلبان به هر دلیلی دنبال آقای روحانی رفتند نباید باعث این شود که بخواهیم جبران کنیم و بگوییم که او حتما رییس شورای‌عالی باشد. آقای عارف اگر می‌تواند در شورای‌عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هر جایی نقش برجسته ایفا کند باید از او حمایت کنیم اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت اجرایی با توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد باید تعارف را کنار بگذاریم.

او در جواب این سوال که آیا منظورتان آقای خاتمی است؟ گفت:  حالا آقای خاتمی یا هر کدام از رفقا. اگر به خاطر شخصیت‌های بزرگوار و خصلت‌های قابل تحسینی که دارند، به خاطر اینکه نمی‌توانند به هیچ‌کسی نه بگویند و… نباید تعارف داشته باشیم.

کرباسچی در گفتگوی دیگری هم صراحتا می‌گوید: «جریان اصلاحات نه در گذشته که در وضعیت فعلی نیز به معنای واقعی رهبر نداشته و ندارد، اما نیازمند رهبری است که برنامه، خط‌مشی و استراتژی آن را تعیین کند... . رهبری مفهوم مشخصی دارد؛ رهبری این نیست که فقط به‌ صورت نمادین بگوییم آقای خاتمی رهبر تشکیلاتی اصلاحات است. آقای خاتمی فردی شناخته‌شده، مورد احترام و فرهیخته است و از بهترین شخصیت‌هایی است که در عرصه سیاسی فعالیت می‌کند، اما موضوع رهبری یک ‌جریان سیاسی، امری متفاوت و نیازمند سازوکار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است. اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبری نداشته که اکنون بگوییم نیازمند رهبری جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند، اما آیا به‌واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری می‌کنند؟ اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله‌ای در حوزه دیگری ایشان اظهارنظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند، به‌ معنای رهبری نیست؛ رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها».‌

حسین مرعشی هم اما می‌خواهد بر این ماجرا درپوش بگذارد؛ می‌گوید: «ما برای آقای خاتمی احترام ویژه‌ای قائل هستیم و طبق مصوبات قبلی، آقای خاتمی را رهبر اصلاحات می‌دانیم و اگر آقای کرباسچی مقصودشان این بوده که آقای خاتمی رهبر اصلاحات نیستند، باید در کمیته سیاسی حزب در‌این‌باره بحث شود». وی ادامه می‌دهد: «اگر مقصود این باشد که آقای خاتمی رهبر اصلاحات نیستند، این نظر شخصی آقای کرباسچی است».

فیض‌الله عرب‌سرخی، دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب است که گفته است: مرد‌می که د‌لخوش به اید‌ه‌ها و نظریات وی (خاتمی) بود‌ند‌، امروز از او نیز د‌لسرد‌ شد‌ه‌اند‌ و امروز به‌اند‌ازه سابق به پیام او پاسخ مثبت د‌اد‌ه نمی‌شود‌.

صادق زیباکلام هم از منتقدان اصلی خاتمی است؛ او چندی پیش نامه سرگشاده‌ای به رئیس دولتاصلاحات نوشت و تصریح کرد: همان‌طور که خودتان هم سال گذشته به‌درستی فرمودید، «تکرار می‌کنم» شما دیگر اثری ندارد.

یا در انتقاد از عارف در جایی می‌گوید: آقای عارف متوجه نیست که حتی اگر آقای خاتمی در انتخابات نامزد شود و اتفاقا تأیید صلاحیت هم بشود مردم رأی نمی‌دهند چه رسد به خودش که چهار سال مهر سکوت بر دهان کوبید.

«فکر می‌کنم آقای خاتمی با این وضع نمی‌تواند رهبری کند. واقعیت این است و سخنرانی چند روز اخیرشان نشان داد که او متاسفانه در این مقام نیست و خودش را در این مقام تعریف نمی‌کند.» این نیز نکته‌ای است که عباس عبدی در وصف رئیس دولت اصلاحات بر زبان جاری کرده بود.

عبدی در گفتگوی دیگری هم تصریح کرد: آقای خاتمی تکلیف خود را روشن نمی‌کند. مثلاً این حرفی که در گفت‌وگوی اخیر بیان کرد، نوعی حکایت از بی‌تکلیفی است. کسی که رهبری را بپذیرد، از دیگران نمی‌پرسد که حالا چه کار کنیم؟ چون حتی اگر دیگران هم چیزی گفتند، در نهایت او است که باید مسئول باشد. اما از یک طرف دیگر، آقای خاتمی نه حاضر است به صراحت و روشنی کنار برود و بگوید من کاری ندارم و خودتان می‌دانید و انجام بدهید، به نظرم ایشان روی زمین و هوا نگه می‌دارد و این یکی از ایرادهایی است که متأسفانه به ایشان وارد است.

محمد سلامتی هم در گفتگویی تصریح کرده بود: اصلاح طلبان به آقای خاتمی به عنوان یک عنصر محوری در بین خود نگاه می‌کنند و ایشان را یک لیدر یا رهبر نمی‌دانند. بدون شک می‌توان از ظرفیت آقای خاتمی نیز در پیشبرد اهداف اصلاح طلبان در مسیر انتخابات ۱۴۰۰ بهره گرفت.

غلامعلی رجایی اما در خصوص انتخابات آینده می‌گوید: رویکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ تابع رویکرد آقای خاتمی خواهد بود.

یا محمدرضا تاجیک در گفتگویی منتقدان خاتمی را مورد اشاره قرار داده،‌ می‌گوید: امروز حذف خاتمی، تسطیح و هموار‌کننده مسیر برخی شبه‌اصلاح‌طلبان به ‌سوی دروازه‌های قدرت است.

اینها داستان‌های عاشقانه ایرانی زیاد خوانده و شنیده‌اند و بر این باور شده‌اند که برای رسیدن به معشوق باید دست به معامله‌ای بزرگ زد و قربانی‌ها تقدیم کرد و وفاداری را به اثبات رساند.

این اختلاف نظرها ادامه دارد؛ در آخرین اظهار نظرها امروز مصطفی کواکبیان در گفتگویی در خصوص موضع قبلی‌اش درباره خاتمی گفته است: حرف ما این بود که بدون ساز و کار نباشیم، یعنی نحوه دستیابی به آن اتفاق نظر و آن اجماع نباید بدون ساز و کار باشد؛ بحث ما بر سر همین بود وگرنه ما اصلا بحث عبور از خاتمی و کنار گذاشتن ایشان نیست و احترام ایشان را هم داریم.

 

انتهای پیام/س

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد