سرویس: فرهنگ و هنر
کد خبر: 47453
|
09:19 - 1399/06/27
نسخه چاپی

اسقاطی‌های سینما، چرا در آن سوی مرزها توفیقی ندارند

اسقاطی‌های سینما، چرا در آن سوی مرزها توفیقی ندارند
سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی از همان ابتدا چند رقیب ایرانی نامتجانس داشته است.

به گزارشايلام بيدار، سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی از همان ابتدا چند رقیب ایرانی نامتجانس داشته است. سینمای مشهور به «تبعیدی» که غالبا مفهومی برساخته از فیلم‌های ساخته شده توسط کارگردان‌هایی است که به قول پرویز صیاد به‌طور خودخواسته به تبعید رفته‌اند.

دیگری سینمای موسوم به سینمای بین‌المللی که برخی بازیگران خصوصا زن به سودای گرفتن سهمی از آن، عرف داخلی را پشت سر گذاشته و با شرایط مطلوب آن سینما، در فیلم‌های خارجی یا به عبارت بهتر آمریکایی ظاهر شده‌اند.

رقیب دیگر دهه‌های اخیر هم سینمای کوچک‌تری است که با تلاش کارگردان‌هایی به‌وجود آمده که هم تلاش کرده‌اند پایگاه داخلی خود را حفظ کنند و هم سهم‌شان را از سینمای جهان بگیرند. از سوی دیگر فضای کلی گفتمانی سینمای ایران همواره به سمت انتقاد از ممیزی حرکت کرده است.

اینجا نگاهی انداختیم به موفقیت سینماهای رقیب در ایران و جهان تا ببینیم سینمای ظاهرا آزاد از سانسور چه افتخاراتی برای ملت ایران کسب کرده است.

 

نسل اول تبعیدی‌ها


با وقوع انقلاب اسلامی تغییرات نسبتاً زیادی در سینما اتفاق افتاد اگرچه سینمای پس از انقلاب بدون شک چهره‌ها، موضوعات، محتواها و حتی ساختارهای مهمی را از سینمای پیش از انقلاب به ارث برد. دوگانه سینمای دولتی-مستقل، سینمای هنری یا موسوم به موج نو، ساخت فنی و اقتصادی، بسیاری از تم‌های داستانی و چهره‌های جاافتاده‌ای از کارگردان‌ها و بازیگران از این دسته میراث بودند.

چهره‌های مشهور سینمای پیش از انقلاب در همان سال‌های اول، چند دسته شدند:

پرویز صیاد

 

برخی از ایران رفتند، دسته‌ای به فعالیت خود روی پرده پایان دادند، دسته‌ای دیگر پس از چند سال به جهان تصویر چه پرده سینما و چه تلویزیون بازگشتند.

دو نفر از مشهورترین کارگردان‌هایی که از ایران رفتند «پرویز صیاد» و «امیر نادری» بودند که صیاد پیش از انقلاب هشت فیلم از مجموعه «صمد» کار کرده بود و عنصری از سینمای عامه‌پسند و فیلمفارسی به حساب می‌آمد. پس از انقلاب به لس‌آنجلس مهاجرت کرد و چند اثر با مضامین سیاسی ساخت که نه در میان مردم و نه منتقدان مورد استقبال قرار نگرفت. امیر نادری اما پیش از انقلاب به‌عنوان یکی از چهره‌های پیشروی موج نو شناخته می‌شد و تقریباً همه آثار پیش از انقلابش چه در ایران و چه در جشنواره‌های خارجی بارها مورد توجه قرار گرفته‌اند.

امیر نادری


«دونده» آخرین اثر موفق او در ایران در سال‌۶۳ ساخته شد و نادری پس از مستند «آب، باد، خاک» از ایران رفت و ۱۰‌اثر دیگر ساخت که برخی چون «دیوار صوتی» و «وگاس» در یکی دو فستیوال سینمایی جهانی مورد توجه قرار گرفتند. از میان بازیگران مشهور پیش از انقلاب بهروز وثوقی نیز به آمریکا مهاجرت کرد. او هرگز نتوانست موفقیت فیلم‌های پیش از انقلابش را چه در جشنواره‌ها و چه بیشتر در تصویر مردم ایران از خود تکرار کند. حتی بازی او در فیلم «فصل کرگدن» بهمن قبادی که در برخی رشته‌ها در چند جشنواره فرعی دیده شد، نتوانست توجهی را به خود جلب کند.

سینمای خودتبعیدی نسل دوم


محسن مخملباف را باید اولین چهره این سینما دانست. چهره‌ای که بدون شک سیر تغییرات نظری‌اش در حوزه دینی و سیاسی همیشه جلوتر از شخصیت سینمایی‌اش حرکت کرده است. با این همه او در مقام نویسنده و کارگردان از سال‌۶۰ آثار زیادی را جلوی دوربین برده است. سینمای او را از این زاویه، گاه به بیش از پنج دوره تقسیم کرده‌اند با این حال او تا سال‌۸۴ که مقیم ایران بودهبیش از ۷۵درصد آثارش را نویسندگی و کارگردانی کرده که شامل دیده‌شده‌ترین آن‌ها بوده است.

بیش از ۸۰درصد جوایز جهانی فیلم‌های او هم به آثار ماقبل نیمه دهه‌۷۰ یعنی پیش از فیلم «گبه» باز می‌گردند و در میان آثار بعدی تنها «سکوت» و «سفر به قندهار» مورد توجه قرار گرفته‌اند. باقی خبرسازی‌های مخملباف به مسائل بیرون از سینما و عمدتاً به اظهارات و حواشی سیاسی، مذهبی و خانوادگی او باز می‌گردد.

محسن مخلمباف


عبدالرضا کاهانی که تنها برای فیلم «بیست» در سال‌۱۳۸۷ موفق شد جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کارلوویواری را کسب کند پس از مشکلات فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، و تینا» در سال‌۹۵ از ایران خارج شد و هنوز آر راه دور، مثلاً هرچند ماه یک بار، مسوولان سینمای ایران را تهدید می‌کند که این فیلم را به صورت اینترنتی پخش خواهد کرد.

 

 

البته اثر بعدی او «خانم یایا» به‌طور رسمی در سینماهای ایران نمایش داده شد و موفقیتی هم نه در گیشه و نه در جلب نظر منتقدان کسب نکرد ولی کاهانی همچنان درحال تهدید است و امید می‌رود روزی این وعده‌ها را عملی کند تا فیلم دیگری به کارنامه ضعیفش در دهه‌۹۰ اضافه گردد.

 


گلشیفته فراهانی بازیگری که در ایران به خوبی شناخته شده بود و در جشنواره‌های داخلی مورد توجه قرار داشت، با فیلم «درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی دیده شد اما همچنان هیچ جایزه جهانی را از آن خود نکرده بود. او اواخر دهه‌۸۰ از ایران خارج شد و در فرانسه سکنی گزید و پس از مهاجرت در چند فیلم و سریال خارجی هم ظاهر شد اما همچنان در مقام بازیگر موفق به کسب هیچ جایزه‌ای در فستیوال‌های سینمایی رده اول جهانی نشده است.

غالب فیلم‌هایی هم که او در آن‌ها به ایفای نقش پرداخته حتی اگر «یک مشت دروغ» ریدلی اسکات، یا «پترسون» جیم جارموش یا «دزدان دریایی کارائیب» با بازی جانی دپ بودند، در هیچ جشنواره‌ای دیده نشدند. فراهانی باوجود عبور از همه ضوابط داخلی برای بازیگری زنان، حالا پس از بیش از یک دهه باز هم در پروژه‌های آزاد از سانسور ظاهری خارجی دارد نقش‌های فرعی را بازی می‌کند و خودش هم از موقعیتی که به لحظ حرفه‌ای دارد راضی نیست.

 

اصغر فرهادی

 

خارجی‌های مقیم ایران


اصغر فرهادی، دو بار در اسکار، دو بار در برلین، سه بار در کن و یک بار هم در گلدن‌گلوب موفق به کسب جوایز این جشنواره‌ها شده است اما هیچ‌کدام از این جوایز به دو اثر ساخته شده او در خارج از کشور یعنی «گذشته» و«همه می‌دانند» که ظاهراً با ضوابط خارج از ساختار ممیزی سازوکار سینمایی ایران تولید شده‌اند، تعلق ندارد. جز یک مورد همه این جوایز برای «جدایی نادر از سیمین»، «درباره الی» و «فروشنده» به فیلم‌های فرهادی اهدا شده‌اند.

جعفر پناهی


برخلاف مخملباف که جشنواره‌های رده اول سینمایی اروپا و آمریکا هرگز به او توجه چندانی نکرده‌اند، جعفر پناهی با وجود کارنامه کوتاه‌ترش، سه بار در برلین، دوبار در کن، حاضر شده و خرس و نخل برده است. یک شیر ونیزی و یک پلنگ لوکارنو هم در فهرست جوایز سینمایی او قرار دارند. همه این آثار در ایران ساخته شده‌اند.

 

اما در مورد پناهی هم چهره او به‌عنوان یک شخصیت سیاسی در خارج از کشور بیش از شان هنری و سینمایی او مورد توجه قرار گرفته است. کسب جایزه ساخاروف و اخبار اعتراض‌های سیاسی و بیانیه‌ها در حمایت از او نام او را در ایران از این زاویه مشهور کرده است و به سختی می‌توان ادعا کرد مخاطب عام ایرانی حتی یکی از آثار او را دیده یا نامی از آن را به یاد دارد.


بهمن قبادی، کارگردانی را از اواخر دهه‌۷۰ آغاز کرده و هشت فیلم بلند ساخته است که اگرچه در جشنواره‌های کوچک این طرف و آن طرف جهان حضور داشته‌اند اما به جز دو، سه مورد در جشنواره کن و شیکاگو، هیچ جایزه بخش اصلی را در جشنواره اصلی جهان کسب نکرده و نامزد هم نشده است.

 

بهمن قبادی

 

او پس از دو فیلم اولش، رویکرد رادیکال‌تری از جهت سیاسی گرفت و مانند سایر سینماگرانی از این دست، وجهه خود را به عنوان شخصیتی سیاسی و نه سینمایی تثبیت کرد. جشنواره کن که اصرار دارد این رده از کارگردان‌های ایرانی را مورد توجه قرار دهد، قبادی را پس از سال‌ها برای «کسی از گربه‌های ایرانی خبر ندارد» در بخش فرعی مورد توجه قرار داد.

انتهای پیام/

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد