سرویس: فرهنگ و هنر
کد خبر: 42191
|
09:31 - 1398/11/21
نسخه چاپی

آرش خوش‌خو: «روز صفر» فیلمی شکست خورده است

آرش خوش‌خو: «روز صفر» فیلمی شکست خورده است
ملکان و دوستانش باید به شکل جدی سینمای حادثه‌ای روز دنیا را دنبال کنند، حداقل ماجرای نیمروز و شبی که ماه کامل شد را دوباره نگاه کنند.

به گزارشايلام بيدار، فیلم «روز صفر» یکی از ضعیف‌ترین آثار جشنواره سی و هشتم فجر است. اثر بسیار ضعیفی که بیشتر شبیه اکشن‌های درجه دوم هالیوودی و کمپانی لوک بسون در فرانسه است و در بسیاری لحظات فیلم شبیه اکشن‌های آبگوشتی درجه دومی است که در دهه نود میلادی ساخته می‌شد. آرش خوش‌خو در روزنامه هفت صبح درباره این فیلم می‌نویسد: 

«روز صفر» در وهله اول نشان می‌داد که فیلم «شبی که ماه کامل شد» و «ماجرای نیمروز» چه فیلم‌های خوبی بوده‌اند. داستان پر هیجان دستگیری عبدالمالک ریگی به فیلمی اکشن و پر حادثه بدل شد که بین آن و فیلم‌های ذکر شده نمی‌توان تناظری پیدا کرد. اگر قرار باشد که بین «روز صفر» و فیلمی از سینمای ایران همزادی پیدا کنیم، تنها نمونه‌ای که به یادم می‌آید «تاراج» ساخته مرحوم ایرج قادری است. کسی با ساخت فیلم حادثه‌ای مخالف نیست، کسی با خلق قهرمان برای توده‌های مردم از چشم سینما مخالفتی ندارد، کسی نمی‌تواند انکار کند که ثبت حوادث بزرگ تاریخ معاصر برای ما مردم ما چقدر الزامی و تماشایی است اما همه این‌ها به معنا ختم نمی‌شود که فیلمساز فیلم بدی بسازد.

همه این‌ها دلیل نمی‌شود که کارگردان و عوامل سازنده فیلم سطح پایینی در همان ژانر اکشن تولید کنند: دلیل نمی‌شود که به خاطر اهمیت سوژه، حرکات و سکنات این قهرمان را بپذیریم. نمی‌شودیک تریلر سیاسی بسازیم اما به جای مثلا «سی دقیقه بامداد» از رمبو الگو بگیریم. نمی‌شود یک فیلم حادثه‌ای و سیاسی بسازید و در همان 40 دقیقه ابتدایی 10 تا جسد روی دست تماشاگر بگذارید. نمی‌شود بدمن شما پنجره لندکروز مشکی‌اش را پایین بکشد و با یک کلت کوچک و طلایی،مغز پلیس پاکستانی در حال فرار را از فاصله سی - چهل متری هدف قرار داد.و او را بکشد. حتی جان وین و کلینت ایستوود هم در فیلم‌هایشان از این تردستی‌ها نمی‌کردند. آخرین نمونه مشابه به فیلم‌های مت هلم از دین مارتین برمی‌گردد.

یا قهرمانتان با یک هفت‌تیر (یا کلت با رولور یا هرچی) مجموعه‌ای تروریست‌ها را قلع و قمع کند. در سینمای روزی دنیا نمونه مشابهی پیدا نمی‌کنید مگر آنکه به حادثه‌ای - کمدی‌های هندی ارجاع کنید. الگوی ذهنی فیلمساز از قهرمان اکشن، کهنه و قدیمی است، چیزی در ردیف رمبو و غارتگر و کارهای استیون سیگال و ژان کلود ون دام.

سردبیر روزنامه هفت صبح در ادامه نوشت : کاش حداقل اگر دلتان برای یک قهرمان اکشن در تریلر سیاسی بال بال می‌زد. کاراکتر «کیفر ساترلند» در 24 را الگوبرداری می‌کردید.

نمی‌شود در ژست ساخت یک فیلم پر هزینه و پر جزییات فرو رفت و آن وقت جلوه‌های ویژه فیلمتان این قدر سطح پایین باشد. نمی شود تکنیک آتش سوزی‌ و پروازهای هواپیماهایتان و عبور هلیکوپتر بر فراز شب تهران این قدر جعلی از اب دربیایند. چطوری می‌توانید قهرمان داستانتان را سوار بر موتور به سمت یک تروریست مسلح به کلاشینکف حرکت دهید و رگبارهای گلوله مثل اکشن‌های بامزه هندی (که در فضای مجازی پر هستند) به اطراف موتورتان بخورد؟ چرا اینقدر از جریان حادثه‌ای دنیا عقب هستید که فکر می‌کنید قهرمان فیلمتان باید در شروع هر ماموریت قولنج گردنش را بکشند و به قول رفقا گردن بگیرد.

مگر دوران فیلمفارسی است؟ نه. مشکل «روز صفر» سینمای حادثه‌ای و قهرمان پردازانه نیست. مشکل نسبت معکوس و وارونه فیلمساز با واقعیت، واقعیت نمایی و سینمای روز دنیاست. مشکل تلقی اشتباه سینماگر از مفهوم قهرمان است. این که نمی‌توان بفهمد، دوران استیون سیگال‌ها گذشته «روز صفر» نه قهرمان ملی خلق می‌کند و نه می‌تواند قهرمانی در تراز بین‌المللی به نمایش بگذارد.

فیلم از همین روز تولدش قدیمی است. تنها وجه مثبت فیلم بخش اطلاع رسانی آن است. قبول دارم فیلم در صحنه‌هایی پر هیجان از اب درآمده اما اگر یک فیلم مستند درست و حسابی در مورد این اتفاق ساخته شود، هیجان کمتری نخواهد داشت.

خوشخو در پایان این  یادداشت اشاره می‌کند: نمی‌شود که فیلم «روز صفر» را شکست خورده تلقی نکنیم. ملکان و دوستانش باید به شکل جدی سینمای حادثه‌ای روز دنیا را دنبال کنند، حداقل ماجرای نیمروز و شبی که ماه کامل شد را دوباره نگاه کنند.

 

انتهای پیام/ر

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

تازه ترین مطالب