سرویس: فرهنگ و هنر
کد خبر: 41740
|
08:39 - 1398/11/07
نسخه چاپی

«وارش» اقتباسی ماهرانه در حوزه سریال‌سازی بود/ مجموعه‌ای به دور از تصنع

«وارش» اقتباسی ماهرانه در حوزه سریال‌سازی بود/ مجموعه‌ای به دور از تصنع
یک منتقد سینما و تلویزیون گفت: مجموعه «وارش» با سایر سریال‌های سیما در سال های اخیر تفاوت های آشکاری داشت و همین تفاوت‌ها بود که خیلی زود از همان قسمت اول مورد توجه مردم قرار گرفت.

به گزارشايلام بيدار، "شهرام خرازی‌ها" درباره سریال «وارش» گفت: رسانه ملی پائیز و زمستان امسال با پخش مجموعه تلویزیونی «وارش» موفق شد، شب های متوالی بینندگان زیادی را با خود همراه کند. این مجموعه با سایر سریال‌های سیما در سال های اخیر تفاوت های آشکاری داشت و همین تفاوت ها بود که خیلی زود از همان قسمت اول مورد توجه مردم قرار گرفت و سبب شد تا «وارش» به اثری پر بیننده و ماندگار تبدیل شود.

وی ادامه داد: حجم زیاد لوکیشن های خارجی،تنوع سنجیده و هدفمند داستان های فرعی،فراز و نشیب های دراماتیک بجا و بموقع،تأثیرگذاری باورپذیر رخدادهای اجتماعی و سیاسی بر زندگی و سرنوشت کاراکترها،بازنمایی بی طرفانه مقاطع حساسی از تاریخ  ایران و...از جمله تفاوت های بارز و برجسته «وارش» با دیگر سریال های سیما بود.

این منتقد اظهارداشت: متن این مجموعه بر اساس یکی از رمان‌های کمتر شناخته شده هوارد فاست با نام «مهاجران» نوشته شده بود. جابر قاسمعلی که خود به استان گیلان تعلق دارد، رخدادهای رمان را در خطه شمال ایران با مهارت بازتعریف کرد و با وقایع تاریخ ایران در دهه‌های قبل(انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و...) تطبیق داد و «وارش» را به یکی از بهترین اقتباس‌های تلویزیون تبدیل کرد. 

وی تاکید کرد: مجموعه «وارش» اشباع از مضامین اجتماعی و خانوادگی مختلف بود از طلاق،اعتیاد و مثلث عشقی گرفته تا جنگ، آدم ربایی، خودکشی، قتل و قاچاق. به هرکدام از این مضامین در بطن داستان اصلی، در حد کفایت توجه شده بود.  داستان زندگی وارش به طور مشخص به دو بخش گیلان قدیم و تهران جدید تقسیم می‌شد. بخش اول سریال که در بر دارنده تولد، دوران کودکی و نوجوانی فرزندان وارش، جاوید و یوسف بود از ساخت و پرداخت بهتر و جذابیت بیشتری برخوردار بود. بسیاری از ماجراهای بخش دوم سریال (از جمله گرفتار شدن یوسف به خاطر قرض کردن پول نزول، طلاق شیوا، ازدواج شکوفه و...) که به دوران بزرگسالی پسران وارش اختصاص داشت،قابل حدس بود.

خرازی‌ها در ادامه به فارس گفت: سریال «وارش» آکنده از داستان‌های فرعی بود که بدون ایجاد تشتت در ساختار دراماتیک، به درستی و خیلی به موقع به داستان اصلی پیوند می‌خوردند.کمرنگ شدن نقش شکوفه، وارش و جاوید و برجسته شدن ناگهانی نقش شاپور و ثریا در برخی قسمت‌ها از نقاط ضعف آشکار داستان سریال بود. شکوفه و جاوید که در قسمت‌های زیادی از سریال به کاراکتر محوری تبدیل می‌شدند با مطرح شدن قصه زندگی یوسف، بیش از حد به حاشیه رانده شدند به گونه‌ای که جای خالی شان تعجب برانگیز بود. وارش هم که سمبل استقامت و تحمل بود در اواخر سریال از کانون تمرکز بیننده خارج و نقش سازنده و مفیدش در باز کردن گره های زندگی به فراموشی سپرده می شد! 

وی اظهارداشت: پرهیز از شعارگرایی از دیگر امتیازهای این مجموعه بود. به جز فصل انقلاب در روستا که به شدت تصنعی و دور از واقعیت آن دوران بود بقیه بخش‌های مجموعه بالاخص بخش جنگی آن به دام شعارگرایی نیفتاده بودند. پیام‌های آموزنده «وارش» نیز از شعار دور بود مثلا تصویری که مجموعه از به بن بست رسیدن قشر روشنفکر با نمایندگی شیوا و قشر مرفه و ثروتمند با نمایندگی خوشفکر و همسرش پیش چشم می‌گذاشت، پذیرفتنی بود. تبعات منفی بزهکاری، طلاق، قرض کردن پول نزول، مهاجرت به شهر، اعتیاد و...بدون اغراق‌های مرسوم دراماتیزه شده بود.

وی عنوان داشت: بازیگران خوبی برای جان بخشیدن به کاراکترهای مجموعه «وارش» انتخاب شده بودند.بازی در این مجموعه به سبب تحرک نقش‌ها در لوکیشن‌های خارجی، بده و بستان‌های عاطفی مکرر و متنوع و حفظ لهجه و گویش محلی دشوار بود. یکی از امتیازات بارز این سریال، معرفی چهره‌های جدید یا تازه نفس بود. برخی از بازیگران کمتر شناخته شده نیز با این سریال بیش از پیش دیده شدند حتی به محبوبیت دست یافتند. دو بازیگری که در نقش وارش ظاهر شدند در کار خود موفق بودند و توانستند وحدت نقش را در دو مقطع سنی مختلف حفظ کنند.حاصل کار دو نوجوانی که نقش پسران وارش را ایفا می‌کردند نیز با کمی اغماض قابل قبول بود.

این منتقد سیما و تلویزیون در ادامه گفت‌وگو با فارس عنوان داشت: رامین راستاد،سهیلا رضوی،بهنام تشکر و علیرضا کمالی بازی های روان و قابل قبولی داشتند.تشکر در نقش تراب و کمالی در نقش یار محمد سیستانی کاملا باورپذیر بودند.بازی علیرضا جلالی تبار در نقش یوسف گاه به اغراق می گرائید.برزو ارجمند در نقش ملنگ یکی از بهترین های مجموعه بود.ساناز سماواتی در نقش همسر تراب خوش درخشید.سه پلان بدون کلام از بازی او در مقابل رحیم نوروزی(ایفاگر نقش موسی) در مجلس عروسی مجدد تراب واقعا عالی و بسیار تأثیرگذار از آب در آمده بود.سماواتی صرفا با کنترل میمیک و بدن مچاله شده،عمق اندوه زنی که شاهد بی مهری شوهرش بود را به نمایش گذاشت.از این صحنه های تکان دهنده در سریال کم نبودند.

وی افزود: مجموعه به واقعیت تاریخ وفادار بود.بازسازی ایران در دهه های پنجاه و شصت به سبب تغییر قابل توجه در ساختار فیزیکی شهر و روستا،پوشش مردم،وسایل نقلیه،تابلوهای اماکن و...واقعا دشوار است(مثلا بازسازی فرودگاه مهرآباد با شکل و شمایل چهار دهه پیش) اما دست اندرکاران مجموعه تلویزیونی «وارش» توانستند نشانه ها و ویژگی های تاریخی را مطابق با زمان هر رخداد در قاب دوربین بگنجانند و اصالت تاریخ را تا حد ممکن حفظ کنند.این تلاش و همت بر ارزش کار آن ها افزود.صحنه هایی از سریال که در جبهه جنگ می گذشت از کارگردانی و فیلمبرداری بسیار خوبی برخوردار بود؛عوامل تمام تلاش خود را برای ارائه تصویری باورپذیر و واقعی از دفاع مقدس کرده بودند.

وی عنوان داشت: برای این مجموعه لباس ها مطابق با دوره های تاریخی مختلف طراحی و دوخته شده بود.لباس روستائیان بیشتر از پوشش کاراکترهای شهری با واقعیت مطابقت داشت.طراحی صحنه هم تقریبا وضعیتی مشابه طراحی لباس داشت.فضای داخلی و بیرونی خانه های روستایی از طراحی خوبی برخوردار بود.گریم برخی از بازیگران مناسب و باورپذیر بود مثل چهره سوخته تراب یا چهره در هم ریخته ملنگ.چین و چروک صورت وارش در دوران میانسالی در برخی از بخش ها بیش از حد توی چشم می زد.

خرازی‌ها تاکید کرد: بخشی از احساسات کاراکترها به خوبی با زبان موسیقی همراهی می شد.ملودی سوزناکی که تصاویر را در قسمت های پایانی مجموعه همراهی می کرد،بیانگر اوج رنج ها و تلخی هایی بود که خانواده وارش به واسطه زندانی شدن یوسف متحمل می شدند.تم های مختلف حماسی،جنایی و عاطفی در نظر گرفته شده برای موسیقی نیز در برقراری ارتباط بهتر مخاطب با کاراکترها بی تأثیر نبود.

وی با بیان اینکه زحمات تیم فیلمبرداری «وارش» غیرقابل انکار است، گرفتن آن همه نماهای مختلف و قاب بندی‌های شکیل و حساب شده نیاز به صرف وقت و حوصله فراوان حتی برداشت های متعدد داشت، گفت: تدوین مجموعه نیاز به بازنگری داشت.برخی نماهای اضافه و زائد را می شد کنار گذاشت.در اواخر مجموعه شاهد نماهای رفت و برگشتی و موازی از یوسف و نوبر بودیم که چینش درستی نداشتند مثلا دو پلان متوالی از یوسف در زندان نشان داده می شد بعد پلانی از نوبر می دیدیم در حالی که درست آن بود که پلان مربوط به نوبر بین دو پلان یوسف در زندان گنجانده می شد.

خرازی‌ها با عنوان اینکه بسیاری از قسمت ها با ایجاد تعلیق در سکانس پایانی تمام می شدند.پایان هر قسمت از مجموعه طوری تنظیم شده بود که بیننده مشتاقانه به انتظار تماشای قسمت بعدی بنشیند، در پایان گفت: سریال «وارش» یک پایان تلخ و یک پایان شیرین داشت: پایان اول با خودکشی شاپور رقم می خورد که بسیار تأثیرگذار بود و پایان دوم نمایشگر مدینه فاضله ای بود که با اسلوموشن و موسیقی باشکوه،رویایی،شعاری و بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسید.مجموعه باید با پایان اول به انتها می رسید و از واقعیت فاصله نمی گرفت. احمد کاوری با «وارش» توانست طرحی نو در عرصه سریال سازی در اندازد و خاطره خوشی از خود بر جا گذارد.

انتهای پیام/ر

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

تازه ترین مطالب