سرویس: گروه شهرستانی
کد خبر: 39281
|
10:54 - 1398/08/12
نسخه چاپی

دکتری جغرافیای سیاسی درگفتگوبا ایلام بیدار:

رابطه با آمریکا نتیجه‌ای جز عقب ماندگی ندارد

رابطه با آمریکا نتیجه‌ای جز عقب ماندگی ندارد
مدرس دانشگاه گفت:گرچه برخی مخالفان داخلی که دلباختگان یوتوپیای غربی هستند مذاکره را یگانه راه سعادت می دانند امارابطه با آمریکا نتیجه‌ای جز عقب ماندگی ندارد.

به گزارشايلام بيدار،دکتر" صارم شیراوند "،دکترای جغرافیای سیاسی ومدرس دانشگاه گفت:در زمینه نوع نگاه آمریکا به جمهوری اسلامی ایران نباید در هیچ موقعیت زمانی دچار خطای تحلیلی و راهبردی گردید  قدر مسلم برای بازیگری چون آمریکا حضور یک قدرت منطقه همچون جمهوری اسلامی ایران در شمال خلیج فارس و مسلط بر تنگه هرمز  و مشرف بر کشورهای عربی جنوب خلیج فارس به عنوان متحدانش به هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود.

وی اظهار کرد:ترامپ از بدو دوره ریاست جمهوری خود  با آگاهی از این موضوع با سناریوسازی در صدد است تا به هرگونه­ای که شده است جمهوری اسلامی ایران را از طی این مسیر بازدارد و مبدل به یک بازیگری بنماید که در صحنه بین المللی قدرت کنش­گری موثری در معادلات منطقه ای نداشته باشد و در انزوا نگهداشته شود. در راین راستا ابتدا با تهدید به حضور نظامی و حمله به ایران ادبیات فشار امریکا شروع شد و در کنار این اقدامات از طریق دیپلماسی تلاش می نمود که ایران را به برهم زدن نظم و امنیت و تهدید برای صلح متهم نماید و خود را ناچار به حمله برای حفظ صلح بازنمایی کنداما در کوتاه زمانی این لشکر کشی نمایشی مبدل به ادبیات دیپلماتیک و تلاش برای نشستن بر روی یک میز مذاکره با ایران  گردید  این تغییر رویه حکایت از یک سناریوی حسا ب شده توسط غربی ها دارد. 

این مدرس داشنگاه  افزود:اساسا غرب در انجام پروژه های خود به طرز ماهرانه ای تقسیم کار می نماید و شرح وظایف هر کس مشخص و معین می شود.  اکنون پس از ان اظهارات ماجراجویانه ترامپ و تهدید به حمله نظامی و جنگ، بحث مذاکره در دستور کار قرار گرفته است. استراتژی امریکا در این خصوص مشخص است، مذاکره یک دستور کار عملیاتی و نمایشی است تا حداکثر فشار بر ایران برای کوتاه امدن در پیشبرد سیاست هایش در منطقه اعمال شود در این راستا سفر شینزو آبه  نخست وزیر ژاپن و هایکو ماس وزیر خارجه آلمان   در ذیل این سناریو قابل تعریف است. در حقیقت این سفرهایی که به ایران صورت گرفت فاقد هرگونه ارزش دیپلماتیک و حتی میانجیگری بود و بیشتر یک نمایش سیاسی بود که از پیش توسط امریکا نوشته شده بود و شرکای آن در راستای اجرای وظایف محوله ماموریت خود را انجام دادند. 

وی ادامه داد:در سفر دو روزه نخست وزیر ژاپن کاملا واضح بود که آنها هیچ برنامه دیگری در دستور کار ندارند و در حقیقت اصلا برنامه ریزی نداشته اند و فقط حامل پیام رئیس جمهور آمریکا هستنددر حالی که اگر هدف امریکا واقعا مذاکره صادقانه بود کسان دیگری در دنیا هستند که به مراتب قدرت و توان بیشتری از آبه در مدیریت این گونه مسائل دارند. کمی دقیق تر به این موضوع بخواهیم بنگریم می بینیم که امریکا در پی استفاده شخصی از این سفر نخست وزیر ژاپن می باشد و همه چیز یک نمایش سیاسی و از پیش طراحی شده است. 

 صارم شیراوند ادامه داد:یک مساله ای که همیشه در ادبیات سیاسی و دیپلماتیک و روابط بین المللی مفروض است این است که دولت­ها بازگرانی عقلانی و خردمند هستند و سیاست های خود را در راستای منافع خود تنظیم می نمایند. براین اساس جمهوری اسلامی ایران اگر پیشنهاد مذاکره امریکا را نمی پذیرد بیشتر بن مایه منطقی و خردورزانه دارد تا ایدئولوژیک. گرچه  برخی مخالفان داخلی که دلباختگان یوتوپیای غربی هستند مذاکره را یگانه راه سعادت می دانند عدم مذاکره از جانب ایران را به خاطر مسائل ایدئولوژیک قلمداد می کنند اما با ظرافت اگر در این مساله بنگریم متوجه می شویم که اساسا منطق و خرد و استدلال اجازه این مذاکره را نمی دهد.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: در ملاقات شینزوابه با مقام معظم رهبری ایشان همچون یک سیاستمدار کارآزموده و هوشمند و خردمند با استدلال پیشنهاد مذاکره امریکا را رد نموده و حتی آن را کذب و غیرواقعی قلمداد نمودند. اما چرا ؟ کاملا واضح است چگونه می توان آزموده را مجددا آزمود؟  سابقه آمریکا بدعهدی در بسیاری از معاهدات بین المللی را نشان می دهد، در برجام یک جانبه از این توافق که در واقع با اعضای شورای امنیت بود خارج شد و تحریم های هسته ای لغو شده را بازگرداند و تمامی تعهدات خود را حتی یک روز عملیاتی ننمود و همه آنها را نقض کرد، بارها وعده های دروغ و پوشالی امریکا یکی پس از دیگری آشکار شده است. با این مختصات کدام عقل و منطق تایید می کند که این کشور برای مذاکره قابل اعتماد است؟

وی ادامه اظهار کرد:  در واقع باید دقت داشت که ترامپ بیش از هر کس دیگری اکنون نیاز مند مذاکره با ایران به عنوان یک برگ برنده در عرصه سیاست خارجی در رقابت های انتخاباتی پیش روی خود برای ورود مجدد به کاخ سفید است. البته با توجه به رفتار انتخاباتی ایالات مختلف امریکا باید دقت داشت که در اکثریت ایالات تکلیف آرا مشخص است و فقط 6 تا ایالت هستند که بیشترین نقش را در تعیین سرنوشت کاندیداها دارند و این همان چیزی است که ترامپ از آن برای انتخاب مجدد خود واهمه دارد. چرا که  بسیار محتمل است که در دور بعد ترامپ در رقابت با سایرین موفق به کسب آرا لازم نشودو شکست بخورد و شاید در بهترین حالت با رقابت بسیار نزدیک و کاملا تنگاتنگ شانس پیروزی در انتخابات داشته باشد. اما تا کنون تمامی شواهد و قرائن نشان دهنده عدم پیروزی او در انتخابات آینده است مگر اینکه تا آن هنگام  ترامپ بتواند افکار عمومی امریکا را به نفع خود مدیریت نماید.

وی بیان داشت: در حقیقت با توجه به گستره و ابعاد اختلافات ایران و امریکا سفر شینزوابه هرگز نمی توانست رنگ و بوی میانجیگرانه داشته باشد چرا که شکاف های میان ایران و امریکا انقدر در شرایط فعلی زیاد است که کسی نمی تواند این دو را به هم نزدیک نماید و از طرفی  مهمترین پیام ایران به شینزوآبه قاطعیت تمام در مقابل جنگ اقتصادی است که امریکا در مقابل ایران در پیش گرفته است.  اگر تمامی تحریمهای امریکا علیه ایران کنار گذاشته شود ان هنگام دو بازیگر شاید بتوانند یک پلت فرم برای مذاکره داشته باشند. اما این چیزی است که در دنیای واقعی از جانب امریکایی ها هرگز عملیاتی نخواهد شد و رهبری در بیانات خود در دیدار با شینزو ابه بر عدم صداقت، دروغگویی و مکر آمریکایی ها و بدعهدی و پیمان شکنی آن تاکید کردند و به نوعی قاطعیت ایران را در مقابل آمریکا با استدلال و منطق به گونه ای تمام عیار اعلام نمودند تا بار دیگر کشور در دام تله مذاکره بی سرانجام با غرب گرفتار نشود.

 این مدرس دانشگاه گفت:باید توجه داشت سفر هایکو ماس وزیر خارجه المان و شینزو ابه  یک دستاویز سیاسی برای غرب خواهد بود  چرا که آمریکایی ها از این ملاقاتها  به نفع خود حداکثر بهره برداری را خواهند نمود به گونه ای که خود را مخالف تنش و طرفدار صلح و مذاکره و ایران را مخالف صلح و مذاکره و تنش زا بازنمایی خواهند نمود. این همان سناریویی است  که در راستای استراتژی فشار- مذاکره  است .

 

وی بیان داشت:ما باید در خصوص آن کاملا هوشیار باشیم  و در عرصه دیپلماسی در مقابل اتهامات امریکا  و متشنج کردن فضای منطقه  سه اقدام اساسی را در عرصه دیپلماسی عمومی  در مجامع بین المللی در دستور کار قرار دهیم تا بتوان مانع از بهره برداری آنها از این سناریوهای هوشمندانه گردید: نخست انکار، که ماحصل ان رد کردن تمامی تصویرسازی های منفی علیه ایران می باشد. دوم قانع سازی: که هدف آن اقناع افکار عمومی در خصوص حقانیت سیاست ها و استدلال های کشور است. سوم: ترویج: که در این مرحله می توان فضایی را ترسیم نمود که از طریق آن شاهد پذیرش سیاست ها و استدلال های کشور باشیم. برای این سه مرحله دیپلماسی به سه نوع قدرت نیاز است در مرحله انکار به قدرت تیز، در مرحله اقناع سازی به قدرت هوشمند و در مرحله ترویج به قدرت نرم نیازمند هستیم. اما متاسفانه ایران همیشه در مرحله انکار به خوبی عمل نموده است اما در مرحله اقناع و ترویج چندان موفق عمل ننموده است. در شرایط کنونی لازم است بر روی این دو موضوع به خوبی متمرکز شده و در این خصوص با دقت در تقابل با سیاست های خصمانه غرب به رهبری امریکا  عمل نماییم. در پایان باید خطاب به تمامی دلباختگان غرب این نکته را گوش زد نمود  که  مردمانی که با ندای رهبر خود از خواب بیدار نشوند سرنوشتی جز بیدار شدن زیر چکمه سربازان دشمن نخواهند داشت.

 

انتهای پیام/الف

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد