به گزارشايلام بيدار، تاکتیک ایجاد ترس و هراس برای سوق دادن جامعه به سمت منافع جناحی از جمله مواردی است که اصلاح طلبان از آن بسیار بهره برده اند. در سال 92 موضوع معیشت یکی از این موارد بود.
تهدید معشیت مردم با موضوع هستهای
وابسته ساختن مسئله هستهای کشورمان به مسئله معیشت مردم که در پی آن شعار «چرخیدن چرخ زندگی مردم و به همراه سانتریفیوژها» مبنای آن قرار گرفت و دوقطبی هستهای و معیشت بهوجود آمد یکی از موارد استفاده از تاکتیک هراس افکنی میان مردم بود. حتی مطرح می شد که بایستی در جهان تنش زدایی انجام شود و رفتن به سمت سیاست قبلی رفتن به استقبال تهدید و چالش جدی معیشتی و حتی تهدید نظامی است.
مسئلهای که پیشتر با شعار عوامانه « انرژی هستهای دویست تومن بستهای» مطرح می شد و کم کم میان مردم جا انداخته شد.
اینطور عنوان می شد که اگر کاندیدای رقیب روحانی پیروز رقابت انتخاباتی شود با تصمیماتی که می گیرد قطعا معیشت مردم تنگ میشود و از این رو بایستی کسی انتخاب شود که بتواند با روش متعادل هم چرخ زندگی مردم را بچرخاند و نیز صنعت هستهای سرپا بماند.
اگر برجام اجرا نشود 100 میلیون دلار ضرر می کنیم
این روند منتهی به توافق هستهای و ایجاد این ترس در جامعه شد که اگر توافقی صورت نگیرد همه چیز مردم به قهقرا می رود. در این حوزه اشتغال و ازدواج جوانان و محیط زیست و حتی آب خوردن هم به توافق هستهای متصل و وابسته شد. از سوی دیگر وعده داده می شد که اگر توافق صورت بگیرد هر روز شاهد یک گشایش اقتصادی در کشور خواهیم بود.
بعد از مدتی توافق حاصل شد و منتقدان نسبت به ضعف های برجام هشدار دادند. در این حوزه هم طرفداران دولت و اصلاح طلبان با تاکتیک ترس بیان کردند که هر روز تاخیر در اجرای برجام 100 میلیون دلار ضرر به کشور وارد می کند و یا بیان می شد که تاخیر 22 روزه در اجرای برجام حدود 2 هزار و 500 میلیون دلار زیان به کشور وارد کرده است.
وقتی با سایه جنگ مردم را ترساندند
اما بعد از اجرای برجام مردم منتظر مواهب وعده داده شده برجام ماندند وقتی خبر از نتایج وعده داده شده نشد پیش از انتخابات سال 96 موضوع سایه جنگ مطرح شد. موضوعی که مطرح می کرد اگر برجام نبود جنگ در کشور اتفاق می افتد و از مواهب برجام این بود که سایه جنگ را از سر کشورمان بیرون کرد. اما حالا با توجه به اینکه آمریکا و ترامپ از برجام خارج شدهاند، بطلان این موضوع به وضوح دیده می شود.
چهار سال بعد سعید جلیلی رقیب انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات یازدهم در این باره بیان کرد: « 4 سال قبل با واژگانی چون تنش زدایی، تهدیدزدایی، لبخند و ... ادبیات سازی انجام دادند ولی به یکباره به جای چرخیدن چرخ سانتریفیوژ و کارخانه ها گفتند خوشحال باشید که چرخ تانکها نچرخید. شما مانع جنگ شدید؟ شما که در حاصل کار دانشمندان کشور بتن ریختید و سانتریفیوژها را جمع کردید مانع جنگ شدید؟ امثال شهید صادق عدالت اکبری مانع جنگ میشوند یا شما که در صنعت هسته ای کشور بتن ریختید؟»
اما تاکتیک ترساندن مردم توسط اصلاح طلبان به همین جا ختم نمی شود، در حال حاضر که اوضاع اقتصادی کشور به سامان نیست و چالش های اقتصادی زیادی از جمله رکود، تورم، احتکار و ... کشور را با مشکل مواجه ساخته است، اصلاح طلبان باز دست به کار ترساندن مردم شدهاند.
دولت نظامی دو قطبی نخ نما شده حجاریان
در همین راستا پیشتر سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات با ایجاد دوقطبی « دولت نظامی و روحانی» به روزنامه اصلاح طلب اعتماد گفت: «ببينيد! راستها و بعضي ديگر كمابيش از مدلهاي مطلوب خود سخن گفتهاند. مدل اول براي كابينه مطلوب آنها «كابينه روحاني- نظامي» است.آنگونه كه نظاميان سكاندار وزارتخانههاي كشور، دفاع، امورخارجه و اقتصاد شوند و مابقي كابينه در اختيار روحانيون قرار بگيرد. مدل دوم «كابينه نظامي» است؛ آنگونه كه فردي نظامي در رأس كابينه قرار بگيرد و تمامي وزرايش را از ميان نظاميان انتخاب كند.»
وی افزود: «به نظر كابينه «نظامي» يا «نيمه نظامي- نيمه روحاني» نميتواند گشايشي در حوزه اقتصاد و سياست خارجي به وجود بياورد و حتي شايد وضعيت را حادتر از امروز كند. اما به نظر ميرسد اقتصاد و سياست خارجه دغدغه حاميان اين دو مدل نباشد.»
البته این مدل ترساندن مردم، مدل نخ نما شدهای بود که در دوران انتخابات سال 92 به کار گرفته شد و در آنجا حسن روحانی خطاب به رقیب انتخاباتی خود «محمد باقر قالیباف» بیان کرد که من « حقوقدان هستم، سرهنگ نیستم.»
طرح موضوع مرموز «زوال ایران»
اما ماجرا به همین موارد هم ختم نمی شود. لولوخرخره های سیاسی اصلاحات تمامی ندارد. داستان ترساندن مردم توسط اصلاح طلبان تا آنها را به سمت منافع خود جذب کند و نوعی نفرت را نسبت به رقیب ایجاد کند، ادامه دار است. اخیرا برخی از اصلاح طلبان در یک حرکت مرموز موضوع «زوال ایران» را پیش کشیدهاند.
در همین راستا حسین مرعشی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران بیان می کند: «به اعتقاد من وقت برای دعواهای جناحی و یقهکشی خواهیم داشت به این شرط که ایران بماند. خطراتی که امروز ایران را تهدید میکند حتی افرادی را که امروز خارج از نظام هستند، هم نگران کرده است. امثال زاهدی و خیلی از افرادی که حتی خارج از ایران زندگی میکنند و دلبستگی به امروز ایران ندارند به این جمعبندی رسیدهاند که باید موقتا مخالفت با جمهوری اسلامی را کنار بگذارند و از کلیت آن دفاع کنند فقط و فقط برای حفظ ایران.امروز کشور هیچ اولویتی مهمتر از حفظ ایران ندارد.»
همچنین محسن میردامادی از فعالان اصلاح طلب بیان می کند: «اینکه منافقین یا سلطنت طلبان در کشور جایگاهی پیدا کنند، به نظر من غیرممکن است اما بحث این است که اگر ما در مدیریت کشور واقعیات را نادیده گرفته و عقلانی عمل نکنیم، نتیجه چه خواهد شد؟ اینکه فکر کنیم فردا نظام فرو میپاشد، حرف بیمبنایی است اما نباید مسئولان تصور کنند هر طور عمل کنند نظام آسیبی نمیبیند. فوکویاما بحثی که در کتاب "نظم و زوال سیاسی" دارد به نظرم قابل توجه است. او در این کتاب عواملی را میشمرد که اگر در نظامی با هم جمع شود میتواند به "زوال یک نظم سیاسی" منجر شود. از جمله این عوامل "ناکارآمدی"، "ویژه گزینی" و "انعطافناپذیری" است. در بین این سه عامل، انعطافناپذیری بسیار مهم است چرا که اگر نظامی با بحران ناکارآمدی و ویژه گزینی مواجه بود اما در عین حال انعطاف پذیر باشد، میتواند بتدریج با برطرف کردن عوامل ناکارآمدیها مشکلات را حل کند، اما وقتی انعطافناپذیر شد، دچار تکرار اشتباهات پی در پی و مخاطرهآمیز میشود. آنوقت اگر این شرایط با یک بحران اقتصادی یا یک شوک بینالمللی مواجه شد، خیلی آسیب پذیرتر خواهد شد.»
عباس عبدی نیز به تازگی طی یادداشتی از این نوشت که رژیم شاه مردم را تحقیر میکرد و برای همین هم انقلاب شد. ضمن اینکه نظام جمهوری اسلامی هم مردم را تحقیر میکند!
او پیش از این هم گفته بود که «جامعه ایران به بنبست رسیده و نمیتواند به بقای خود ادامه دهد.»
اینکه اصلاح طلبان به طور جمعی از یک موضوع سخن بگویند و آنهم حول یک سناریو یعنی ترس بچرخد چیز عجیبی نیست. اغلب دیده می شود که اصلاح طلبان به خاطر ساختاری که دارند تصمیم خود را در کوتاه مدت به عملیات روانی به طور جدی تبدیل می کنند. این هماهنگیها نیز اغلب به یک سناریو دسته جمعی برای رسیدن به هدفی کلی میانجامد. به هر حال هنوز مشخص نیست که هدف اصلاح طلبان از طرح مسئله «زوال ایران» چیست اما در این برهه که اصلاح طلبان باید پاسخگوی حمایتها و سیاست هایی که دولت طراحی و اجرا کرده که این موارد نیز توسط این جناح سیاسی هدایت و طرح ریزی شده، باشند، جهت فرار از پاسخگویی به مسائل حادی می پردازند که جامعه با وجود انتقاداتی که به روند اقتصادی کشور دارد بدان نرسیده است. سئوال اساسی اینجاست که اصلاح طلبان با سناریو وحشتافکنی جدید خود به دنبال چه چیزی هستند؟
انتهای پیام/الف
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد